هنوز هم مي شود...
با ديدن فيلم "خواب زمستاني" اميدوار شدم كه در ايران هم مي توان بدون غوغاهاي معمول مطبوعاتي پيرامون كارگردانان يا هنرپيشه هاي غول!، بدون پروپاگانداي تلوزيوني و بيلبورد هاي غول آساي سطح شهر فيلم خوب و راضي كننده ديد...
اعتراف مي كنم كه فيلم را بخاطر حضور معتمد آريا و آهنگراني خريدم ولي ساختار قصه، ريتم فيلم و احساس دل نشين فهم زندگي معمولي معمولي ايراني با آن به سراغم آمد و متوجه شدم بعد از جهيزيه اي براي رباب، شايقي دوباره فيلم دندانگيري ساخته است.
فيلم را به خاطر تصوير رنج كشيدن زنان تنهاي اين ديار،خصوصاً بازي خوب و زيرپوستي معتمد آريا كه در فاصله گرفتن از فيلمهاي تهماسب، بيشتر به نمايش رنج زنان ايراني مي چسبد! و آهنگراني كه سرخوشي معمولش را به نقش تزريق مي كند به همه خانمها و آقايان توصيه مي كنم.
پ.ن: در سينماي روز اروپا و آمريكا فيلمهاي كم خرج زيادي از اين نوع ساخته مي شود كه هم رضايت تماشاچي را به همراه دارد و هم چارچوب سينمايي و داستانسرايي را به انجام مي رساند ولي از اين گونه فيلمها در سينماي بعد انقلاب كمتر چنين نمونه اي خواهيد ديد...
اعتراف مي كنم كه فيلم را بخاطر حضور معتمد آريا و آهنگراني خريدم ولي ساختار قصه، ريتم فيلم و احساس دل نشين فهم زندگي معمولي معمولي ايراني با آن به سراغم آمد و متوجه شدم بعد از جهيزيه اي براي رباب، شايقي دوباره فيلم دندانگيري ساخته است.
فيلم را به خاطر تصوير رنج كشيدن زنان تنهاي اين ديار،خصوصاً بازي خوب و زيرپوستي معتمد آريا كه در فاصله گرفتن از فيلمهاي تهماسب، بيشتر به نمايش رنج زنان ايراني مي چسبد! و آهنگراني كه سرخوشي معمولش را به نقش تزريق مي كند به همه خانمها و آقايان توصيه مي كنم.
پ.ن: در سينماي روز اروپا و آمريكا فيلمهاي كم خرج زيادي از اين نوع ساخته مي شود كه هم رضايت تماشاچي را به همراه دارد و هم چارچوب سينمايي و داستانسرايي را به انجام مي رساند ولي از اين گونه فيلمها در سينماي بعد انقلاب كمتر چنين نمونه اي خواهيد ديد...