Wednesday, October 28, 2009

خبري كه براي ما خوش نيست!


در حدود يك ماه پيش در خبرها شنيده ايم كه خطوط هوايي قطر با استفاده از يك فروند ايرباس A340 توانست براي اولين بار از گاز طبيعي به صورت مخلوط با سوخت معمول هواپيماهاي تجاري به عنوان سوختي پاك تر! از سوختهاي معمول بهره برداري كرده و با 6 ساعت پرواز مداوم استفاده از اين سوخت را در مسير قطر-لندن آزمايش كند.
پروژه مذكور با همراهي كمپاني معظم شل و در قالب يك طرح تحقيقاتي صنعتي براي توليد سوختهاي پاك با استفاده از گاز طبيعي و ساير سوختهاي مايع و سرمايه گذاري شركت نفت قطر ممكن شده است. قطريهايي كه برسر سفره مشترك گازي با ايران بعنوان سومين توليد كننده و صادركننده گاز بسيار بيشتر از همتاي شمالي خود در برداشت از ذخاير گازي خود موفق عمل كرده اند.
سوخت مذكور كه GTL Kerosene نام گرفته است، يكي از 5 محصولي است كه قرار است در پالايشگاهي با نام Pearl GTL تا 2012 به توليد انبوه رسيده و با يك ميليون تن توليد در سال توان تامين سوخت براي طي 500 ميليون كيلومتر را براي يك ناوگان هوايي استاندارد خواهد داشت!!. محصول مذكور كه GTL Jet Fuel نام گرفته است طي امتزاج 50% با سوخت معمول هواپيماهاي تجاري و گذراندن آزمون استاندارد ASTM D7566 “Aviation Turbine Fuel Containing Synthesized Hydrocarbons” بدون تغييرات در موتور هواپيما قابل استفاده خواهد بود
تكنولوژي و گواهي توليد محصولات GTL با دانش شركت شل ثبت شده و براي اولين بار در جهان در همسايگي ما و كشور قطر تا سال 2012 قابليت توزيع در بازارهاي مصرف بعنوان اولين سوخت سبز جهان با نسبت توليد ذرات خروجي اگزوز كمتر و محدوده آلايندگي بسيار پايينتر منواكسيد كربن خواهد بود.
پ.ن:افزايش نگراني از ادامه اين روند رقابت در منطقه و عقب ماندن مجموعه نفت كشورمان از بازي كه به راحتي مي توانست يكي از بازي گردانهاي آن باشد به بهانه هاي واهي و چسبيدن به استراتژيهاي غلطي كه در آن هيچ مزيتي براي كشور و مردمان وجود ندارد باعث خواهد شد كه سرخوردگي و دلسردي در بدنه كارشناسي و ريزش نيروهاي متخصص روز به روز بيشتر ادامه يابد...

Tuesday, October 27, 2009

لزوم ايجاد كمپينهاي يك نفره

كمپين هاي مرسوم در جهان براي گرد آوري جمعيتي كه در مورد اهداف خاصي اتفاق نظر دارند ،طراحي مي شوند وتاثير بر اذهان عمومي و فشار بر ساختار تصميم گيرنده حكومتي در جدي گرفتن و الويت دادن به اين اهداف از تاكتيكهاي نتيجه ساز اين گروهها است.
يكي از رموز موفقيت براي به ثمر رساندن اين تلاشها، جمع آوري و عضو گيري هر چه بيشتر براي نشان دادن جايگاه مردمي يا اكثريتي اين كمپين ها است و معمولاً بدون گسترده شدن و انعكاس نظريات كمپين نتايج قابل قبولي به دست نمي آيد...
اين طرز فعاليت براي رسيدن به خواسته هاي قانوني معمولاً به خرد جمعي و مشاركت عمومي تكيه مي كند ولي از لحاظ ساختاري به يك سر و مغز مجهز است كه ساير اعضاي بدن كمپين را راهبري مي كند.نگاه جمعيتي از ديدگاههايي است كه مي تواند منجر به تشكيل حزب و دسته جات اجتماعي يا سياسي نيز گردد و به نوعي وامدار انقلابهاي بزرگ بشر در قرنهاي19-20 ميلادي به شمار مي رود.
با وجود همه موفقيتهايي كه در حركتهاي جمعي وجود دارد به دلايل بسياري من بر این باورم كه هزاره سوم زمانه تفكر برای همه اشخاص و عضو به عضو جامعه جهاني است و انجام درست و به موقع وظايف شهروندي در اين جامعه بزرگ مي تواند راهگشاي همه مشكلات بشري باشد.
نمونه چنين شهرونداني را مي توان از خلال گزارش اشپيگل معرفي كرد، Irmela Mensah-Schramm بانوي 63 ساله آلماني كه در برلين به جمع آوري و رفع آثار پروپاگانداي راست هاي افراطي،نئو نازي ها و مهاجرستيزهاي ژرمن مي پردازد و نماي شهرش را از القاي چهره نژادپرستانه پاكيزه نگاه مي دارد.
با وجود قوانين سخت گيرانه براي جلوگيري از شعار نويسي و گرافيتي هاي افراطي و نژاد پرستانه، استفاده ازصليب شكسته و انواع نمادهاي نازيها در سطح شهرها باز هم شيوع اين طرز فكر در بين بخشي از جامعه امروز آلمان بسيار نگران كننده است و اين بانوي آلماني به روش شخصي خودش و بدون كمك و گرفتن اعانه از جايي يا كسي و صرف مبلغي در حدود 300 يورو ماهيانه در خيابانهاي برلين با پاك كردن اين شعارها و نمادها با نازيها مي جنگد!.
كمپين يك نفره ايرملا توجه بسياري از شهرونداني را كه در پشت پرچين خانه هايشان فقط به آرامش مي انديشيند، برانگيخته است. او با وسايل ساده اي مانند يك كاردك كوچك،وسايل مانيكور ناخن و رنگ و بعضي حلالهاي ساده در عرض 23 سال گذشته بيش از 80000 برچسب،شعار،و تراكت را در خيابانها، تراموا و قطار از لوث تفكر نازيها و افراطيهاي ژرمن پاك كرده است.
او تا كنون دو جايزه ارزشمند را يكبار در سال 1994 the Federal Medal of Merit و در سال 2005 the Erich Kästner Prize از مجمع مطبوعات درسدن دريافت كرده است.
او همچنين نمايشگاهي از آنچه در اين سالها انجام داده برگزار كرده و به هزينه شخصي كارگاههاي آموزشي براي جوانان و نوجوانان در رد آراء و نظريات نژادپرستانه برگزار مي كند!.
پ.ن: احساس وظيفه شخصي و باور داشتن به آنچه كه صلاح و بهروزي جامعه است مي تواند انگيزه شخصي هر كسي باشد!،فقط اگر به اين نقطه رسيديد منتظر ديگران يا جمع شدن عده اي به دورتان نمانيد، حركت كنيد...

ریکیاویک بدون مک دونالد نیز طاقت می آورد


وقتی که افزایش هزینه ها,کاهش سود و عدم امکان رقابت با رقبای محلی به همراه رکود اقتصادی کشور میزبان هجوم بیاورند,حریف هر چه قدر هم که عناوین دهان پرکن و گستردگی فعالیتی بین المللی اش را یدک بکشد مجبور است که به نفع محاسباتی ساده در حد چرتکه سهمش را در بازار به رقبایش واگذار کند!!.لینک خبر
مک دونالد معروف به واسطه وابستگی به واردات مواد اولیه از آلمان برای تامین 3 شعبه خود در Reykjavikپایتخت ایسلند و افزایش بی رویه تاحد 100% هزینه ها در عرض 18 ماه گذشته مجبور شد که جنگی نابرابر را در عین توانایی های غیرقابل انکارش در بازار FastFoodجهان به تولید کننده داخلی همبرگر در ایسلند واگذار نماید و نمایندگی هایش را از این کشور جمع آوری کند!!.
این اتفاق نشان دهنده آن است که الگوی اقتصاد باز حتی در شرایط رکود جهانی نیز می تواند موفق تر از اقتصاد بسته عمل کند و ساختار عرضه و تقاضا و مکانیسم هزینه ها اگر با پشتیبانی ساختار گمرگی و مالیاتهای متناسب همراه باشد,تولید کننده داخلی نیز می تواند به دوام بازار و تولیدات خویش امیدوار بماند.
پ.ن: اگر مکانیسم بازار آزاد به معنای واقعی در کشور ما نیز نهادینه شده بود شرایط بحرانی اقتصاد جهانی در طی سالهای2007 -2010 می توانست فرصت مناسبی برای بیرون ریختن اجناس چینی و بنجل از بازار و احیای صنایع مشابه داخلی بود که متاسفانه در حال از دست رفتن است...

Monday, October 26, 2009

بي مبالاتي در كابين خلبان


در ايران بحث داغ سوانح هوايي معمولاً به فرسودگي ناوگان هوايي ختم مي شود و تحليلهايي كه از جعبه سياه هواپيما به دست مي آيد و نهايتاً اعلام نتيجه بر اساس خطاي انساني و بويژه خلبان و ناوبر را هموطنان من به سادگي نمي پذيرند و هميشه با لبخند تمسخرآميزي نقش توطئه هاي پشت پرده را از نظر دور نمي دارند،ناگفته نماند كه توهم داشتن بهترين خلبانان جهان نيز در كنار ساير توهمهاي ايراني هميشه باعث شده كه خلبان ايراني را مقصر ندانيم!.
اخبار اشتباهات فاحش خلبانان و اتفاقاتي كه در كابين آنها به دور از چشم خدمه و مسافرين به وقوع مي پيوندد اين روزها مطبوعات غربي را پر كرده است، خلباناني كه بيش از يك ساعت به تماسهاي راديويي پاسخ نمي دادند و با وجود مشهود بودن خواب و استفاده از سيستم پرواز خودكار، باز هم به خوابيدن در هنگام پرواز اعتراف نكرده اند! يا خلباناني كه مشغول استفاده از لپتاپ شخصي بوده اند و بيش از 150 مايل از نقطه تقرب به فرودگاه مقصد دور مي شوند و فقط زماني متوجه مي شوندكه مهماندار با دق الباب از آنها در مورد زمان دقيق فرود پرسش مي نمايد!!. دلايلي مانند يكنواختي و بسته بودن فضاي كابين و ساعتهاي متوالي پرواز باعث شده تا اين شغل با ريسك كم توجهي شاغلان آن روبرو باشد و خطاهاي انساني جبران ناپذيري را رقم زند،با توجه به تجهيز هواپيماهاي جديد به سيستمهاي خودكار پرواز در صورت عادي بودن وضعيت هواي مسير به جز برخاستن و فرود لحظات دشوار ديگري وجود ندارد و مي تواند لحظات كسل كننده و يكنواختي را براي ساكنين اين كابين كوچك فراهم آورد...
پ.ن: ترس شخص من از اين است كه با استفاده از خدماتي مانند اينترنت بيسيم در هواپيماها و ورود نسل جديد و جوان به اين مشاغل كه همگي اعتياد به وب در خونشان است!، تكليف مسافرت سالهاي آينده با هواپيما به كجا ختم مي شود؟؟!.

ارزان فروشیAldi دوای درد رکود اقتصادی

نام ALDI در آلمان بعنوان مبداء پیدایش این سوپرمارکت زنجیره ای با همان صفت ارزان فروشی! محبوب ایرانیها همراه است و طبق نظرسنجی انستیتو تحقیقات بازار آلمان در سال 2002 بیش از 95% از کارگران, 88% از کارمندان, 84% از مستخدمین خدمات عمومی و80% از خودفرمایان مشتری ثابت این مرکز عرضه کالای با قیمت ارزانتر در آلمان بوده اند که امروز دیگربا 8210 فروشگاه یک نام جهانی است!.
نام این کمپانی از نام فامیل دو برادر و اول کلمه تخفیف در انگلیسی شکل گرفته است "ALbrecht DIscount".این دوبرادر که لقب ثروتمندترین مردان آلمان را با 58 میلیارد دلار سود سال 2008یدک می کشند امروز بازنشسته شده اند ولی با ایده اولیه خودشان آلمان را به دوبخش شمالی و جنوبی و حدود بازار کاملاً مشخصی تقسیم کردند. مهمترین عامل رقابت این ابرسوپرمارکت در عرضه کالا با بسته بندی اصلی در اشکاف و طبقات فروشگاههایش است و از این طریق از هزینه چیدمان و دکوراسیون فاکتور گرفته است و خرید بسته ای و کارتنی را به صرفه و رقابتی نموده است و بسیاری از شهروندان آلمانی از طریق خرید مقادیر بیشتری از یک کالا به صورت شبه عمده و به قول اصفهانی ها صندوقی !! با کمی تخفیف تشویق کرده و سود اصلی را در فروش بسیار بالای که دارند به دست می آورند.
پ.ن: با وجود آمار سال 2002 و اذعان شهروندان آلمانی که در دهه پیش خریداران این مرکز از طبقات متوسط به پایین بوده اند,ولی در طی چند سال اخیر دیدن صاحبان مرسدس و آئودیهای گرانقیمتی که در پارکینگ این فروشگاه پارک کرده اند و برای خرید به داخل آن می روند به پدیده عادی بدل شده است!.
پ.ن:ایده فروش ارزانتر کالا با پایین آوردن هزینه عرضه,بسته بندی و همان فروش صندوقی! کذایی برای این سالهای متورم داخلی! نیز می تواند ایده جذابی برای طبقه متوسط و پایینتر رو به افزایش وطنی محسوب شود!.

اركستر دلها The Band's Visit


با اين فيلم، مجموعاً 5 فيلم از سينماي معاصر اسرائيل را ديده ام و همگي بدون استثناء داراي تصاوير و مضامين بكر در اينسوي آبها به شما مي رفتند،همگي از پنجره اي ديگر و بسيار متفاوت با آنچه مي شناخته ام به دنيا نگاه مي كرده اند.
فيلم The Band's Visit به كارگرداني و توليد 2007 ميلادي يكي از آن شعرهاي ناب پيرامون بد فهميدن تعارض و دشمنيهاي بي جهت نژادهاي مختلف بشري است.يك گروه اركستر سازهاي كلاسيك و عربي متعلق به پليس اسكندريه از مصر به اسرائيل دعوت مي شود تا براي يك انجمن فرهنگي-عربي برنامه اجرا كند و در اين وانفسا با ندانستن زبان عبري و بعضي ملاحظات ديگر آدرس مقصد را بعد از ورود به اسرائيل به اشتباه طي مي كنند و در يكي از شهركهاي اسرائيلي مجبور به رحل اقامت و آشنايي با زني رستوران دار مي شوند كه با ديدن مستاصل بودن آنها ترتيبي مي دهد تا آنها در اين شهرك بدون هتل در خانه هاي او و چند تن از مشتريان دائم بيتوته كنند و از اين پس معلوم مي شود كه براي دو طرف فارغ از عرب بودن يا اسرائيلي بودن چيزهاي بسياري براي به اشتراك گذاردن يا از هم آموختن وجود دارد...
فيلم از جمله آثار مطرحي است كه در جشنواره كن نيز به جايزه Un Certain Regard - Jury Coup de Coeurمفتخر شده و براي نمايش هنرمندانه تنوع فرهنگي و برهنه ساختن مفهوم تعارض فارغ از جنسيت،مذهب و نژاد تلاش كرده است.
پ.ن: فيلم لحظات بسيار زيبايي دارد كه همگان فراموش خواهند كرد كه روزگاري مصر و اسرائيل دشمنان وادي بلنديهاي جولان بوده اند و نسل فعلي آنها نيازي ندارد كه از آن جنگها يا نفرتها ياد كند.

Saturday, October 24, 2009

سگ و گربه نه! خرگوش و ماکیان آری!


قضیه carbon footprintرا به یاد دارید؟,به قدری این طریقه محاسبه عمومیت پیدا کرده که اینبار به سراغ نگهداری حیوانات خانگی نیز رفته است.اگر باز هم به یاد داشته باشید جریان گاز معده علف خواران نشخوار کننده مانند گاو را نیز بعنوان یکی از منابع گرمایش زمین مطرح شده بود ولی این بار یک بررسی اجمالی در مورد انواع حیوانات خانگی را به نقل از دیلی تلگراف پی می گیریم:
در مورد حیوانات خانگی تناسبی بین ابعاد بدن آنها و میزان تاثیراتشان بر محیط زیست و گرمایش زمین وجود ندارد, به طور مثال تاثیر زیست محیطی یک سگ با هیکل متوسط با یک تویوتا لندکروزر که در سال 6000مایل را طی کرده باشد شباهت دارد در حالیکه یک گربه با یک فولکس واگن مشابهت بیشتری دارد!.اگر بخواهبم بیشتر مسئله را تشریح کنیم باید به عدم فایده پروتئینی این دو حیوان خانگی برای انسان (البته به جز ساکنین جنوب شرق آسیا) ومصرف مقادیر زیادی گوشت و پروتئین و تاثیرات متعاقب آن اشاره کرد.در مقایسه خرگوشها و ماکیان دوستدار محیط زیست محسوب می شوند و در انتها نیز به مصرف انسان می رسند!.
پ.ن:اگر مزیدی ناراحت نشود این مقاله به شباهت صدمات یک جفت همستر درسال با کارکرد سالیانه یک تلوزیون پلاسما نیز اشاره دارد!...
پ.ن: یکی از راه حلهای پیشنهادی برای اقلیمی پایدار در کره زمین رفتن به سمت خوردن سگها برای کاهش جمعیت آنها است (با آن علاقه ای که غربیها به سگهایشان دارند!)!, زیرا همان سگ متوسط القامه در سال 164 کیلوگرم گوشت و 95 کیلوگرم غلات را مصرف می کند, 1.75 تن گاز مضر منتشر می کند و با زاد و ولدش نیز این مصرف بدون بازگشت را دوچندان می کند ولی یک جفت خرگوش با زاییدن 36 توله در نهایت پتانسیل تولید 72 کیلوگرم گوشت را در خود دارند!.
پ.ن:آمریکائیها که از حیوانات خانگی شان دل نمی کنند اطلاعات زیادی فراهم کرده اند تا بتوان در کنار نگهداری از حیوانات تاثیرات زیستی محیطی آنها را کاهش داد!.
پ.ن: 1 هیچ به نفع آنهایی که به دلائل مختلف سگ و گربه را به خانه شان راه نمی دادند!!.

Friday, October 23, 2009

گفتگوی تمدنها بین آزور و اسمار


اگر داستانی سیمرغ ایرانی, هزار و یک شب خاورمیانه و فولکلور شمال آفریقا را به هم آمیزد و گفتگوی تمدنها را با آب و رنگی از جنس انیمیشن عرضه کند و در نهایت نیز خرد و کلان را راضی نگاه دارد باید بدرستی سفیر دوستی و صلح لقب گیرد و اگر قرار بود من امسال جایزه ای را برای گفتگوی تمدنها اهدا کنم این فیلم انتخاب مناسب تری بود!.
نمادهایی مانند کاشی های فیروزه ای و پر سیمرغ نشان از دیرپایی تمدن خاورمیانه و اشاره صحیح فیلمساز به پذیرفتن همه این دیدگاه ها در کنار دیگر است.استفاده از انیمیشن دو بعدی و رنگ آمیزی که از عناصر هنری آفریقایی-خاورمیانه ای وام گرفته شده در میان خیل عظیم دست ساخته های آمریکایی-ژاپنی بسیار دلنشین است. داستان فیلم فرهنگ شرق و غرب و ناسازگاری آنها ولی مبداء مشترکشان را دستمایه قرار داده و در انتها دوستی و برادری این دو را جشن می گیرد.
داستان آزور و اسمار ساخته Michel Ocelotدر سال 2006 به مضامین داستانهای پریان تعلق دارد وساخت مشترک کشورهای بلژیک,فرانسه,اسپانیا و ایتالیا است ولی عوامل ان اکثراً عرب یا افریقایی تبار هستند!.
پ.ن: عادت انیمیشن دیدن یسنا ما را نیز به وادی کودکی بازگردانده و از این رهگذر آثاری را می بینیم که چه بسا فقط برای کودک ساخته نشده است!.

City of Legos®زخمهایی که کودکانه ها درمانش می کنند

اگر این روزها در بعضی نقاط اروپا در دیوارها و ابنیه با قطعاتی از اسباب بازی های خانه سازی لگوLego روبرو شدید اصلاً نباید تعجب کنید!,این بخشی از پروژه اروپایی و یک نمایشگاه در فضای باز است که توسط Jan Vormann برگزار گردیده و همزمان دو هدف توجه به ترمیم ابنیه وسازه های شهری و همچنین زنده نگه داشتن خاطرات خوش کودکی در بازی با لگو را دنبال می کند!.لینک
خیابانهای برلین پس از سالها بعد از جنگ جهانی دوم هنوز زخم گلوله و ترکش انفجارهای بیشماری را بر تن دارند که عاشقان لگو با قطعاتی انتخابی سعی در پوشاندن آنها و مرهم نهادن بر زخمهای شهرشان با سرخوشی و بازیچه محبوب کودکی شان دارند.خیابانهای برلین, آمستردام و ایتالیا و اسرائیل تا کنون مهمان این نمایشگاه بوده اند.لینک خبر
پ.ن: به گمان من تلفیق کودکی و اسباب بازی کودکانه با جنگ و زخمهای باقی مانده از جنگ به دنبال القای مفهومی از جنس هنرهای ضد جنگ است...

Thursday, October 22, 2009

ابزار دانشجویی فردا

دانشجو و دانش آموز هزاره سوم مانند هر عضو دیگر از جامعه این هزاره به ابزارهای ویژه ای نیاز دارند,آنها بایستی در یک فضای کم امکانی برای بیشترین بهره برداری از زمان را در دسترس داشته باشند و از این به بعد گجت ها Gadget که صد البته با کارآگاه آن تفاوت دارند از راه می رسند...
این ابزار برای یک تحصیل کرده یکی دو دهه قبل مانند ابزار پیشرفته جاسوسی یا خوشبینانه تر بگویم خبرنگاری به نظر می رسید!, دانشجویان دهه های آتی از این لحاظ شباهت تامی به خبرنگاران خواهند داشت زیرا با خود ضبط صوتهای کوچکیPhilips Voice Tracer حمل می کنند که می تواند تا 139 ساعت صدای استاد را با انواع فرمت صوتی ضبط کند!, یک اسکنر قلمیPlanon Docupen انواع کپی برداری از متن و تصویر را در کمترین زمان با تمام طیفهای رنگی ممکن می سازد!.
دانش آموزان جدید از درد شانه و کتف برای حمل کتابهای مختلف و قطور نخواهند نالید زیرا سامانه خواننده کتابهای الکترونیکSony E-Reader تمامی کتابهای مورد نیاز را در فرمتهای دیجیتال در یک ابعاد کتابی کوچک با حجمی برابر 100 کتاب! و صفحه نشان دهنده ای که از نورهای معمول ساطع شده در مانیتورهای معمول عاری شده و مانند یک کتاب معمولی در خدمت آنها خواهد بود.
با این همه وسایل الکترونیکی که همه مصرف کننده الکتریسته هستند فقط جای یک شارژر کوچکEcosol power stick که بتواند با آستانهUSB از لپتاپDell Inspiron Netbook یا هر وسیله ممکن دیگر شارژ مورد نیاز وسایل را تامین کند خالی است!.
تو این دنیایی پر سر و صدا هیچ چیز مانند هدفونی Altec Lansing headphonesکه بتواند وسط یک جمع شلوغ هم خوابگاهی یا در محیطهای دانشجویی آرامش و سکوت تمرکز را برایتان به ارمغان بیاورد لذتبخش نیست!.
آی پاد iPod Nano نسل جدید فقط ابزار شنیدن موسیقی نیست بلکه امکان دانلود کردن دروس دانشگاهی استانفورد را هم دارا است!.
پ.ن:این دانشجوی مدرن برای همه این لیست باید 836 پوند انگلیسی در زمان حال هزینه کند که به نسبت زمان دانشجویی ما فقط از عهده ازمابهتران بر می آمد!.

جولی اندروز صدایش را پس می گیرد؟!

کابوسی وحشتناک تر از دست دادن تونالیته و حجم صدا دراثر آسیبهای تارهای صوتی حنجره برای یک هنرمند رشته آواز وجود ندارد چون به یکباره تنها سرمایه تجدید ناپذیر وی به چیزی گوشخراش و نامتناسب تبدیل می شود که بیش از هر کس دیگر خود هنرمند را آزرده می سازد...
ولی نوید پیشرفت های جدید یک انستیتو فنی و مهندسی ! به جای یک دانشگاه پزشکی در مورد نوعی تکنیک جدید که با برداشتن نسوج آسیب دیده تارهای صوتی حنجره و تزریق یک نوع ژل از جنس پلی اتیلن گلیکول فرصتی را فراهم می آورد تا تارهای صوتی به انعطاف سابق باز گشته و امکان تولید صدا با تونالیته قبلی فراهم آید و این نگرانی را نیز برای بازنشسته های این رشته برطرف خواهد کرد!!.
قسمت جالبتر ماجرا این است که هنرمند مشهوری چون جولی اندروز با آن صدای جاودانه که در نقش مری پاپینز و صداها و نواها(در ایران اشکها و لبخندها) به جهان عرضه کرده بود از سال 1997 بعد از یک عمل جراحی که برای برداشتن یک نسج غیر سرطانی از روی تارهای صوتی اش انجام داده بود تقریباً توانایی خواندن را دراندازه یک سوپرانو از دست داده بود و کار به شکایت از جراح و دادگاه هم کشید و توانست تا جریمه سنگینی نیز از جراح نیویورکی اش بستاند!.این فرصت بی نظیر را نیز انستیتو تکنولوژی ماساچوست در اختیار وی گذارده تا اولین نمونه انسانی بعد از موفقیت شبیه سازی این تکنیک بر روی حیوانات باشد! تا بتواند یکبار دیگر قبل از مرگ صدای همیشگی اش را بازیابد...لینک
پ.ن:فکر کنم این خبر دنیای آواز را دگرگون کند و عمر تولید کار هنری در این رشته را به راحتی به دوبرابر تغییر دهد!.
پ.ن:نفوذ و سیطره مهندسی بر پزشکی ابدی باد!.

Tuesday, October 20, 2009

عكسهاي فتوشاپي رسوا مي شوند

دردسر سوء استفاده از تصاوير و عكسهايي كه با فتو شاپ با هدف منافع خاص دستكاري مي شوند اروپايي ها را به اين فكر انداخته است كه توسط قوانين پارلماني، تبليغاتچي ها را وادار كنند كه با نصب برچسب و اطلاعاتي در مورد عكس نسبت به مصنوعي بودن يا غير واقعي بودن مضمون عكس به بينده هشدار داده شود در غير اين صورت اين سوء استفاده از عكسهاي تبليغاتي به مثابه جرم شناسايي شود!.
در طي دهه اخير بسياري از عكسها كه بويژه از مانكنهاي معروف لباس گرفته مي شده است با كمي تا قسمتي دستكاري ديجيتال همراه بوده است و به نظر احزاب ليبرال بريتانيا و پارلمان فرانسه اين تلقي غلط در مورد آنچه كه مشخصات واقعي و طبيعي يك زن يا مرد زيبا يا خوش هيكل است به اذهان عمومي راه پيدا كرده است و تبديل به عادتهاي غلط تغذيه يا كاهش وزن گرديده است...
به طور نمونه جنجال بر سر اضافه وزن يكي از اين مدلها و خاتمه قرار داد وي توسط Ralph Laurenبه اين حقيقت منجر شده است كه عليا مخدره مذكور از ابتدا هم داراي مشخصات اندامي مانند عكسهاي روزگار اوج نبوده است!!.در اين ميانه آمريكائيها كه صرفه بيشتري از چنين نوع تبليغاتي در مطبوعات و رسانه هايشان مي برند با استفاده ازحربه قوانين آزادي بيان هنوز با الصاق برچسبهاي اطلاع رساني بر روي عكسهاي فتوشاپي موافقت ندارند!.
پ.ن: به نظر من اطلاع رساني به مصرف كننده و سپس انتظار مصرف داشتن منطقي تر است!
پ.ن: خانمها و آقاياني كه رسيدن به بعضي ابعاد و اندازه ها را براي دور كمر و شانه و شكم و انواع اعمال جراحي سر و صورت و سينه و باسن را به جان مي خرند توجه كنند كه فقط از روي يك عكس فتوشاپي گرته برداري مي كنند! و آنچه نيز در پايان ساخته مي شود چهره و اندام يك زن و مرد ايده آل طبيعي نيست...

عصرانه سه نفره وبلاگی

امروز صبح ناغافل سیٌد تماس گرفت که یک جوان دوست داشتنی به مهمانی آخر دنیا آمده و اگر فرصت داری برویم تا با او از نزدیک آشنا بشویم, من هم به یاد جوانی و خطر کردن! افتادم و با ناپرهیزی که سالها بود از من سر نزده بود یک عصر را مجردی درکنار دو نفر از وبلاگنویسهای هم سن و سالم فارغ از زن و بچه و زندگی ساعتی در کنار دریا و مابقی در پای پیتزاهای مثلثی به گپ زدن گذرانیدم...
پ.ن: بعضی وقتها گریز زدن هم بد نیست! البته به شرطی که وقتی به مامان یسنا تلفن میزنی و دیرآمدنت را خبر می دهی لحن صدای آنور تلفن تغییر نکند!.
پ.ن: ما وبلاگنویسها به طرز غیر قابل باوری,شباهتهای رفتاری و ذائقه مشابه در مورد بعضی چیزهای خاص داریم...

Monday, October 19, 2009

راهبرد زباله موقوف!

زباله هاي شهري و صنعتي قابل اجتناب هستند، فقط تا كنون متوجه نشده بوديم كه كره زمين توانايي دفن و هضم اين حجم از آنها را ندارد!. راهبرد زباله موقوف! يا “zero waste” با اصرار فوق العاده اي و آن هم از طريق جامعه در حال پيگيري است،به وضوح هزينه جمع آوري،حمل و دفن يا بازيافت زباله به صورت متمركز و از طريق يك ارگان عمومي بيش از زماني خواهد بود كه كار تفكيك آن در مبداء و توسط روشهايي بسيار ساده و فقط به منظور احتراز از مشكلات تفكيك بعد از اختلاط توسط منابع ايجاد كننده صورت پذيرد...
با توجه به نياز درك عمومي و فهم مسئله درسطح جامعه براي شروع چنين اقدامي،با كمال تعجب در آمريكا،استراليا و كانادا جوامع كوچك شهري و روستايي با انسجام بيشتري به اين كار همت گمارده اند و با توجه به امكان سازماندهي بهترحركتهاي دسته جمعي در محيطهاي كوچكتر آنها از شهرهاي بزرگ و متروپوليتن جلوتر حركت مي كنند!. رستورانها بسياري را در آمريكا مي توان نام برد كه ساختار جمع آوري زباله را كاملاً به صورت تفكيك شده و با عقد قرار داد با شركتهاي بازيافت به صورت سودآور دنبال مي كنند. لينك خبر خودروسازاني مانند هوندا و جنرال موتورز فرايند توليد در بعضي از كارخانجات جديد و خطهاي توليد مدرن را به صورت “zero waste”طراحي كرده اند و حجم قراضه و پسماند صنعتي را به سمت صفر ميل داده اند. شهركهاي كوچك بسياري در آمريكا با عزم مردم محلي از بحث زباله و معضلات آن به صورت فرصت براي سودآوري و احداث شركتهاي موفق بازيافت بهره برده اند. مدارس به طور همگاني به فرهنگ سازي و استفاده از مكانيسم تفكيك زباله مجهز شده اند و الخ...
پ.ن: حتي اگر بتوانيد در مجتمع مسكوني،كوچه و محله خود نيز با همفكري زباله را تفكيك كنيد از حجم نهايي آن به شدت كاسته خواهد شد!،در صورتي كه فضاهايي مانند حومه شهرها يا شهرهاي كوچك و روستا را براي اختصاص محلي به بازيافت و تفكيك زباله در نظر بگيريد به استخراج طلا از زباله نيز دست خواهيد يافت!، جزاير جنوب كشور بدون ترديد به اين فرهنگ سازي نياز دارند و هدف اول اينگونه مناطق بايد تفكيك زباله در مبداء باشد چون آنها بيش از مردم خشكي نشين با محدوديت فضا روبرو هستند و نيازي به صغرا كبرا چيدنهاي ديگر ندارند...
پ.ن: من به سهم خودم در زمان خريد اين وقت را براي توجيه فروشندگان صرف مي كنم و از آنها مي خواهم كه كيسه پلاستيك كمتري در اختيار مشتري بگذراند و تا كسي درخواست نكرده است اين حجم زباله پلاستيكي را به كوچه و خيابان نفرستند!.



اولین روزنامه کاغذی سفارشی اروپا Niiu


انتشار مطبوعات کاغذی در کشورهای اروپای غربی که خدمات اینترنت و پهنای باند آنها موجبات خجالت همتایان داخلی است!, مانند کابوسی است که صاحبان و سرمایه گزاران مطبوعاتی را با چالشهای بسیاری روبرو می سازد و اگر فقط تصور کنید که هر تازه واردی به این کسب و کار باید با تصویری مانند آنچه که شخصاً شاهد آن بودم خود را درگیر نماید و انتظار سود نیز داشته باشد تازه متوجه خواهید شد که مطبوعات چرخانی در کشورهای غربی چه معنایی دارد!!.در این میان ورود خون و ایده جوان توان برهم زدن قاعده بازی را خواهد داشت و دو جوان آلمانی Wanja Oberhof (right) and Hendrik Tiedemann با ایده ای وام گرفته شده از زیرساختهای وب و امکان سفارشی ساختن روزنامه, مشتاقان مطالعه روزانه بر روی کاغذهای کاهی روزنامه را تشویق می کنند تا هر آنچه را که از نوع خبر و 17 خبرگذاری آلمانی و بین المللی و 500 سایت طرف قرارداد می پسندند فقط با اخذ اشتراک و اعلام ترکیب انتخابشان از میان انتخابهای موجود و در قالب یک روزنامه چاپ شده و در درب منزل دریافت کنند!.لینک خبر
روزنامه Niiu برای رونمایی در جشنواره Ifra Expo 2009 در اطریش در فاصله 13-15 اکتبر سال جاری اقدام به ثبت نام اولیه کرده بود. با توجه به ابتکار بی سابقه این جوانان در اروپا برای اولین بار چنین سرویس اشتراک روزنامه ای برقرار خواهد شد و اهالی مطبوعات انتظار دارند که ذائقه جوانپسندانه این ابتکار دوباره جوانان زیادی را به خواندن روزنامه با فرم کلاسیک ولی مضامین جدید آشتی دهد!. لینک
این روزنامه در برلین آغاز به کار کرده ولی امکان خدمات اشتراک را در سراسر آلمان برقرار ساخته و نشریاتی چون نیویورک تایمز و واشنگتن پست نیز با آن قرار داد همکاری و تامین خوراک خبری دارند ولی هنوز بعضی نشریات آلمانی وارد بازی نشده اند!.
پ.ن: بعضی وقتها ما ایرانیها فکر می کنیم که پایان بسیاری از چیزها در اطرافمان فرا رسیده و مثلاً قرار است بعد از این دیگر چه چیزی مطرح شود!!, ولی ساختار فرهنگی و جامعه پیشرو در آنسوی آبها فقط به آن چیزهای دیگری که ما تصور آن را هم غیرممکن می دانیم فکر می کند و آن را تجسم می بخشد...
پ.ن: ایده سفارشی کردن ابرسایتهایی مانند یاهو به همین راحتی از وب بیرون رفته و علیرغم ساختار دیجیتالش به دنبال مشتریان جدیدی با ذائقه قدیمی ولی نیازهای جدید می گردد,همین استراتژی می تواند دنیا را ظرف پایان این دهه متحول کند...

تروريسم فرزندخوانده آنارشيسم و بي قانوني است


كشت وكشتار و اجساد بجامانده از ترور و بمب گذاري، علايم و پيامدهاي بسياري با خود به همراه دارد ولي به باور من مهمترين آثار تروريسم در سالهاي جاري به فضايي تعلق دارد كه در آن خلاء ناشي از نبود يا به سخره گرفتن قوانين موجود، ضمانتي را براي جدي گرفتن قوانين در جامعه باقي نگذاشته است. امروزه در اين ديار تفاوت عمده اي بين قانون شكني و رعايت آن وجود ندارد و تورهاي قانوني مرئي و نامرئي بسياري وجود كه بزهكار يا تفكر بزهكار به راحتي از آن مي گذرد ولي شاكيان در دام آن گرفتار مي آيند!!.
با توجه به بعضي تشابه بين آنارشيسم و تروريسم و شدت عملي كه در هر دو اين مشي خشونت آميز به چشم مي خورد بي دليل ندانستم كه يادآوري كنم تروريسم نيز ريشه در قانون گريزي، عدم التزام به اجراي همه قوانين و تبعيض قانوني در برخورد با بزه داشته و آنچه امروز با انفجار يك چاشني تكه تكه مي شود، فقط گوشت و پوست و نسوج انساني نيست بلكه روح انسانيت در حال متلاشي شدن است...
پ.ن:آن قضيه كذايي سيكل معيوب هم از پيامدهاي ترور است و نفرت بجا مانده از ترور با چرخشي در جامعه همگان را گرفتار مي سازد.

Saturday, October 17, 2009

خلق بینش با استفاده از Vision Mapper

اگر دهه 70 و 80 میلادی از قرن بیستم را سالهای پایه گذاری و شکل گیری تفکر برمبنای آینده پژوهی بدانیم , معدود حلقه هایی بر اساس این نوع نگرش آن هم در کمپانی بزرگ نفتی شل آن هم به واسطه متضرر شدن از موج رکود بازار انرژی دهه هفتاد شکل گرفت و سپس با یادگیری از موفقیتهای آن و الگوبرداری توسط سرویس اطلاعاتی ایالات متحده آمریکا و راه یافتن به برنامه های آموزشی دوره تحصیلات عالی در بعضی دانشگاههای آمریکا در سالیان بعد, قدم به قدم مسیر بلوغ آکادمیک را پی گرفت...
امروز این ابزار بقدری توسعه یافته که نمونه ای از آن که برای تصمیم سازی بلند مدت در حیطه آموزش با رویکرد کلان در آموزش دوره ابتدایی بریتانیا, در قالب یک بسته نرم افزاری اینتراکتیو و مدلی پیشنهادی بر اساس همان روش برنامه ریزی بر اساس سناریوهای راهبردی Scenario Planning آماده استفاده و آزمون علاقه مندانی شده است که با دانستن الفبایی از این روش به اطراف و اکناف Vision Mapper نظری بیاندازند. سه بسته پیشبینی شده درVision Mapper را می توان از طریق تور اینتراکتیو سایت دنبال نمود و بر چگونگی استفاده از این سه بسته تسلط نسبی پیدا کرد.
می توان از طریق بسته اول یا منابع که شامل چندین مطالعه موردی و موارد زیربنایی برای ورود به مفهوم آموزش ابتدایی و ایده آل کسانی است که می خواهند به بینشی از آنچه در آینده آموزش ابتدایی متصور است آشنایی یابند و طراحی مجدد مراکز آموزشی را پیگیری نمایند و برنامه ریزی آموزشی آینده نگر و تعیین الویتهای آن و خدمات اجتماعی که یک مرکز آموزشی باید در اختیار دانش آموز و والدین و جامعه قرار دهد را دنبال نمایند.
در بسته دوم که به ایده ها اختصاص دارد عنصر محوری 6 سناریو که توسط جمع بندی و تحقیقات 98 محقق و کارشناس این رشته فراهم آمده مورد توجه قرار می گیرد و انتخاب هر یک از سناریوها مجموعه ای از انتخابهای متنوع سلسله وار را به دنبال خواهد داشت.
در بسته سوم یا فعالیتها, شما به مجموعه فعالیتهای کارگروهی دست پیدا می کنید که برای 1تا10 نفر پیش بینی شده تا بتوان از طریق آن با توجه به رهیافت های واقعی و چالش برانگیز, برنامه های عملیاتی مورد نظر تدوین شده و بینش نهایی شکل گیرد...
پ.ن: مدل مذکور به رایگان در اختیار بازدید کنندگان سایت قرار دارد تا مهارتهای خویش را در مورد تفکر آینده پژوه و با تمرکز بر سیاستهای راهبردی در بخش کلان آموزش را به چالش گیرند.
پ.ن: در استفاده از یک مدل نباید فراموش کرد که همه چیز به صورت انتزاعی و از دید پدید آورندگان مدل شکل گرفته است و علیرغم پشتوانه های تردیدناپذیر علمی-تحقیقاتی, باز هم مدل بر اساس نیازی ملٌی یا خوشبینانه ! منطقه ای توسعه یافته است ولی بی شک میتواند جرقه ای باشد تا حرکتهای بومی با گامهای سریعتری به پیش رود.
پ.ن:دیری نخواهد پایید که بسیاری از این بسته های نرم افزاری برای انواع برنامه ریزیهای میان مدت و بلند مدت بازار تقاضای آن را انباشته خواهد کرد و از آن به بعد پارامترهایی مانند درصد کاهش عدم قطعیت مدل بعنوان نقش تعیین کننده انتخاب یک مدل یا رجحان آن برمدلهای دیگر مطرح خواهد شد!!.
پ.ن: شاید هدفهایی مانند استفاده از ایده های ناب دیگران در جایگشتهای انتخابی متفاوت از ابزار پیشنهادی این بسته نیز برای توسعه دهندگان مدل جالب توجه باشد!.
پ.ن: ابداع کننده, توسعه دهنده و حمایت کننده پروژه سه نهاد آینده پژوه,علمی-آموزشی و نیمه دولتی هستند.





هنوز هم مي شود...

با ديدن فيلم "خواب زمستاني" اميدوار شدم كه در ايران هم مي توان بدون غوغاهاي معمول مطبوعاتي پيرامون كارگردانان يا هنرپيشه هاي غول!، بدون پروپاگانداي تلوزيوني و بيلبورد هاي غول آساي سطح شهر فيلم خوب و راضي كننده ديد...
اعتراف مي كنم كه فيلم را بخاطر حضور معتمد آريا و آهنگراني خريدم ولي ساختار قصه، ريتم فيلم و احساس دل نشين فهم زندگي معمولي معمولي ايراني با آن به سراغم آمد و متوجه شدم بعد از جهيزيه اي براي رباب، شايقي دوباره فيلم دندانگيري ساخته است.
فيلم را به خاطر تصوير رنج كشيدن زنان تنهاي اين ديار،خصوصاً بازي خوب و زيرپوستي معتمد آريا كه در فاصله گرفتن از فيلمهاي تهماسب، بيشتر به نمايش رنج زنان ايراني مي چسبد! و آهنگراني كه سرخوشي معمولش را به نقش تزريق مي كند به همه خانمها و آقايان توصيه مي كنم.
پ.ن: در سينماي روز اروپا و آمريكا فيلمهاي كم خرج زيادي از اين نوع ساخته مي شود كه هم رضايت تماشاچي را به همراه دارد و هم چارچوب سينمايي و داستانسرايي را به انجام مي رساند ولي از اين گونه فيلمها در سينماي بعد انقلاب كمتر چنين نمونه اي خواهيد ديد...

Friday, October 16, 2009

به سلامتی رفاقتهای اهالی ایران دخت

هر کسی مطبوعات داخلی را از سال 1376 به بعد دنبال کرده باشد معدود اسمهایی را روزنامه به روزنامه,مجله به مجله و هفته نامه به هفته نامه در ذهن و یاد سپرده است,یکی از جوان اولهای این مطبوعات نورسیده که به سنت غم انگیز ایرانی و از بد حادثه! خوش درخشید, محمد قوچانی است که به نوعی پای ثابت بهترین مطبوعات تعطیل و توقیف شده این دیار در 30 سال گذشته است. نویسندگی و سردبیری جامعه, نشاط, عصر آزادگان, خرداد, اخبار اقتصادی, شرق, هم میهن و اعتماد ملٌی و سپس همشهری ماه و شروع همکاری در نشریات غیر روزانه و بلاخرههمشهری ماه, شهروند امروز و هفته نامه ایران دخت سابقه ای است که هیچگاه و در هیچ کدام از روزنامه نگاران ایرانی یکجا جمع نشده است.اما قوچانی امروز زمانی در حدود 4 ماه را در مهمانی هتل معروف منطقه اوین-درکه! می گذراند و باز هم شاید تنها سردبیری باشد که دوری اش تیم سردبیری و نویسندگان آخرین پاتوقش "ایران دخت" را چنان بی تاب کرده که در هر شماره سخن آغاز نمی کنند مگر به یادی از وی...
پ.ن: این شماره های بعد از تیر 88 ایران دخت صفحه 4 - 5 و پارگراف اول با خاطره همکاری آغاز می شود که همه منتظر بازگشت وی و نوشته های بی بدیلش هستند!.
پ.ن: حقیقتش را بخواهید به داشتن چنین رفقایی حسودیم می شود!,در چنین موقعیتی در این دیار بسیاری فراموش می کنند که با کسی حتی سلام و علیکی داشته اند و آنوقت این نویسنگان ایران دخت بی یاد رفیقشان مجله را شروع نمی کنند!.

اولین کانون سبز عفاف


مشاغلی چون تن فروشی در عرف و انظار اجتماعی با واکنشهای متفاوتی روبرو است و حتی در کشورهای اروپای غربی که معمولاٌ به صورت کسب و کاری شناخته شده و با سهم بالای مالیات پرداختی بعنوان خوش حساب های مالیاتی نیز معروفند, بازهم به محض نام بردن از آنها بخشی از جامعه که به ارزشهای خانواده پایبندند سعی دارند تا حداقل فاصله خود را از این موضوع حفظ کنند.
ولی این ظاهر ناپسند و سابقه بد اجتماعی باعث نشده تا گردانندگان این مشاغل نیز عکس العمل مشابه را در پیش گیرند و از اهداف و خواستهای کل جامعه فاصله بگیرند و سعی دارند تا سهم خود را بعنوان بخشی از کل به جا آورند...
به تازگی یکی از این مراکز خدمات بهره وری جنسی!(سعی دارم واژه جدیدی ابداع کنم که بار منفی آن به ظاهر کاهش یابد!) در برلین همسو با قوانین مالیاتی جدید آلمان در مورد تخفیف به استفاده کنندگان از سرویسهای حمل و نقل عمومی و دوچرخه, اعلام کرده است که به مشتریانی که بتوانند ثابت کنند برای آمدن به منطقه مذکور از اتوبوس, تراموا, مترو یا دوچرخه استفاده کرده اند و اتومبیل شخصی را به همراه نیاورده اند 10%تخفیف معادل 5 یورو در نظر خواهد گرفت!! و بدیت ترتیب اولین کانون عفاف!(***حذف به قرینه رگ گردن!بعضی!***) در جهان به جنبش سبزها و کاهش اثرات ترافیکی بر گرمایش زمین پیوست!.لینک خبر
پ.ن: خبر فوق شاید واکنشهای متفاوتی را به دنبال داشته باشد ولی حداقل ارزش خبری آن در این است که در برخورد با گرمایش زمین نمی توان دسته بندی مذهبی , سیاسی یا اخلاقی را مد نظر قرار داد و آینده زمین به یاری همه ابناء بشر نیازمند است...
پ.ن: ***وجه تسمیه کانون عفاف را بایستی از هم ولایتی های من که در سالهای جنگ و دهه 60 شمسی از چهار راه زرگری آن موقع به سمت قصرالدشت سمت راست کمی بالاتر از چهار راه عبور می کردند بپرسید!!***.

Thursday, October 15, 2009

کوری عصاکش کور دگر

وقتی ورشکسته های سیاسی به یکدیگر تبریک بگویند مصداق ضرب المثل فارسی "کوری عصاکش کور دیگر شود!" هم فراهم می آید!.
پ.ن: شباهتهای حکمرانان منطقه به یکدیگر و گوردون براون که گویا به لحاظ انتقادهای داخلی بریتانیا به دولتچرخانی اش! در حال گذشتن از شیب نهایی به سمت سقوط دولتش است منجر به خلق کاریکاتور ایندیپندنت شده است!.

Wednesday, October 14, 2009

سلطه وبلاگ نويسان بر ژورناليسم مدرن جهان


نيويورك تايمز بخشهاي متفاوتي را براي خوانندگانش فراهم مي كند،ولي بخش وبلاگهاي آن و وبلاگنويسهايي مانند تارا پاركر پوپ را بايد جزء شاهكارهايي دانست كه ژورناليسم هزاره سوم را متحول كرده است.خانم پاركر وبلاگ روزانه سلامت نيويورك تايمز و ستون هفتگي سلامت براي مصرف كنندگان را در همين روزنامه به روز نگاه مي دارد.
از ميان آخرين پستهاي وبلاگ خانم پاركر مطالب ذيل را براي بيشتر مطالعه كردن انتخاب كرده ام:
1-در دفاع از كساني كه اشك هايشان به سادگي سرازير مي شود: در اين مقاله خانم پاركر اين عادت بسياري از مردم را كه نمي توانند جلوي اشكهاي خودشان را در موقعيتهاي خاص و مستولي شدن احساس بر آنها بگيرند،از طريق يك برنامه آموزشي سايت مورد علاقه اش پي مي گيرد و نشان مي دهد كه اشك ريختن براي يك انسان ضروري است! و مي تواند سرمنشاء بسياري از حالات رواني مثبت و انگيزشهاي دمادم باشد...
2-اسامي شما ميتواند شغلهايتان را تحت تاثير قرار بدهد: تحقيق جالبي كه نشان مي دهد 12% از افراد بر اساس تركيب حروف نامهايشان name-letter effect ميتواند درشركتها يا سازمانهاي خاصي با همان تركيب حروف مشغول كار مي باشند!.اين تاثير را در فرهنگ ايراني نيز ديده ايد، بويژه قبل از انقلاب نظاميها با افزودن پيشوند امير به نام پسرهايشان سعي داشتند تا براي بزرگسالي آنها را براي پذيرفتن مشاغل بالاي نظامي و لقب "امير" كه براي امراي ارتش استفاده مي شد از پيش آماده كنند!.
3-مراقب روساي مرد و جوان سال باشيد!: بسياري از كاركنان سازمانها از قدرت طلبي و اعمال نظرهاي قاطعانه مديراني كه در سنين بالا هستند و اين اعمال نظر بالاسرانه! شكايت دارند و از مديريت جوانترها استقبال مي كنند و اين در حالي است كه مديران مرد وجوان و كمتر از 40 سال به راحتي مشكلات كاركنان را به لايه هاي ارشد سازمان انتقال مي دهند و مي توانند موجبات اشكالات بسياري را فراهم كنند در حاليكه اين روند براي مديران بالاي 60 سال تقريباً صفر است!.در مورد مديران زن و جوان اين وضعيت كاملاً واژگونه است و همدلي بيشتري با كاركنان براي رفع مشكلات بعمل مي آيد!.
4- پرسه زدن در اينترنت مي تواند بر پيري غلبه كند!:تحقيقات دانشگاه كاليفرنيا نشان مي دهد كه جستجو در اينترنت يا همان گوگل كردن!، ميتواند بر سطح تصميم سازي و نتيجه گيري هاي پيچيده تاثير مثبتي بگذارد و اين جستجوهاي اينترنتي باعث تحريك دائمي مراكز كنترل و تصميم سازي مغز و بهبود عملكرد آن مي شود.
5- معرفي بهترين آزمونهاي روانشناسي آنلاين : معرفي چندين تست روانشناسي كه سطح هوش، حافظه، پيچيدگي شخصيت، تاثير اصوات بر حالات شخصي و پتانسيل پيشداوري را در شما مي سنجد...
پ.ن: قصد اصلي من از معرفي خانم پاركر، سطح كارايي وبلاگنويسي در ژورناليسم مدرن بود تا نشان بدهم كه بسياري از همين وبلاگنويسهاي ايراني در حال آمادگي براي شغل دومي بعنوان روزنامه نگار حرفه اي و ستون نويسي جرايد موفق هستند!.

Hijra و داستان ایرانیزه آنها

خاطره هیچ مسافرتی در ذهن و یاد من مانند سفر اوٌلم در 14-15 سالگی به هند ماندگار نشده است, تصاویر آن سالها به قدری روشن و عمیق در یادم مانده است که کوچکترین مشابهتی با آنها مانند یک فیلم سینمایی از جلوی چشمهایم می گذرد.
فراموش نمی کنم اولین باری که دسته ای از زنهای ساری پوشیده را مقابل ساختمان محل اقامتمان دیدم که نگاه و حرکات خاصی داشتند که در لحظه اول برای من مفهومی نداشت ولی میزبانمان توضیح داد که اینها در واقع زن نیستند! و برای پسربچه ای مانند من که همان موقع هم تفاوت آنچنانی بین جنس زن و مرد درک نمی کردم!, این آمیختگی هویت زن و مرد در یک کالبد دیگر بیش از حد درک و فهمم به شمار میرفت!. آن موجودات را "خنثی ها" می گفتند که گویا از همان بدو تولد در میان هندوها شناسایی می شدند و به صورت کاملاً جداگانه ای در کاستی فرودست حتی پایینتر از نجس ها به زندگی ایزوله خود ادامه می دادند.تاریخچه خنثی ها یا به اصطلاح اهالی شبه قارهHijra به قرن 12 میلادی مقارن سلطنت پادشاهان مسلمان در هندوستان باز می گردد که با شناسایی مخنثها از آنها بعنوان محافظ یا خدمتکار در حرمسرای شاهی بهره می بردند.با توجه به عدم شناسایی این ناهنجاری جنسیتی از بدو تولد در جایگاهی انسانی و کاستن حقوق طبیعی آنها در جوامع مشرق زمین, هیچگاه با واقعیتی از این دست بعنوان وضعیتی پذیرفتنی رفتار نشده است.
پ.ن: با خواندن خبر مربوط به دو جنسیتی ها در تیمهای ورزشی بانوان کشور ناخودآگاه خیالم پر کشید به همان صحنه نوجوانی در هند و آدمهایی که همه خودشان را از آنها کنار می کشیدند واگر در کوچه یا خیابان به کسی برای کمی پول یا غذا مراجعه می کردند طرف مذبور از ترس بی آبرویی یا مضحکه شدن هر چه که می خواستند می داد و آبروی خود را به در می برد!.حداقل با توجه به تفاوتهای فیزیکی آشکار هرمافرودیتها این امکان جدید برای پیوستن به تیمهای ورزشی زنان در کشورهای اسلامی و آفریقایی به فرصتی تبدیل شده که این بخش از جامعه هم بتواند نمودی بهتر و فعالتر از خود نشان بدهد و در قالب قهرمانان ورزشی یکی از نیمه های شخصیتشان هویتی تمام بیابند!!.
پ.ن: محدودیت دانش بشری برای فهم آنچه در اطرافش می گذرد و تبدیل چند هزارساله این نافهمی ها به خرافه و تابوهای فرهنگی سرنوشت هزاران نفر را در این دیار به گونه ای رقم زده است که فدراسیونهای ورزشی با هرمافرودیتهای ایرانی مانند آدم آهنی یا بیگانگان فضایی که حتی نام بردن از آنها نیز مجاز نیست وفقط از توان ماهیچه ای و ساختار اسکلتی آنها می توان بهره برد رفتار می کند!.این در حالی است که پرونده جودوکارهای نابالغ پرواز نگونبخت ارمنستان نیز هنوز مفتوح است و اینها همه در کنار هم از دست اندکاران این فدراسیونها جمعیتی سوداگر و بهره کش را تصویر می کند...

کاستیهای تحلیل آلودگی زیست محیطی

پایش و بررسی سطح آلایندگی در این دیار به عهده سازمان محیط زیست بعنوان متولی ملٌی این امر نهاده شده است و این سازمان وظیفه دارد تا با تمهیداتی که در نظر میگیرد و بعنوان یک ناظر عالی بر عملکرد همه سازمانها, دستگاهها, شرکتها و منابعی که می توانند در جایگاه آلوده کننده قرار بگیرند, در کنترل و کاهش آلودگی هوا, آب و خاک سعی و همت گمارد.
یکی از اشکالات شیوه نظارت این دستگاه عدم دانش و اشراف کافی بر عملکرد صنایع بزرگ,بویژه صنایع انرژی بر و در راس آنها نیروگاه ها و صنایع نفت و گاز و پتروشیمی است.اکثریت تحصیل کرده های سازمان محیط زیست تخصص و تجربه کاری این صنایع را در سوابق خود ندارند و در نقش ناظر بر حیطه ای نظارت می کنند که توان کارشناسی مسائل آن در ید قدرتشان نیست!.ازسوی دیگر تهیه دستورالعملها و استانداردهای زیست محیطی برای کنترل این بخش را به عوض بومی سازی فقط از منابع خارجی آن کپی کرده و بدون در نظر گرفتن شرایط این صنایع در داخل کشور اعم از تنگناهای فن آوری و تجهیزات با فشار زیادی آن را اعمال می کنند.
بخش دیگر این اشکالات ویرایشهای بسیار قدیمی این دستورالعملها و عدم تناسب آنها با دانش روز محیط زیست است!,مثلاً تحلیل های آلودگی هوا در کشورمان به صورت تک پارامتری و فقط اثرات مختص به خود آلودگی به صورت جداول استاندارد در آمده و تحلیل های بر هم کنشی یا سینرژیک این پارامترها هنوز مورد توجه قرار نگرفته و بدین سان بسیاری از آلودگی ها بدون تاثیر آنها بر یکدیگر اندازه گیری می شوند و این در حالی است که تحلیل های بر هم کنشی از یک مدیا مانند هوا نیز امروزه بسیار فراتر رفته و ا این تحلیلها با در نظر گرفتن اثرات بار آلودگی در آب,هوا و خاک تواماً بررسی می گردد!.
پ.ن: به طور نمونه در ایالات متحده تاثیرات آلاینده های هوا در نیروگاههایی با سوخت ذغال سنگ بر روی حوزه های آبی نیز بررسی شده و میزان جرایم و تصمیمات جبرانی برای صاحبان این صنایع بر اساس آلودگی توامان آب و هوا در نظر گرفته می شود...
پ.ن : امیدوارم به فرمان مهار بیابان زایی لبیک گفته باشم!.

Tuesday, October 13, 2009

خسر الدنیا بدون دسترسی به وب!


دولت بریتانیا به دنبال آن است تا قیمت فرصت از دست رفتن زمانهای آنلاین خانواده هایی که در آن کشور,هیچگاه از خدمات وب استفاده نمی کنند به صورت عدد و رقم در آورد!, در واقع بازار رو به رشد خدمات فروش آنلاین در این کشور هنوز توسط بخشی در حدود 17% از مردم جزیره نشین نادیده گرفته شده است و این بدین معنی است که این گروه بابت این نوع خدمات پولی نمی پردازند و از طرف دیگر از فواید این خدمات که به طور متوسط در بخش خرده فروشی و اجناس ارزان قیمت می تواند صرفه جویی و پس انداز سالیانه معادل 560 پوند انگلیس را برای هر نفر به همراه داشته باشد,محروم می مانند.با احتساب 4 میلیون نفر که به دلائل اقتصادی یا اجتماعی دسترسی به اینترنت ندارند و متوسط 300 پوند فرصت از دست رفته پس انداز,از این رهگذر اقتصاد ملٌی 1.2 میلیارد پوند انگلیس لطمه می بیند!!.لینک خبر
این خانواده های نابرخوردار از خدمات دنیای دیجیتال با احتساب 1.8 میلیون کودکی که درمیان آنها رشد می کنند فرصت برخورداری از درآمد سالیانه 8000 پوند انگلیس برای هرکودک را فقط از طریق انتشارات مکتوب در وب از دست می دهند که چیزی معادل 10.8 میلیارد پوند انگلیس لطمه به توان پس انداز ملٌی است!!.خانم Lane Fox که ماموریت یافته بود تا این گزارش را برای ساکن شماره 10 خیابان داونینگ تهیه کند پایه گذار سایت موفق lastminute.com است که به فروش کالای اینترنتی اختصاص یافته است و از طریق داده های مشتریان و نوع مراجعات دریافته است که از این جمعیت بی میل و اشتیاق بریتانیایی به خرید و فروش در عرصه وب,39% بالاتر از 65 سال دارند!,38% افراد بیکار و فاقد فرزند هستند و 19% دارای فرزند می باشند.
پ.ن: محاسبات هزینه فرصت به کشورهایی تعلق دارد که از لحاظ اقتصادی از دام بسیاری از معضلات کشورهای در حال توسعه رهایی یافته اند.
پ.ن:زیرساخت دیجیتال رو به گسترش در کشورهای پیشرفته فرصتی برای عقب ماندن از وب باقی نمی گذارد و بریتانیا تلاش دارد تا اقلیت مسن و بیکار خویش را نیز با این موج همراه کند و این در حالی است که در بعضی نقاط دیگر جهان! این فرصت حتی برای تحصیل کرده ها و نخبه گان هم فراهم نیست و داشتن یک خط اینترنت فکسنی با پهنای بالاتر از 128 کیلو بایت نیاز به مجوزهای کذا و کذا دارد!!.

Monday, October 12, 2009

ترس از ريسمان سياه و سفيد

مهاجران به ينگه دنيا،به ويژه آنها كه كشورهاي آسيايي يا آفريقايي را به مقصد سرزمين فرصتهاي طلايي ترك مي كنند با تهديد بسيار بزرگي به نام عدم همخواني و نگرش به قوانين روبرو هستند.تجارب آنها از قانون و ضمانت اجرايي آن در كشورهاي مبداء باعث مي شود كه در بدو ورود با مشكلات عديده اي روبرو شوند كه گاه تا حد اخراج از كشور آرزوهايشان پيش مي رود.
اتفاقاتي از قبيل 11 سپتامبر يا كشتار در انستيتوي فني و مهندسي جورجيا منجر به وضع قوانين سختگيرانه اي شد كه حتي شهروندان آمريكايي نيز در برخورد با آن دچار كج فهمي يا سوء تفاهم مي شوند و اين در مورد مهاجرين و تازه واردين به مراتب با عواقب بدتري همراه است.از جمله قانون zero-tolerance policy on weapons كه برخورد با حداقل حمل سلاح را در مراكز آموزشي در همه مقاطع تحصيلي را به شدت دنبال مي كند.
پرونده زاخاري كريستي دانش آموز پايه اول ابتدايي! كه اين روزها در مطبوعات آمريكايي مطرح است به حمل يك وسيله پيشاهنگي Cub Scout utensil كه قاشق و چنگال و يك تيغه چاقو را در يك بسته تعبيه كرده است، باز مي گردد!،زاخاري اين هديه را كه براي رفتن به كمپ پيشاهنگي و فعاليتهاي آن در اختيار داشته با خود به مدرسه مي برد و متحمل حكم سنگين قضايي،45 روز تعليق از تحصيل مي گردد!.پرونده دانش آموز دختر پايه سوم ابتدايي ديگري نيز براي آنكه مادربزرگش كيك تولد را با يك چاقو به مدرسه فرستاده بود در همين سطح مطرح بوده است!!.تشديد برخورد با حمل هرگونه اسلحه سرد يا گرم در مراكز آموزشي كار را به جايي رسانده كه بسياري از موسسات و كالجهاي رشته حقوق به اين صرافت افتاده اند تا قانون فوق را به تفسير شفافتري برسانند.
پ.ن: پدر و مادر زاخاري نيز با ايجاد يك سايت در حال جمع آوري امضاء و توجه اذهان عمومي براي كاهش حكم تعليق پسرشان هستند!!.
پ.ن:بودن قانون و ضمانتهاي اجرايي هميشه هم منجر به ايجاد امنيت نمي شود! و گاهي زياده روي مجريان يا تفسيركنندگان آن از قانون دژخيمي مي سازد كه به بچه 7 ساله اي هم رحم نمي كند!.

FBI از دل رکود اقتصادی و Public Enemies متولد شده است؟!




اوٌلین بار اسم جان دلینجر را در خردسالی و یک فیلم کمدی-پلیسی در سینمای آن دوران, آن هم بر روی یک سگ نژاد دوبرمن شنیدم! که عضوی از یک گروه سگ دوبرمن تربیت شده برای دزدی بانک بود و برای من که هنوز چیزی از دنیای جنایتکاران معروف آمریکایی نمی دانستم این فقط یک اسم بود...
جان دلینجر به روایت تاریخ آمریکا, سارق بانکی است که در دوران رکود اقتصادی دهه سی و چهل میلادی قرن بیستم در کنار نامهای معروف دیگری چون بانی و کلاید و رسوخ عقاید آنارشیستی به نمادی چون رابین هود دوران مدرن تبدیل شده بود و با سرقت موفقیت آمیز بیش از دو جین بانک,کشتن تعداد زیادی پلیس و دو بار فرار از زندانهای آمریکا, همه سیستم پلیسی و قانونگذاری ایالات متحده را به سخره گرفته بود و با کمک پروپاگاندای مطبوعات آن روز به چهره ای افسانه ای بدل شده بود!.این شهرت افسانه ای تا آنجا پیش رفت که مضمونی با عنوان Public Enemyکه نام مطبوعاتی آدمهایی از سنخ دلینجر و هم پالکی هایش در خلال سالهای 1931–1935 بود, منجر به تاسیس FBIبا مدیریت ادگار هوور معروف شد و ساختار پلیس تحقیقاتی و مدرن فدرال تشکیل شد...
اما فیلم دشمنان جامعه اثر مایکل مان و هنر نمایی جانی دپ در نقش دلینجر افسانه ای تصویری درونی تر و شخصی تر از وی به نمایش می گذارد و تا اخر فیلم گاهی هم ذات پنداری تماشاچی را نیز تحریک می کند ونبوغ و بی رحمی دلینجر زیر پوست جانی دپ لعنتی! بسیار دوست داشتنی و محبوب می نماید!!!.
پ.ن: مایکل مان فیلمش را بر اساس کتاب Public Enemies: America's Greatest Crime Wave and the Birth of the FBI در تحلیل تاثیر دوران رکود اقتصادی آمریکا بر پیدایش FBI به تصویر کشیده است و فیلم در بسیاری از قسمتهای خود بر ارتباط تنگاتنگ جامعه ای درگیر رکود با رشد جنایت و بی قانونی و سر برآوردن دستگاههای موازی پلیسی پا می فشارد.پ.ن: چرا دیدن یک فیلم باید تبدیل به این همه صغرا-کبرا شود؟؟؟

آش شور اروپایی

نیویورک تایمز را باید به نوعی نشریه ارگان حزب دموکرات آمریکا دانست و اگر از گردش آزاد خبر و اطلاعات هم در آنسوی آبها که بگذریم, باز چاپ شدن چنین کاریکاتوری در این نشریه فقط نشان دهنده آن است که شوری آش سروصدای آشپز را هم بلند کرده است!.

پ.ن: باید دید اروپائیها در این میان چه انتظاراتی را از اوباما در سر پرورانده اند و به کدامیک خواهند رسید؟!.


Sunday, October 11, 2009

عاشقانه غزه


جنگها و منازعات قرن بيستم منجر به ايجاد مرزهاي جديد و تقسيم بنديهاي منطقه اي بسياري شد كه هيچگاه از ساكنان طرفين اين خطوط در مورد اين تقسيمات نظري خواسته نشد و يك روز كه از خواب برخواستند متوجه شدند كه از اين پس براي رفتن به آن سمت مرز جديد به مجوزها،عبورنامه ها و رواديد محتاجند و عملاً بسياري از خانواده ها به دو شقه تقسيم شدند!.
بسيار دلباختگاني كه براي رسيدن به معشوق شبانه به آبهاي سهمگين رودهاي مرزي زدند يا با گذشتن از سيم خاردار ايستگاه مرزي جان خود بر عبور از مرزهاي ناخواسته گذاشتند. در اين ميان تكليف ساكنان كرانه غربي رود اردن و مناطق سه گانه عربي،مصري و اردني پس از جنگهاي اعراب و اسرائيل از همه غم انگيزتر است...
گزارش اشپيگل به ويرايش جديدي از عاشقانه آشنايان غريب افتاده غزه پرداخته و طي آن عروس و دامادي عموزاده را معرفي مي كند كه در طرفين ديوارهاي ستبر كرانه غربي از طريق اينترنت،گپ زدن و دوربين وب آشنا شده اند،دل باخته اند و جدايي را با صرف 1500 دلار هزينه قاچاق عروس خانم از طريق تونلهاي معروف و كذايي! غزه به داخل كمپ به وصال مبدل ساخته اند .
اين سفر خطرناك از سمت تحت انقياد مصر با خطرات بسياري روبرو بوده است و با توجه به توافقهاي دولت مصر براي كشف اين تونلها و مسدود كردن آنها و تزريق گازهاي سمي براي تخليه آنها به طور مداوم،عروس خانم در حالي به ديدار داماد شتافته است كه احتمال كمي براي زنده ماندنش در اين تونلهاي غير اصولي و آماده فرو ريختن وجود داشته است!.
پس از اين عروسي غير معمول و عروس بران! قاچاقي الان د اماد با 4000 دلار بدهكاري! و فقط حقوقي در حدود ماهي 250 دلار كه از طريق خدمت بعنوان محافظ در نيروهاي فتح دريافت مي كرده است،روبرو است!.
پ.ن: اگرچه زندگي هميشه جريان دارد ولي افزايش بهايي كه براي آن پرداخته مي شود مي تواند متحمل شدگان هزينه را به وادار كردن بقيه به جبران آن هزينه ها وا دارد!!.خطاب تروريست به عروس و دامادهايي كه از دل تونل هاي اين چنيني زندگي را آغاز مي كنند كمي بي انصافي است!!.

Friday, October 9, 2009

بیست برای بیست


از لحظه ای که شروع کردم به دیدن فیلم تیتر این پست را انتخاب کردم!,نمره بیست برای به تصویر کشیدن زمانه ای که کرکره زندگی را به خاطر تعطیلی شادمانی و رواج عزا و سوگواری پایین کشیده است , برای کرامتی و خمسه که تا کنون فرصت چنین نقش آفرینی را نداشتند و تولد کارگردان جوانی که باید منتظر کارهای بعدی او بمانیم...

جایزه ای برای آچمز صلح آینده

این بار اوٌلی نیست که جایزه صلح نوبل به شخص یا اشخاصی داده می شود که قرار است در آینده موجد یا تثبیت کننده صلحی فراگیر باشند,اگر فراموش نکرده باشید که پیش از این عرفات,رابین و پرز هم در 1994 این جایزه را دریافت کردند تا شاید در پای میز مذاکره بتوانند گذشته ها را فراموش کنند...
بعید نیست برنده امسال جایزه نوبل نیز با خوشبینی نسبت به حل مناقشات خاورمیانه و مسئله هسته ای ایران انتخاب شده باشد و یا حتی با کمی شیطنت, اروپاییها اوباما و آمریکا را در وضعیت آچمزی قرار داده اند تا حرکتهای بعدی را بدون برهم زدن بازی ادامه دهد!,
پ.ن:اگر کارکرد این جایزه تا این حد تعالی یافته باشد که بتواند علاوه بر قدرشناسی نسبت به نیات و اعمال صلح طلبانه برندگانش, رفتار و کردار صلح آمیز آنان را در اینده نیز ضمانت کند,بایستی به سیاستگذاران موسسه نوبل لقب آینده سازان صلح جهانی لقب داد!.

کسب و کار حلال! Halal Business

امروزه دیدن غرفه های مواد غذایی یا خوراکی با عنوان "حلال" در همه جای جهان به صورت عادی در آمده است و جوامع غیر اسلامی با توجه به باورها و شعارهای دموکراتیک و حقوق بشری سعی دارند که در عمل هم نشان بدهند که خواست و انتخاب مسلمانان را بنا به عقایدشان پذیرفته اند و سهمی برای آن قائل شده اند.از طرف دیگر در بین کشورهای مسلمان همین رویه در امارات و بویژه دبی و همچنین بحرین تا حدودی به اجرا درآمده و در نظر گرفتن علایق و سلایق گردشگران غیر مسلمان علاوه بر ایجاد جاذبه گردشگری و سود بازرگانی به ایجاد تصویر مثبتی از مسلمان میانه رو و اعتدال اسلامی نیز انجامیده است...
پ.ن:فراموش نمی کنم که در سال 2004 در سلف سرویس یکی از ساختمانهای زیر مجموعه کمپانی شل در هلند,همکارانی را در گروه داشتیم که برای انتخاب غذای حلال دچار اشکال و سردرگمی اعتقادی! بودند و در کمال تعجب میزبان ما رابه غرفه حلال که با آشپزهای مسلمان نیز اداره می شد راهنمایی کرد و این برخورد شرکت شل با نیاز کارکنان مسلمانش تا مدتها نقل محفل آن گروه ایرانی بود...
پ.ن: به گمانم یکی از وظایف نمایندگیهای سیاسی در کشورهای دیگر تهیه گزارشهای موثری باشد که بتواند به بهتر کردن روابط دیپلماتیک,بازرگانی و فرهنگی در همه سطوح یاری رساند و گزارش چنین اقداماتی توسط کشورهای غربی بویژه می تواند فتح بابی برای عمل متقابل دولتمان باشد.(این خوشبینی را بر من ببخشایید ! من همیشه فکر می کنم برای جبران اشتباهات فرصتی باقی است!!!.)
پ.ن:بازار مواد غذایی حلال در آلمان با تقاضای 4 میلیون مسلمان مقیم آلمان روبروست و این در حالی است که نظرات جمعیتهای حمایت از حیوانات و مخالفت با ذبح اسلامی نیز مطرح است,ولی مجموعه ای از بازار رو به گسترش این نوع کالا و تاثیرگذاری بر جامعه مسلمانان از طرف دیگر در حال رواج این نوع کسب و کار است!.لینک خبر
پ.ن: گسترش این بازار و حتی ایجاد تقاضا در متقاضیان غیر مسلمان می تواند ایده مناسبی برای تولیدکنندگان محصولات غذایی با کیفیت بالای داخلی بعنوان فرصتی برای صادرات باشد!.البته این بازار فقط به محصولات غذایی حیوانی محدود نیست و شامل انواع فرآورده های غیر غذایی که از طریق ذبح اسلامی حیوانات تولید می شود نیز می باشد! .

Thursday, October 8, 2009

روز جهانی کودک با ویرایش یسنا

روز کودک در تاریخچه نامگذاری آن به روز اوٌل ماه اکتبر اشاره دارد و بسیاری کشورها نیز روزهای متفاوتی از اکتبر را نشانه گذاری کرده اند ولی کشورمان هنوز این روز را به نام ایران به و هیچ تاریخ مشخصی ثبت نکرده است,ولی هیئت امنای شهرک برای فردا عصر یک جشن کوچک برای کودکانمان برپا می کنند,مامان یسنا هم برای این که شیرینی این روز در کام یسنای مان بیشتر مزه کند امشب در پی یک حرکت سورپرایز کننده! یک سری کامل آشپزخانه را به ایشان هدیه کردند تا پذیرایی با دست پخت یسنا نیز به برنامه شبانه مان اضافه شود!!.
پ.ن: برای همه کودکان سرزمینم و جهان شادیهایی مانند آنچه یسنا در طول این شب از خود بروز داد آرزو می کنم!!!.

پتانسیل نسل کشی در دیکتاتورهای جهان

دانیل گولدهاگن Daniel Jonah Goldhagenمتولد 1959 استاد علوم سیاسی و مطالعات اجتماعی دانشگاه هاروارد,از جمله مورخینی است که موضوعات چالش برانگیزی را در کتابهای سه گانه اش در طی 10 ساله اخیر مطرح کرده است. وی فرزند یکی از اساتید بازنشسته هاروارد است که خود بازمانده هولوکاست بود و بعنوان یکی از قربانیان این فاجعه برای پسر ملغمه ای از تاریخ مستند آن روزگار و عقایدی کاملاٌ روشنفکرانه را به ارث گذارده است.
کتاب نخست ویHitler's Willing Executioners در سال 1996 به طرح پرسشی هوشمندانه در مورد هولوکاست می پردازد و می خواهد بداند که چرا فرمان تاریخی هیتلر برای معدوم کردن نسل یهود به دست مردم اجرا شد؟ و چرا هولوکاست در همان ابتدا متوقف نشد و این ایده هیچ مخالفی در آن روزگار در سطح عامه و اکثریت پیدا نکرد؟؟؟!.اثر بعدی وی در سال 2002A Moral Reckoning نیز به نقش انفعالی کلیسای کاتولیک در این میان می پردازد که با سکوت و تعلل از کنار نسل کشی مردمانی هم نوع علیرغم آموزه های مسیح گذر کرده است.سومین و جدیدترین اثر جنجالی وی منتشر شده ر 2009با نام Worse Than Warبه پتانسیل تبدیل شدن همه رژیمهای سیاسی و رهبران سیاسی به عوامل کشتاردسته جمعی و نسل کشی می پردازد! و با بیان جستارهایی که از تاریخ و اخلاق عمومی سیاستمداران جهان وام گرفته شده است,هشدار می دهد که بسیاری از حکومتهای دیکتاتوری جهان می توانند عامل کشتارهایی به مراتب سبعانه تر و حیوانی تر از آنچه در قرن بیستم شاهد آن بودیم,باشند!!.
نشریه اشپیگل به مناسبت چاپ همین اثر اخیر مصاحبه ای با وی ترتیب داده که خواندش را به همه قربانیان دیکتاتوری در سراسر جهان توصیه می کنم!!.
وی در پاسخ به این سوال که آیا همه ملٌیتهای جهان توان بالقوه ای برای تبدیل شدن به یک مٌلت نسل کش را دارند می گوید: همه نسل کشی ها و قتل عامهای گسترده ای که بایستی تا کنون اتفاق می افتاده,هنوز عملی نشده است! و این در حالی است که فقط در طی قرن بیستم100میلیون نفر قربانی همین فاجعه بشر خواسته شده اند!!.تخم تعصب,تبعیض و نفرت نسبت به مردمانی که به هر وجهی متفاوت و در ظاهر آسیب رسان و خطرناک برای بخش دیگری از مردم به نظر می رسند بسیار وسیع و گسترده پراکنده شده است و در بسیاری از کشورها گروههایی با همین دیدگاه تشکیل شده اند که به انتظار جرقه ای برای اعمال وحشیانه این بغض فروخورده هستند.به این نیروی مخرب بایستی طبیعت رژیمهای سیاسی و رهبران آنها را نیز اضافه کرد و طبیعت ساختار حکومت و اثر آن بر شیوع چنین فجایعی نیز با پتانسیل قوی تر حکومتهای دیکتاتوری همراه است.از نظر وی فاجعه در کنگو و دارفور می تواند به شدت از فجایع رواندا سهمگینتر باشد و تعارض بنیادگرایان اسلامی نیز میتواند بسیاری از ملیتهای دیگر را نشانه گیری کند.
پ.ن: وقتی در دادگاه های بین المللی رسیدگی به جنایتهای این چنینی فقط در سطح آمرین و عاملین درجه یک متوقف می شود و نیروی مخرب و تهدید کننده ای که در اکثریت خاموش و منفعل می تواند به ادامه چنین روندی یاری رساند را نادیده می گیرد,بزرگترین بی عدالتی ها رخ می دهد!.




Wednesday, October 7, 2009

100 دانشگاه برتر جهان بدون نماينده اي از خاورميانه پرآشوب

رده بندي و انتخاب برترين دانشگاههاي جهان و دور شدن ساليانه دانشگاههاي كشور از اين رده بندي، اخباري است كه هر ساله نا اميدي بيشتري را براي دانشجويان واقعي اين ديار براي ادامه تحصيل در داخل كشور رقم مي زند...لينك خبر
در اين ميان رشد قابل توجه دانشگاههاي جنوب شرق آسيا و حضور 16 دانشگاه خاور دور در ميان 100 دانشگاه برتر جهان،نشان دهنده آن است كه افول فقط گريبان ما اهالي پر تنش و پر دردسر خاورميانه را گرفته است و سايرين روند رو به جلو را ادامه مي دهند.
پارامترهاي انتخاب اين دانشگاهها نشان مي دهد كه سرمايه اصلي يك د انشگاه استاد،دانشجو و كار علمي انجام گرفته است و اين مثلث فقط به يمن آرامش فضاي كشور و ثبات سياسي- اقتصادي اتفاق امكان پذير است. داستانهايي كه بر اين مملكت و ادامه تحصيل دانشگاهي رفته است به سمتي مي رود كه ارزش و بهاي واقعي دانش و دانش آموزي تا حد خريدن مدرك و يك شبه دكتر و استاد تمام شدن نزول كرده است و اين داستان امتيازي در چارت انتخاب دانشگاههاي برتر جهان نخواهد داشت...
پ.ن:وقتي كه سهميه هاي تحصيلي و صندليهاي دانشگاهي در دانشگاههاي سراسري تحت نامهاي مجعولي چون سهميه هاي چندين گانه كذايي! و مديريتي به افرادي وابسته تفويض مي شد كسي باور نمي كرد كه يك دفعه هجوم دكترهاي قلابي تمام صندليهاي مديريتي عالي كشور را اشغال كند...
پ.ن: رشد قارچ گونه دانشگاه آزاد و پيام نور و سپس موسسات غيرانتفاعي آموزش عالي به كلاف سردرگمي تبديل شده كه تكليفي را براي توليد علم باقي نگذاشته است،از طرف ديگر دانشگاههاي دولتي سراسري نيز با عدم توسعه و كاهش كادر هيئت علمي و بازنشستگيهاي اجباري آنها به محيطي فاقد انگيزه هاي لازم تبديل مي شوند.
پ.ن:مطبوعات انگليسي از مطرح شدن دانشگاههاي ژاپن،هنگ كنگ و سنگاپور در جايگاهي بين 100 رتبه نخست اظهار نگراني كرده اند و از طرف ديگر دانشگاههاي آمريكاي شمالي نيز با اشغال 36 جايگاه حريف پر زوري براي جلب اعتماد طالبان دانش آموزي در سراسر جهان به شمار مي روند.

فیسبوک حال خوب و حال بد اعضایش را رصد می کند


استفاده از شبکه های اجتماعی پر طرفدار بعنوان دستگاه اندازه گیری "حال خوب" و "حال بد" یک جامعه دیگر فقط یک هدف یا تحقیق دانشگاهی نیست, Facebookعملاً به صورت خط کش محاسباتی آمریکایی ها در آمده است و این در حالی است که آمریکاییها فقط یکی از جوامع پر جمعیت فیسبوک هستند و این شبه کشور 300 میلیونی به راحتی از چندین و چند جامعه آماری همگن در حد و اندازه کشورهای اصلی یا نمونه ای با تقریب کاملاً علمی از لحاظ آمار تشکیل شده است!.
تحقیق اخیر بر روی حال و هوای آمریکاییها به تعیین شادترین و غمگنانه ترین روزهای آنها در طول سال میلادی 2009 که در حال به پایان رسیدن است ,منجر شده است. روزهای تعطیل روزهایی است که معمولاً اوج اظهار شادمانی به نظر می رسد و روزهایی مانند زمان سقوط قیمت سهام و اعلام ورشکستگی بانکها یا فوت بازیگری مانند هیث لجر یا ابرستاره ای مانند مایکل جکسون از روزهای بد و مغموم آمریکاییها نام برده شده است!!.معمولاً پس از پایان تعطیلات حال عمومی جامعه بسیار افت می کند و روزهای بعد از تعطیلات رسمی تفاوت چشمگیری در روح و روان آمریکاییها حادث می شود!.
روش محاسبه این برداشتها بر اساس تحلیل براساس بار مثبت و منفی کلماتی است که اعضای فیسبوک در صفحه خانه های خود در فیسبوک اظهار می کنند,کلماتی مانندhappy ,yay وawesome با بار مثبت و کلماتی از قبیل sad, doubtوtragic موجد حال بد تلقی می شوند!. اگرچه شاخصهای فوق برای زبان انگلیسی در نظر گرفته شده است ولی تیم فیسبوک در نظر دارد برای سایر ملیتها و زبانها نیز تحلیل مذکور را فراهم آورد.لینک خبر
پ.ن: با توجه به وارونگی و افعال دو پهلوی زبان فارسی و عدم صراحت ایرانی در اظهار احساسات واقعی اش! , تیمی که بخواهد حال ایرانی را اندازه گیری کند بایستی زحمت زیادی را متقبل شود!.
پ.ن:ساختار داده پرداز و امکاناتی که در بانکهای اطلاعاتی این شبکه ها پیشبینی شده کاملاً با هدفی چون مدیریت احساس و عواطف اجتماعی برای مدیریت بحرانهای اجتماعی یا اتخاذ تصمیم برای زمان مناسب وارد آوردن شوکهای اجتماعی و همچنین پیشبینی تبعات واکنشهای اجتماعی اهمخوانی دارد و می تواند عدم قطعیت و غیرقابل پیشبینی بودن رفتارهای اجتماعی را تا حد قابل مدیریتی کاهش دهد!.
پ.ن: اندازه گیری حال و روان آدمی در قالب آزمونهای روانشناسی متفاوتی نیز انجام شده است ولی هیچگاه چنین فراوانی آماری نصیب هیچ تیم روانشناسی نشده است!.

Template Designed by Douglas Bowman - Updated to New Blogger by: Blogger Team
Modified for 3-Column Layout by Hoctro, a little change by PThemes