Hijra و داستان ایرانیزه آنها
خاطره هیچ مسافرتی در ذهن و یاد من مانند سفر اوٌلم در 14-15 سالگی به هند ماندگار نشده است, تصاویر آن سالها به قدری روشن و عمیق در یادم مانده است که کوچکترین مشابهتی با آنها مانند یک فیلم سینمایی از جلوی چشمهایم می گذرد.
فراموش نمی کنم اولین باری که دسته ای از زنهای ساری پوشیده را مقابل ساختمان محل اقامتمان دیدم که نگاه و حرکات خاصی داشتند که در لحظه اول برای من مفهومی نداشت ولی میزبانمان توضیح داد که اینها در واقع زن نیستند! و برای پسربچه ای مانند من که همان موقع هم تفاوت آنچنانی بین جنس زن و مرد درک نمی کردم!, این آمیختگی هویت زن و مرد در یک کالبد دیگر بیش از حد درک و فهمم به شمار میرفت!. آن موجودات را "خنثی ها" می گفتند که گویا از همان بدو تولد در میان هندوها شناسایی می شدند و به صورت کاملاً جداگانه ای در کاستی فرودست حتی پایینتر از نجس ها به زندگی ایزوله خود ادامه می دادند.تاریخچه خنثی ها یا به اصطلاح اهالی شبه قارهHijra به قرن 12 میلادی مقارن سلطنت پادشاهان مسلمان در هندوستان باز می گردد که با شناسایی مخنثها از آنها بعنوان محافظ یا خدمتکار در حرمسرای شاهی بهره می بردند.با توجه به عدم شناسایی این ناهنجاری جنسیتی از بدو تولد در جایگاهی انسانی و کاستن حقوق طبیعی آنها در جوامع مشرق زمین, هیچگاه با واقعیتی از این دست بعنوان وضعیتی پذیرفتنی رفتار نشده است.
پ.ن: با خواندن خبر مربوط به دو جنسیتی ها در تیمهای ورزشی بانوان کشور ناخودآگاه خیالم پر کشید به همان صحنه نوجوانی در هند و آدمهایی که همه خودشان را از آنها کنار می کشیدند واگر در کوچه یا خیابان به کسی برای کمی پول یا غذا مراجعه می کردند طرف مذبور از ترس بی آبرویی یا مضحکه شدن هر چه که می خواستند می داد و آبروی خود را به در می برد!.حداقل با توجه به تفاوتهای فیزیکی آشکار هرمافرودیتها این امکان جدید برای پیوستن به تیمهای ورزشی زنان در کشورهای اسلامی و آفریقایی به فرصتی تبدیل شده که این بخش از جامعه هم بتواند نمودی بهتر و فعالتر از خود نشان بدهد و در قالب قهرمانان ورزشی یکی از نیمه های شخصیتشان هویتی تمام بیابند!!.
پ.ن: محدودیت دانش بشری برای فهم آنچه در اطرافش می گذرد و تبدیل چند هزارساله این نافهمی ها به خرافه و تابوهای فرهنگی سرنوشت هزاران نفر را در این دیار به گونه ای رقم زده است که فدراسیونهای ورزشی با هرمافرودیتهای ایرانی مانند آدم آهنی یا بیگانگان فضایی که حتی نام بردن از آنها نیز مجاز نیست وفقط از توان ماهیچه ای و ساختار اسکلتی آنها می توان بهره برد رفتار می کند!.این در حالی است که پرونده جودوکارهای نابالغ پرواز نگونبخت ارمنستان نیز هنوز مفتوح است و اینها همه در کنار هم از دست اندکاران این فدراسیونها جمعیتی سوداگر و بهره کش را تصویر می کند...
فراموش نمی کنم اولین باری که دسته ای از زنهای ساری پوشیده را مقابل ساختمان محل اقامتمان دیدم که نگاه و حرکات خاصی داشتند که در لحظه اول برای من مفهومی نداشت ولی میزبانمان توضیح داد که اینها در واقع زن نیستند! و برای پسربچه ای مانند من که همان موقع هم تفاوت آنچنانی بین جنس زن و مرد درک نمی کردم!, این آمیختگی هویت زن و مرد در یک کالبد دیگر بیش از حد درک و فهمم به شمار میرفت!. آن موجودات را "خنثی ها" می گفتند که گویا از همان بدو تولد در میان هندوها شناسایی می شدند و به صورت کاملاً جداگانه ای در کاستی فرودست حتی پایینتر از نجس ها به زندگی ایزوله خود ادامه می دادند.تاریخچه خنثی ها یا به اصطلاح اهالی شبه قارهHijra به قرن 12 میلادی مقارن سلطنت پادشاهان مسلمان در هندوستان باز می گردد که با شناسایی مخنثها از آنها بعنوان محافظ یا خدمتکار در حرمسرای شاهی بهره می بردند.با توجه به عدم شناسایی این ناهنجاری جنسیتی از بدو تولد در جایگاهی انسانی و کاستن حقوق طبیعی آنها در جوامع مشرق زمین, هیچگاه با واقعیتی از این دست بعنوان وضعیتی پذیرفتنی رفتار نشده است.
پ.ن: با خواندن خبر مربوط به دو جنسیتی ها در تیمهای ورزشی بانوان کشور ناخودآگاه خیالم پر کشید به همان صحنه نوجوانی در هند و آدمهایی که همه خودشان را از آنها کنار می کشیدند واگر در کوچه یا خیابان به کسی برای کمی پول یا غذا مراجعه می کردند طرف مذبور از ترس بی آبرویی یا مضحکه شدن هر چه که می خواستند می داد و آبروی خود را به در می برد!.حداقل با توجه به تفاوتهای فیزیکی آشکار هرمافرودیتها این امکان جدید برای پیوستن به تیمهای ورزشی زنان در کشورهای اسلامی و آفریقایی به فرصتی تبدیل شده که این بخش از جامعه هم بتواند نمودی بهتر و فعالتر از خود نشان بدهد و در قالب قهرمانان ورزشی یکی از نیمه های شخصیتشان هویتی تمام بیابند!!.
پ.ن: محدودیت دانش بشری برای فهم آنچه در اطرافش می گذرد و تبدیل چند هزارساله این نافهمی ها به خرافه و تابوهای فرهنگی سرنوشت هزاران نفر را در این دیار به گونه ای رقم زده است که فدراسیونهای ورزشی با هرمافرودیتهای ایرانی مانند آدم آهنی یا بیگانگان فضایی که حتی نام بردن از آنها نیز مجاز نیست وفقط از توان ماهیچه ای و ساختار اسکلتی آنها می توان بهره برد رفتار می کند!.این در حالی است که پرونده جودوکارهای نابالغ پرواز نگونبخت ارمنستان نیز هنوز مفتوح است و اینها همه در کنار هم از دست اندکاران این فدراسیونها جمعیتی سوداگر و بهره کش را تصویر می کند...