Tuesday, December 30, 2008

تمرين براي زدودن نفرت Baskin Oran

درابتداي سال نو مسيحي و نو شدن بخشي از  جهان هستيم! و ساير بخشهاي جهان به انتظار نوبت خود خواهند نشست و نو نخواهند شد مگر آنكه وقتش برسد!!...
متاسفانه خبرهاي خوب وشادي شبهاي كريسمس با خبرهاي غزه مخلوط شده و شايد تركيب خون و برف  بهترين استعاره براي كريسمس 2009 باشد،معلوم نيست كه اين كشتارجديد قرار است حواس مردم را از كدام واقعه ديگر يا ناكامي كدام دولتها پرت كند!.
بيهودگي اين كشتارها وبيهودگي نفرتي كه در دل صدمه ديدگان وبازماندگان اين كشتارها به جا مي ماند فقط تخم نفرتي دوباره و كشتاري دوباره را خواهد پراكند و هيچ حقي و هيچ سرزميني با نفرت به پيش نخواهد رفت...
از واقعه نسل كشي ارامنه در جنگ جهاني اول توسط دولت عثماني بايد درس گرفت و رفتار هوشمندانه و انساني كمپيني كه به صورت آنلاين از ميان تركها براي عذرخواهي در مورد آن واقعه اسفناك امضاء جمع مي كند بايد چراغ راه ساير ملتهايي باشد كه در يك طرف از طرفين يك فاجعه انساني قرار دارند،جمله انساني Baskin Oran  پايه گذار اين كمپين را كه تا كنون 25هزار امضاء جمع كرده است رافراموش نخواهم كرد : "چيزي بعنوان جنايت جمعي وجود ندارد ولي وجدان جمعي و عمومي وجود دارد"، او مي داند و باوردارد كه جنايت تاريخي نسل كشي ارامنه توسط همه تركها صورت نگرفته ولي براي زدودن اين زخم تاريخي به همدلي همه تركها نياز دارد...لينك خبر
پ.ن:اسرائيليها وفلسطينيهايي كه كساني را دراين جدال بيهوده از دست داده اند بايد بدانند كه نفرت امروز آنها سالها بعد توسط فرزندانشان دير يا زود پاك خواهد شد و نفرت دروازه هيچ توسعه يا صلحي نخواهد بود...
پ.ن:باسكين اوران 63 ساله پروفسورعلوم سياسي در دانشگاه آنكارا است كه به اتفاق 1000نفر از روشنفكران وانديشمندان ترك حركت خودجوش كمپين عذرخواهي از ارامنه را از اواسط دسامبر 2008به راه انداخته است...


Powered by ScribeFire.

Monday, December 29, 2008

همراه اول و GPRSدوره نوآغازين!


چند روز اخير را درمسافرت به ولايت و شركت در چند مجلس شاديبخش قبل از ماههاي غم انگيز! گذراندم،دريكي ازاين مجالس بساط هميشگي جوانترها در اطراف موبايلهايشان و فناوريهاي جديد و نقل و انتقالات فايل جريان داشت كه باجناق خبر فعال شدن همه سرويسهاي GPRS را بر روي سيم كارتهاي همراه اول داد و همان لحظه نيز براي من و برخي ديگركه متقاضي تست امكانات فوق بوديم آن را فعال كرد، بلافاصله هم يكي از جوانهاي فاميل نسخه Yahoo Messenger قابل استفاده براي موبايل را برايم ازطريق بلوتوث ارسال كرد و چند لحظه بعد من هم مانند شهروندان جهان اول از طريق موبايلم داشتم ايميل راچك مي كردم و به حاضرين روي مسنجرم سلام مي فرستادم!!.
پ.ن:بماند كه هنوز ميزان قطعي سرويس و سرعت پايين آن چيزي درحدود همان Dial Up كذايي است ولي به هرحال شروعي است...
پ.ن:به نقل ازاين لينك:سرعت اینترنت كه از طریق سرویس GPRS ارائه می شود محدود بوده و همراه با توسعه آینده شبكه به نسل بعد سرویس دیتا "EDGE" كه دارای سرعت بالاتر دراینترنت می باشد به مشتركین ارائه خواهد شد.
پ.ن:يك راهنماي تصويري هم براي نحوه فعال سازي اين سرويس در اين سايت وجود دارد.
پ.ن: برای آیدا!,با این سرویس و قیمت فعلی نباید دانلود کرد!,فقط مسنجر و چک ایمیل لطفاً!.



Wednesday, December 24, 2008

تبريك كريسمس و سال نو مسيحي مزين به گرافيتيهاي Banksy


سال نو مسيحي و كريسمس به همين نزديكي ها رسيده است و شايد تا همين فردا سروكله اش پيدا شود،بچه هاي زيادي ازسراسر دنيا با هيجان در آن جورابهاي كذايي شان به دنبال هديه هاي پاپا نوئل خواهند گشت و فقط عده قليلي ازبچه هاي دنيا صلح و آرامش را درميان هداياي اين روز خواهند يافت...

ازصميم قلب براي همه بچه هاي دنيا بدون هيچ امتيازي ازلحاظ موقعيت جغرافيايي، رنگ پوست، نژاد، طبقه اجتماعي، مذهب والدين! و يا هر خط كشي بي معني ديگر، سالي بدون واهمه و ترس از صداي شليك گلوله، ضجه زنها و كودكان،خبرهاي بد، بمب و انفجار و فقر آرزو مي كنم و اميدوارم كه يسنا نيزسعادت درك چنين سالياني را داشته باشد.
Banksy نقاش معروف خيابان از بريتانيا را بويژه كودكان فلسطيني بيش از همه با گرافيتي هاي معروفش در بيت اللحم مي شناسند(عكسهاي اين پست را ازطرف بانكسي به كودكاني كه شايد ديگر مجروح يا مقتول نخواهند شد تقديم مي كنم!!)،آرزويم را با كودكان فلسطيني و اسرائيلي كه در كنارساير كودكان جهان قربانيان اصلي ندانم كاريهاي بزرگترهايشان هستند تقسيم مي كنم...لينك


Powered by ScribeFire.

Monday, December 22, 2008

كاج كريسمس در قالب محيط زيست پايدار

كريسمس و رسم و رسومات تزيين  درخت كاج،هر چقدر هم كه زيبا باشد ولي به بهاي پايان زندگي يك درخت تمام مي شود!،مگر آنكه...

مجموعه بالا توسط كساني ابداع شده كه در كنارپايبندي به مراسم سال نو ميلادي ، در عمل باورهاي سبز و زيست محيطي را اثبات كرده اند.لينك


Powered by ScribeFire.

پلاكها و گردنبندهاي حياتي ID bracelet

ساليانه افراد زيادي جان خود را در جهان بعلت ناشناخته بودن آلرژيها يا داروهاي حياتي مورد نيازشان براي اطرافيان،همكاران و محيط تردد و اسكان آنها، از دست مي دهند و درصورتي كه درمعرض شوك يا حالتهاي خاص ناشي از نرسيدن دارو يا كمكهاي اوليٌه مناسب قرار بگيرند ،همين كمبود اطلاعات پزشكي درمورد تاريخچه مصرف دارو يا نوع حساسيت آنها مي تواند عامل مرگباري به حساب آيد...

خانم Emily Rothschildبعنوان پايان نامه كارشناسي ارشدش،بررسي نقش حياتي درمانهاي دارويي را در وضعيتهاي خاص در زندگي روزمره مورد دقت و مطالعه قرار داده است و پيشنهاد ساخت گردنبندهايي با درج اطلاعات داروي مورد نياز فرد يا گروه خوني درقالب يك زينت زنانه پسند و گرانقيمت را تحت عنوانID bracelet مطرح كرده است.اين پلاكهاي زيبا با انواع فلزات درخشان در كنار ساير زينتهاي آويختني مورد استفاده قرار مي گيرد و مي تواند در صورت بروز حادثه ايكه مصدوم قادر به راهنمايي مددكار خود نباشد حداقل اطلاعات ضروري را در مورد حياتي ترين داروي مورد استفاده مصدوم در اختيار بگذارد!،ارزش اين مصنوعات و زيبايي ساخت آن باعث خواهد شد تا اشخاص بيمار با غرور و افتخار آن را در معرض ديد بگذارند و اين اطلاعات حياتي به موقع لزوم مخفي نماند!!.لينك
پ.ن: تلفيق روانشناسي ، نيازهاي حياتي و بازار بالقوه اي كه مي تواند براي چنين گردنبندها يا پلاكهايي وجود داشته باشد،توانسته تا ريسك صدمه پذيري بيماران خاص و آلرژيك را كاهش دهد.
پ.ن:در عكس كه ازاينجا قرض گرفته ام ،مي توانيد كلماتي مانندEpinephrine, Penicillin, Bee Sting, Nut Allergy, and Type O را ببينيد.


Powered by ScribeFire.

وب N.0 و محدوديت كتمان واقعيت در آينده

پديده وب 2.0 به كمك زيرساختهاي تكنولوژيك آن در جهان و با بهره جستن از ابزاري مانند وبلاگ يا توييتر قابليتهاي بي حد و حصرش را در جهان خبر و خبرپراكني در مقايسه بارسانه هاي سابق بر خود،به رخ مي كشد.ديگر حضور يك آدم معمولي به همراه يك نوت بوك يا يك گوشي همراه مجهز به ابزار وب به معناي يك خبرگزاري كامل و آنلاين است كه مي تواند چسبيده و همنفس با وقايع گزارش خود را مخابره و به دست مخاطبين برساند،از اين پس به شواهد و مستندات وب 2.0 و اسلاف آن جدي تر خواهند نگريست و به نوعي هيچ خبري پنهان نخواهد ماند و مابقي فوايد  و دردسرهايي كه در پيش خواهد بود...
وقتي جت مسافري بوئينگ737 در فرودگاه Denver هنگام برخاستن دچارسانحه شد و همه 155 مسافر و خدمه  به فرار ازشعله هاي آتش و هواپيماي سانحه ديده فكر مي كردند، يك مهندس نرم افزار به نامMike Wilson در بين آنها در همان لحظات به توييت كردن حادثه مشغول بود!!.لينك خبر



ازطريق خوراك توييتهايش مطالب ذيل را مي خوانيد :

14 December, 4.06pm Whew! Christmas shopping pretty much done. 100% online except for a couple of gift certs.

20 December, 5.25pm Holy fucking shit, I was just in a plane crash!

5.58pm This was crash No 2 for me. Maybe I should start taking the bus.

8.22pm You
have your wits scared out of you, drag your butt out of a flaming ball
of wreckage and you can't even get a vodka-tonic. Boo.

11.22pm [From computer at home] Sorry for the radio silence, but my battery died in the middle of all this and I just made it home.

11.57pm Pretty exhausted at this point, so I'm heading off to bed. Good night!

21 December, 8.29am Waiting in the continental club for the "replacement" flight. Noticing I'm a little sore.

5.25pm I'm sitting as close to the exit as possible this time.

7.57pm Touchdown! Crowd goes wild!

پ.ن:جاي تعجب خواهد داشت كه درسالهاي آينده كسي بتواند اصل ماجرايي را كتمان كند يا به اصطلاح دبه كند!،چون ديگرضبط صدا،تصوير و گزارش لحظه به لحظه جاي هيچگونه پرت و پلا بافتني را باقي نمي گذارد!...




Powered by ScribeFire.

Sunday, December 21, 2008

لاستيكهاي مستعملي كه بكار مي آيند


درنبود كارگاهها و مراكز بازيافت تايرهاي لاستيكي،چهره شهرهايي كه در مسير ترانزيت كالا قراردارند هر روز بيشتر به حجم انبوهي از لاستيكهاي مستعمل خودروهاي سبك و سنگين آراسته مي گردد!! كه گويا به جز آتش زدن كاربرد ديگري درمملكت ما نيافته است!!.اين معضل بويژه در ارتباط با ماشينهاي ترابري سنگين به دردسري پايان ناپذير در حاشيه جاده ها و منابع طبيعي بدل شده كه هيچگاه قانونگذار براي رفع آن و محدوديت رهاسازي لاستيكهاي مستعمل چاره اي نيانديشيده است.
دو ايده زير بعنوان ابزار زيباسازي و محوطه سازي براي براي پاركهاي عمومي شايد براي شهرداريهاي ما(چه اسم بي مسمايي!)ايده جالبي باشند.ايده ساخت اشكال و احجام دكوراتيو براي پاركها با استفاده از اين لاستيكها بعنوان موادي كه حداقل در ازاي تجزيه ناپذيري بلند مدت مي توانند در اين جايگاه به مصرف برسند!و يا با خورد كردن و رنگ آميزي بعنوان سطوح ضربه گير درپاركهاي بازي كودكان با رعايت مسائل بهداشتي و محيط زيستي بكار روند.لينك عكسها
پ.ن: همين ديروزدر حال بازديد ازيك محوطه جانبي تاسيسات خودمان بودم كه با همين معضل رها كردن لاستيكهاي مستعمل روبرو شدم و ازديروزبه اين فكرمي كنم كه اين رانندگان بياباني ايراني را با چه تمهيدي مي توان وادار كرد تا لاستيكهاي مستعمل وسائط نقليه شان را با خود حمل كنند و در محلي كه مي تواند بعنوان دريافت كننده عمل كند،آن را تحويل دهند؟.

Saturday, December 20, 2008

شب یلدا در گرمسیر نیمکره شمالی

این آخر دنیایی که از آن مکرر اسم می برم!, تنها جایی است که این موقع سال در نیمکره شمالی می توان در هوای آزاد به ضیافت شب یلدا رفت! و صد البته تنها موقع سال که نیمچه بهاری و اندک طراوتی در گلهایش را می توان احساس نمود...
امروز در حین جشن تودیع و بازنشستگی(بخوانید فرهیختگی!) یکی از همکاران قدیمی ,مسئول روابط عمومی اعلام کرد که جشن شب یلدا از ساعت 9 شب در باغچه مینو(نام باغچه ای در مجتمع مسکونی ما) برپاست و قرار است که سر سوزن ترنمی نیز چاشنی مراسم باشد و به همین شوق یسنا را به اولین شب یلدای اینچنینی بردیم و به لطف یکی از همکاران عزیز که پیش از ما رسیده بودند در یک فروند تخت خوش نشین انباز شدیم!,و یسنا هم به وصال رفیقی صبور با نام "طنین" رسید و دیگر از پدر و مادر نشانی نپرسید تا پایان جشن!!.
پ.ن: عکسها متعلق به همین مراسم است و یسنا و طنین دوستش و گروه موسیقی و سفره تزئینی این شب در باغچه ...
پ.ن:گروه موسیقی تصنیفهای قدیمی گلپا و شجریان را به مشتاقان عرضه می کرد و یسنا با شنیدن ریتم تصنیفهای آشنایی که من هم گاهگاهی در خانه زمزمه می کنم به اصرار از من همراهی با گروه موسیقی را طلب می کرد!!...

Friday, December 19, 2008

دختربچه زاغه نشين هاييتي،مغروراز فقر؟!

انتهاي سال ميلادي،زمان شمردن بسياري از جوجه ها است! و بسياري ازرقابتهاي ساليانه به محك داوري پايان مي پذيرند،مسابقه انتخاب بهترين عكس سال 2008 با مضامين كودكان توسط يونيسف با برتري عكس ذيل كه توسط آليس اسميت21ساله از بلژيك گرفته شده ،بعنوان جوانترين برنده اين رقابت تا كنون،به پايان رسيده است.
پ.ن:درموردعنوان عكس گفته اند كه دختري بدون كفش،بدون پول ولي با غرور! در منجلاب حاشيه يك زاغه فقيرنشين درهاييتيPort au Prince ايستاده است،كه به نظر من عنوان مناسبي براي تصوير فقر نيست،فقرغرور و افتخاري به همراه ندارد!،بويژه براي يك دختربچه با اين شرايط توصيف شده...
پ.ن:لينك آلبوم ازاشپيگل

عبرتکده ای برای همه دیکتاتورهای جهانNazi party rally grounds


نورنبرگ محل زندگی یکی از وابستگان و در واقع یک دوست خوب دوران کودکی است که سالها است پس از ازدواج به دیدارش نرفته بودم و در همین سفر دیار ژرمنها فرصت دست داد و به دیدار خانواده پر مهرش شتافتم ,به جز این نورنبرگ به خاطر چیزهای دیگری نیز هم در تاریخ آلمان و جهان شهرت دارد!,مقر حزب نازی و محلی که دولت حزبی هیتلر از آنجا اوج گرفت و بلاخره محلی که در پایان جنگ جهانی دوم با تخریب کاملش تاوان عملکرد نازیها را یک تنه پرداخت و همینطور محل برگزاری دادگاه جنایتکاران جنگی در همان برهه...

هیتلر با توهماتی که در مورد قدرت و حکومت به سبک رومیهای باستان داشت,میدان سان و رژه و تاسیساتی شبیه به آنچه در تاریخ روم باستان و یا عمارت با شکوه کولزیوم آمده برای گردهماییهای حرب نازی سفارش داده بود!,این میدان و محوطه اطرافش را محوطه Reichsparteitagsgelände می نامند.در همان بدو ورود به نورنبرگ مرا به دیدن عبرتکده همه دیکتاتورهای جهان بردند!, جایی که به گمان من باید به دعوت دولت آلمان در برنامه بازدید همه دولتمردان جهان برای حداقل نصف روز گنجانده شود!...

در این مجموعه شما همان محوطه معروفی که هیتلر از فرازش با سوسیال ناسیونالهای حزبی سخن می گفت را به شکل عمارتی بازسازی شده پس از حمله متفقین می بینید و به یاد خواهید سپرد که چگونه هر آغاز هژمونیک پایان پذیر است!,در جوار مرکز اسناد ساختمانی شبیه به کولزیوم روم را خواهید دید که با بلندپروازی هیتلر با سقفی غیرقابل مسقف کردن در آن تاریخ ساخته شده است و قرار بود با پیشرفتهای آتی آلمان نازی به فناوری مسقف کردن آن حداقل تا 10 سال بعد دست یابند!!!,که البته مهلت آن را نیافتند و متقفین نیز بعدها هیچگاه اجازه تکمیل این بنا را ندادند و الان به صورت انباری روبازی در اختیار مشتریان قرار دارد و به اجاره داده می شود!!. در درون مرکز اسناد شما مجموعه ای از تمام اسناد,عکسها و تبلیغات دوران اوج و نزول حزب نازی را با آرانژمانی فوق العاده تاثیرگذار می بیند,به همراه سالنهای کوچک پخش فیلمهایی که از دوران متفاوت پیدایش تا سرنگونی رایش سوم را به نمایش می گذارد.

پ.ن: از موارد جالب توجه سامانه الکترونیکی و صوتی جالبی است که برای پرهیز از سر و صدا و امکان استفاده همه بازدیدکنندگان در این مرکز اسناد فراهم آمده و با گرفتن یکی از آنها به یکی از زبانهای پنجگانه زنده! و وارد کردن شماره پوستر یا تابلو مورد نظر در آن,به توضیحات کاملی در آن مورد گوش فرا خواهید دید,در این مکان شما به راهنما نیازی ندارید و در و دیوار از این طریق با شما حرف می زنند!.

پ.ن:مورد بعد این پوستر تکان دهنده در مورد دسته بندی حزب نازی از کاستهای اجتماعی است که در طی آن مراتب مختلف انسانیت از طریق نسب این علادم باید به اطلاع سایرین رسانده می شده تا کسی مرتکب خطای نزول یا عروج از مرتبه برنامه ریزی شده حزب نشود!!,این مراتب شامل هر چیزی از ازدواج و تولید مثل گرفته تا احراز مشاغل مختلف یا حتی به دنیا آمدن و حق حیات هم می شده است!!.

پ.ن: نورنبرگ را تقریباً در حین سالهای پایانی جنگ جهانی دوم از طریق بمباران هوایی نابود کرده اند و الان شما تقریباً هیچ نشانه ای از آنهمه تخریب نمی بینید!(محض اطلاع بنیادهای حفظ ارزشها و بازسازی مناطق جنگی!).

پ.ن: بسیاری از حماقتهای هیتلر و حزب نازی قبل و پس از وی هم رخ داده است!, ولی هیچگاه از خودمان نپرسیده ایم چرا دوباره رخ می دهد؟؟!.

مسافری از آلپ

سرمای این روزها,یا بهتر بگویم خنکی آن! در این انتهای دنیا به نوعی از جنوب زدگی! مفرط بر می گردد و تقصیر هم از ما نیست بلکه از زمانه ما است که سالها است به حکم ضرورت دراقلیمی سکنی داریم که کمی خنکی را سرما فرض می کنیم و به حکم معروف اندکی باران در لانه مورچگان سیلاب است...

یسنا هم که در بن بست لباسهای سوغاتی گیر کرده است و در همین حال و هوا منتظر است تا به هر بهانه ای با شال وکلاه در مجامع عمومی ظاهر شود در جنوبگان چنین وضع و ظاهری دارد!.

Wednesday, December 17, 2008

لنگه كفشي براي براون


قضيه لنگه كفش كذايي هم به خوراك خوبي براي دنياي كاريكاتوريستها تبديل شده و منتقدين براون در بريتانيا را نيز بر آن داشته تا قضيه خروج سربازان بريتانيايي را از عراق با لنگه كفشي كه به ماتحت براون نشانه رفته است ممزوج كنند!!.
پ.ن:استيو بل از گاردين

حريم شخصي ديجيتال


در ادارات ايراني،بويژه آنهايي كه هنوز رايانه به صورت ابزاركار عمومي درنيامده،چيزي به نام حريم شخصي در پشت ميز و مانيتور تعريف اساسي و بنيادين نيافته است!، درطول روز بارها با دوستان، همكاران يا حتي مراجعه كنندگاني روبرو مي شويد كه به راحتي خود را به زاويه ديد شما مي رسانند وازهرآنچه در صفحه دسكتاپ شما است بازديد همه جانبه اي مي فرمايند!،اين كه شما مشغول خواندن نامه اي شخصي يا ديدن سايتي سليقه اي! هستيد اصلاً براي آنها تفاوت ندارد،چون چزي به نام حريم شخصي را براي ديگران به رسميت نمي شناسند!!،و اين آدمها همانهايي هستند كه اگريك گربه نر از ديوارخانه شان بالا بيايد بايد حتماً آن گربه را بايد به سبب رويت فضاي اندروني به اشد مجازات ممكن برسانند!!!.
پ.ن: ايميل امروز پپلا حاوي ايده جالبي است كه به نوعي مبارزه منفي و آرام بر عليه حريم شكني ديجيتال محسوب مي شود و اميدوارم شما هم مانند من براي مرتبه اوٌل ديده باشيد!!.

Monday, December 15, 2008

كارت تبريك كريسمس دستخوش بحران اقتصادي


در بحبوحه كريسمس ارسال كارتهاي تبريك با عناوين تبريك وشادباش مقبوليت دارد ولي اگرسال ميلادي جديد نويد خوشي ازبهروزي اقتصادي و مالي به همراه نداشته باشد،كاريكاتوريستهايي مانند Kipper Williamsرا وا مي دارد تا چنين كارت تبريكهاي را خلق كنند!.
پ.ن:اگرچنين مضمونهايي را مي پسنديد كه بعنوان كارت كريسمس براي كسي ارسال كنيد به اين لينك در گاردين برويد تا تعداد ديگري را نيزبراي انتخاب دراختيار داشته باشيد!!.

پست پانصدم وبلاگم را درسال 2008به ذهنهاي زيبا تقديم مي كنم



ديشب پس از مدتها فرصت ديدن فيلم فراهم شد و يك فانتزي بيادماندني رابا بازي كريستينا ريچي ديدم،فيلم در سال 2006براي اولين بار در فستيوال بين المللي تورنتو وسپس در فستيوال كن2007 نمايش يافته ولي براي نمايش عمومي تا 2008 صبركرده است و از اين لحاظ درجدول اكران فيلمهاي2008 قراردارد!.
فانتزي پنه لوپه به زندگي دختري مي پردازد كه گرفتار نفرين جادوگري متعلق به سه نسل پيش خانواده اش شده و محكوم است تا با صورت خوك زاده شود و سايه اين نفرين را تا طلوع عشق واقعي توسط اولين مردي كه او را با همين چهره دوست بدارد با خود همراه سازد.تا اينجا شايد چيزي جزفانتزيهاي والت ديسني و يك ديو و دلبر ديگردر فيلم به چشم نخورد ولي پنه لوپه درسايه تنهايي دوران كودكي و پناه بردن به كتابخانه و خود سازي شخصيتي تبديل به دختري مي شودكه توانايي باوركردن واقعيتهاي وجوديش را يافته و از حصار خانواده اشرافي اش مي گريزد تا زندگي را علارغم آنچه تاكنون ديده بياموزد و مردم شهرش را وا مي دارد تا با آنچه كه دردرون ذهن وشخصيت زيبايش وجود دارد آشنا شوند و ازاين طريق توجه تمام مردم شهر و تمامي مرداني كه روزي با ديدن چهره اش از خانه اش مي گريختند را به خود جلب مي كند و تا آنجا پيش مي رود كه بارخت عروسي به لحظه جادويي پاك كردن نفرين نزديك شود،ولي در همان هنگام با دقت در چهره داماد كه به نوعي با اجبار و نه عشق در پيشگاه كشيش ايستاده،انصراف داده و به درون خانه مي گريزد و در اتاق خودش با يادآوري تمام لحظات گذشته و مرداني كه به دروغ ابراز عشق كرده بودند،به اين نكته پي مي برد كه باور حقيقت وجودش از هر عشق ديگري گرانقدرتر است و درهمان لحظه نفرين رنگ مي بازد و معلوم ميشود كه اين ازدواج و ابراز عشق يك مرد نبوده است كه موجبات رستگاري را فراهم مي آورده، بلكه آموختن چگونه خويشتن خويش را باور كردن است كه نقطه واقعي تولد شخصيت محسوب مي شود...
پ.ن:داستان فيلم مرا به ياد كسي انداخت كه ازكودكي با نوعي ضايعه پوستي درصورتش روبرو بود و به جبرزمانه آموخت كه هيچگاه به اين ضايعه فكر نكند و هيچگاه از توضيح دادن در مورد اين واقعه براي غريبه ها فرار نكرد و چنان اين واقعيت به بخشي ازوجودش تبديل شد كه داشتن ذهن زيبا وتاثيري كه ذهن زيبا برديگران مي گذارد را مانيفست زندگي اش قرار داده است...

Sunday, December 14, 2008

كارلا بروني بر عليه كيفهاي خريد Pardon


بلاخره كاسه صبر كارلا بروني-ساركوزي هم لبريز شد و هيجانات ايتاليايي بر آوانگارديسم فرانسوي خشم گرفت!،شركت Pardonطراح مد و لباس كه در خلق ايده هاي تبليغاتي و جنجالي اش در اروپا بسيار شهره عام و خاص است با چاپ يكي ازهمان عكسهاي دوران جواني كارلا كه كمي تا قسمتي هم عريان! بوده بريكي از كيفهاي خريد كذايي پارچه اي كه در مناقبش هم زياد گفته ام وگفته اند!،موجبات شكايت و درخواست غرامت براي جمع آوري هرچه سريعتر اين تبليغات نپخته! از بازار را فراهم آورده است.لينك خبر
شركت پاردون با چاپ جملهMy guy should have bought Pardon! درجنب عكسي سياه و سفيد از بانوي اول فرانسه در اوان جواني بر روي كيف خريدي 3يورويي درشب هاي پر رفت و آمد و خريد كريسمس درنمايندگيهايش حداقل 10000! عدد از اين كيفها رافروخته يا در ازاي خريد بالاتر از 5يورو توزيع كرده است!!.
پ.ن:پيتر مرتس پايه گذار وصاحب پاردون ادعا مي كند كه اين عكس ازجمله عكسهايي است كه به دفعات دراختيار عموم قرار گرفته و مشمول قوانين حقوق خصوصي نمي باشد!!.
پ.ن:اميدوارم كاسه و كوزه بدسليقگي پاردون را برسر كيفهاي خريد دوستدار محيط زيست نشكنند!!.

Saturday, December 13, 2008

يخهاي اسكانديناوي مي نوازندTerje Isungset


اگر قرار باشد از روزمره گي وتكرار ايده ها و آراء و عقايد ديگران فرار كنيد و دست به خلق چيزي از جنس خودتان و فقط خودتان بزنيد،چه راهي را در پيش خواهيد گرفت؟!...

جواب چنين سوالي معمولاً آسان نيست و فقط عده كمي مي توانند به آن پاسخ دهند، كساني از جنس اين موسيقيدان نروژي Terje Isungset كه براي خلق ملوديهايش به سازهايي متفاوت و دست ساخته ذهن خودش پناه برده است،او بعنوان يكي از ساكنان اسكانديناوي به ابتدايي ترين عامل و اساس زيست بوم خودش يعني سرما و عامل آن يعني يخ و بهتر بگويم يخچالهايي 2500 ساله پناه برده است و سازهاي منحصربفرد خويش را از صيقل دادن اين ماده اوليه در حال ناپديد شدن از سطح زمين مي سازد.
او اولين تجارب خويش را با سازهايي از جنس سنگ و شيشه آغاز كرد ولي چند سال پيش درپي برگزاري يك فستيوال در شهري در كنار درياچه و كوهستان Water Fall festival in Lillehammerبه اعجاز استفاده ازيخ بعنوان ابزار موسيقي پي برد و پس از آن تا كنون 5 آلبوم "يخي" تصنيف و انتشار داده است!.

آخرين اثر وي به نام سيندرلا ، هم اكنون در لندن تا سوم ژانويه2009 برپاست.
پ.ن: لينك يكي ازاجراهاي وي با ترومپت يخي از گاردين.
پ.ن:اصل مطالب را در اينجا،اينجا و اينجا بخوانيد.

Friday, December 12, 2008

خلق ناممكنها و ناداشته ها در اين دهه عموميت مي يابد

تجربه موج سواري درسواحل ايران هنوزبوقوع نپيوسته زيرا سواحل ايراني معروف در جنوب فاقد مشخصات ايجاد موجهاي مرتفع هستند و حداكثرارتفاع موج هيچگاه از1.5 متر يا حدود 5 فوت تجاوزنمي كند.ورز ش موج سواري عليرغم خطرات و چالشهاي آن،ورزشي بسيار سنگين،هيجان انگيز و نيازمند آمادگي جسماني بالايي در حدود شانه ها،دستها و پاها است.
در اروپا و خصوصاً سواحل بريتانيا(سواحل درياي بالتيك از اين امر مستثني است)نيز دربسياري از نقاط ساحلي خمشهاي صفحه ساحلي مناسب و مستعد ايجاد موجهاي مرتفع نيست و اين باعث نشده است كه اروپائيها آرزوي تجهيزسواحلشان را به استعداد سواحل هاوائي و اقيانوسيه كناربگذارند،درهمين راستا درسواحل كانال انگليسي بريتانيا Boscombe beach با نصب بلوكهاي بتون مسلح و كيسه هاي ماسه اي تعبيه نوعي عوارض ساحلي مناسب ايجاد موج در دستور كار قرار گرفته است كه مي تواند براستعداد گردشگري منطقه بيافزايد!.لينك خبر
پ.ن:در اينجا تصوير اين ساحل شني زيبا رابه صورت پانوراما ببينيد.آنچه درتصويرمي بينيد قبل ازشروع مراحل ساختماني و نصب عوارض مصنوعي است و هنوز ساحل جديد رونمايي عمومي نداشته است.
پ.ن: ساختن و خلق ناداشته ها ديگرهيچ چيز محالي نيست و شايد در اين دهه مفهوم نداشتن امكان يا نبودن فرصت ديگرگزافه اي بيش نباشد !،ديگر دولتمردي نبايد وجود داشته باشد كه با وجود در اختيار داشتن بودجه هاي كلان ازكمبودها و محدوديتهايش صحبت كند!!.

Thursday, December 11, 2008

آنجا که درختها را نمی اندازند



در فاصله مسافرت اخیرم,گویا در بسیاری از نقاط کشور درختان کهنسال را که بعضی وقتها نماد نذرقربانی و انواع خرافه عوام بود به دست جلاد تبر و اره سپرده اند و به بهانه مبارزه با خرافه این میراثهای کهن این مرز و بوم را بر زمین می افکنند!,در میان عکسهایم از دیار ژرمنها عکسی دارم از یک درخت که آنچنان کهن نیست ولی موجبات بی مهری و سنگدلی را نیز برایش فراهم نیاورده اند...
در ساکسونی سفلا در شمال غرب آلمان منطقه ای است با نام ویتز که بنا به توضیحات راهنمای موزه نفت آلمان در آن,در حدود سالهای اکتشاف نفت در پنسیلوانیای آمریکا در آنجا بلکه هم زودتر آلمانها به نفت رسیده اند و کذا و کذا...
عکسی که می بینید درختی است که دراین موزه بر سر راه یکی از ادوات دوٌار و تجهیزات تولید نفت و استخراج آن قرار گرفته ولی محور انتقال نیروی آن را بدون آنکه درخت را قطع کنند از میان آن عبور داده اند!,دیگر توضیحی نمی دهم!,العاقل فی الاشاره!!!...
پ.ن: نماد بالا سمت چپ,نماد شهر ویتز و نشانگر قدمت اکتشاف نفت در آنجا است.

Wednesday, December 10, 2008

جادوي قانون و تقاطع هاي Magic Roundabout


يكي ازموارد خاص تمدن بريتانيايي،شيوه و اسلوب آنها در رانندگي و تعاريف سمت تردد است كه باعث شده تا در محدوده ترافيكي بريتانياي كبير با علايم و قوانين متفاوتي روبرو شويد كه در هيچ كجاي ديگرمانند آن را نخواهيد ديد،از جمله ميادين و تقاطعهاي منحصر بفردي كه سمت ورود و گذر از آنها نيازبه تمركز و دانش ترافيكي بالايي دارد!!.
انواعي از ميدان به نام "ميادين جادويي"در بعضي از شهرهاي بريتانيا تعبيه شده كه با هدف كاهش ترافيك و تقسيم بار ترافيكي درجهتهاي مختلف،چيزي شبيه ميدانك يا ميادين آزمونهاي رانندگي با حلقه هاي متعدد و فرمان چرخش در آن لحاظ شده و فقط خود انگليسيها مي دانند كه چگونه بايد از آن عبور كنند و مطمئن هستم اگر رانندگان وطني حتي يكباربه اين تقاطع برسند براي خروج بايد پليس راهنمايي و رانندگي به دادشان برسد، اگر در همين خلال مرتكب انواع تصادفات و راه بندان نشوند!،خودتان عكسهاي ذيل را ببينيد و قضاوت كنيد!.
پ.ن: سه تقاطع اين چنيني در شهرهايSwindon, Hemel and in Cardif وجود دارد.
پ.ن:قانون ،اجراي قانون وآموزشهاي همه جانبه و فراگيرمي تواند فهم هر عملكردي را هر چقدر هم پيچيده،هموار سازد.اگر در اين آخر دنيايي كه ما ايستاده ايم هنوز چراغهاي چشمك زن راهنما در ماشين يك وسيله بي استفاده قلمداد مي شود! يا خطوط هادي روي راههاي آسفالت هيچ معناي خاصي براي رانندگانش ندارد!،فقط و فقط بخاطر نگرش قانون به رانندگي است و ساختاريكه گواهينامه براي چنين آدمهايي صادر مي كند.

Tuesday, December 9, 2008

مادربزرگ دوستدار محيط زيست!


سالها پيش،مادربزرگم را بياد مي آورم كه هميشه دركيفش،يك كيف پارچه اي براي حمل خريد روزانه اش به همراه داشت،براي ما شايد كمي عجيب بودكه اين كيسه متقال فرسوده چه نقشي را بازي مي كند و احتمالاً مادربزرگ هم دلايل امروزي را براي توجيه آن روز كارش نداشت!،ولي به هر تقدير اين روزها در اروپا زنان متشخصي را خواهيد ديد كه از كيفها يا صندوق عقب ماشينهاي گرانقيمتشان يك كيف پارچه اي مستعمل بيرون مي آورند و در محلهاي خريد از گرفتن كيسه پلاستيك براي حمل كالايشان اجتناب مي كنند،البته درخواست صندوقدار براي هزينه اضافي جهت كيسه پلاستيك درخواستي و كمي هم فرهنگ سازي براي كاهش مصرف اين گونه كيسه پلاستيكها بي تاثير نبوده است!.
پ.ن: اميدوارم تجربه مادربزرگم به شكل فراگيري توسط خانمهاي امروزي ايران مورد الگوبرداري قرار گرفته و اين علاقه فراگير به كيسه پلاستيكهاي ماركدار را كنار بگذارند!،اين كيسه هاي غيرقابل بازيافت مهمان چندين صدساله محيط زيستمان هستند!!.

Sunday, December 7, 2008

تامين آب آشاميدني از هواي شرجي!


از آب كره گرفتن،مترادف حداكثربهره وري است ولي مشكلات ناشي از كم آبي و كاهش ذخاير آب شيرين قابل شرب در جهان و به خصوص كشورهاي توسعه نيافته و آفريقايي ،دنيا را بر آن داشته تا از هوا آب بگيرند!!.درحاليكه وبا در زيمبابوه شيوع يافته و امكان استفاده از آب آشاميدني سالم به شدت كاهش يافته،شركتي كانادايي وسيله اي ابداع كرده كه فقط با استفاده از شرجي هوا وبدون اتكا به آبهاي زيرزميني يا منابع رو زميني،آب را از هوا به صورت فيلترشده و گندزدايي شده جداسازي كرده و به مصرف مي رساند.شركت كانادايي Element Fourبا تلفيق يك كاندانسر با فيلترهاي ميكرونيزه وسپس گندزدايي توسط نور ماوراء بنفش،رطوبت هوا را درپكيجي 1300 دلاري به آب آشاميدني تبديل مي كند ، ولي نويد ارزان شدن اين دستگاه تا حد 300 دلاردر مقياس استفاده خانگي نيز داده شده است.لينك
پ.ن:جالب است بدانيد اين شركت فقط 10 نفر كارمند و ابواب جمعي دارد!.

سردترين سال دهه حاضرپيش رو است!


سرماي امسال در دهه حاضرميلادي به نظر علماي محيط زيست و اقليم شناسي بي سابقه بوده و توان آن را دارد كه سال 2008 ميلادي را به جايگاه سردترين سال در دهه ابتدايي از هزاره سوم ارتقاء دهد!.البته به هيچ وجه جاي شادماني يا نفسي آسوده از شر گرماي عالم گيرنيست بلكه خود از جهت وارونگي ناشي از پديدهLa Niña در اقيانوسيه است!،ولي به هر جهت متوسط دماي ساليانه جهان رابه 14.3درجه سانتيگراد يعني 0.14 درجه كمتر از متوسط دماي هفت ساله گذشته كاهش داده است. لينك خبر
پ.ن:پديده مذكور اثر معكوس همانEl Niño كذايي است! كه دراثرسرماي غيرطبيعي در حاشيه اقيانوسه رخ مي دهد.
پ.ن:اثر سرمايمذكور در اين آخر دنيا دوهفته زودتر از سالهاي گذشته احساس مي شود و يسنا را درلاك كاپشن و لباس گرم حتي در درون منزل فرو برده است!.
پ.ن:اميدوارم دكتر مهندس اكونوميست هواشناس امسال زودتر متوجه شود و پس از يخبندان دوباره ادعا نكند:"ما از كجا بايد خبردار مي شديم؟؟؟"!!!.

Wednesday, December 3, 2008

بازگشت از سفر ژرمن و پايلوت خاك پالايي


عمر سفر كوتاه است و مسافر بازگشتني!،لاجرم ما هم از امروز در كمال صحت و سلامت به وطن و محل كار عودت داده شديم! تا شايد بتوانيم گوشه اي از آموخته ها را حداقل در مقياس پايلوت به محك تجربه بگذاريم...
پ.ن:دراين سفر بازديدهاي زيادي از پروژه ها اي انجام گرفته و صنايع بزرگ آلمان صورت گرفت كه محوريت آنها به طور اعم تكنيكهاي بوم پالايي با هدف كاهش سطح آلاينده هاي نفتي در آب و خاك بود.
پ.ن: در همان هفته اول توانستيم نظر مديريت را براي ايجاد يك پايلوت تحقيقاتي در شركت جلب كنيم،اگر بتوانيم تا يكماه آينده كلنگ اجرايش را به زمين بزنيم ،مي شود ادعا كرد كه چيزكي به سوغات آورده ايم!.
پ.ن:عكس بالا تكنيكي است كه قرار است به صورت پايلوت ايجاد كنيم و درواقع نوعي خاك پالايي با استفاده از توانايي ميكروارگانيسمهاي خاك است.

Thursday, November 20, 2008

سفرنامه ژرمن-صبح هایدلبرگ,عصر کالسروهه




امروز صبح به دیدار پارک فن آوری دانشگاه هایدلبرگ رفتیم و از نزدیک شاهد تلاش بیست و اندی ساله این مجموعه بعنوان یکی از موفقترین نمونه های مشابه بودیم,تلفیقی از ارتباط مثبت جامعه و صنعت با دانشگاه و بالعکس...
بعد از ظهر به کارلسروهه و مقر شرکت زیمنس در آنجا رفتیم, شاخه اتوماسیون صنعتی و ابزار دقیقهای معروف زیمنس و پس از آن هم به عادت ایرانی فرصت خرید در مرکز شهر و گشت و گذار رسید.
پ.ن:مجسمه ها متعلق به محوطه تئاتر و اپرای کارلسروهه هستند.

Wednesday, November 19, 2008

سفرنامه ژرمن-کافه بین راهی




در بین راه هایدلبرگ به مارل فرصت زیارت کافه های بین راهی هم میسر شد و ما گروه ایرانیان دسته جمعی باور کردیم که یا مشکل از رانندگان بیابانی است,یا از کافه دارها,یا ازمسافران مسیرهای زمینی!,یا مسوولین گردشگری و یا وزارت ترابری!,در غیر این صورت چرا کافه های بیرون شهری آنها از رستورانها و سوپرمارکتهای شیک تهران هم تر و تمیز تر است؟؟...

Template Designed by Douglas Bowman - Updated to New Blogger by: Blogger Team
Modified for 3-Column Layout by Hoctro, a little change by PThemes