Thursday, December 31, 2009

سوپرمارکتی در حد و اندازه یک دولت هزاره سوٌم

هر چقدر کسب و کار,مشتریان بلافصل و حجم بازار افزایش می یابد به همان مقیاس مسئولیتهای اجتماعی و تفکر راهبردی نیز باید در بدنه سیاستگذار و راس هرم آن کسب و کار افزایش پیدا کرده و افقها از منطقه ای و کوتاه مدت به بین المللی و بلند مدت تغییر یابد.
فروشگاههای زنجیره ایWal-Mart در آمریکای شمالی با 4100 شعبه یکی از همین کسب و کارها است که اگر به درون یکی از هایپرمارکتهای آن قدم گذاشته باشید فقط با بخشی از این دامنه روبرو شده اید و اگر به سطور پایینتر این جستار بروید خواهید دید که شما با بخشی از یک تفکر سازمان یافته بسیار متعالی شاید بسیار پیشرفته تر و آینده نگر تر از بسیاری از دولتهای عقب مانده روبرو هستید...
آنچه که در این ساختار بسیار جالب توجه است فقط به پارامترهای منفعت و هزینه مربوط نمی شود بلکه ایده توسعه پایدار است که از آرمانهای حکومتی و دولتی در دهه های گذشته محسوب می شده است!.نگاهی به گزارشات در مورد برنامه های این غول خرده فروشی آمریکا برای مدیریت پسماند و ضایعات فروشگاهی تا سال 2025 میلادی و حذف کامل این ضایعات از چرخه کسب و کارشان و پرداختن به اموری مانند سیاستگذاری و فرهنگ سازی برای زنجیره های تامین کنندگان به منظور حذف عوامل تولید پسماند در مرحله بسته بندی نشان می دهد که بعصی از این کمپانی ها برای زیستن در هزاره سوم به قدری آمادگی کسب کرده اند که می توان هیئت رئیسه آنها را با هیئت دولت خودمان تاخت زد و چیزی هم سر داد!!.
پ.ن: اولین پست در سال جدید میلادی را به این امید می نویسم که شاید سال جدید بتواند با خبرهای بسیار خوب برای همه بشریت همراه باشد و نیازی هم به تاخت زدن کل بدنه حاکمیت با هیئت رئیسه یک سوپرمارکت آمریکایی پیش نیاید!!!.

تلاش برای تهمت زدایی از نیچه

شهرت نابجا و افسانه ای نیچه در تاثیر بر فلسفه رایش سوٌم, در حال پالایش و رفع سوء سابقه توسط 150 نفر از نویسندگان و محققان آکادمیک است که از دیسیپلین های متفاوتی گرد هم آمده اند تا ثابت کنند آنچه به نام تاثیر تفکر نیچه در پایه گذاری حزب نازی در دهه های بیست و سی قرن بیستم میلادی مطرح شده است ناشی از دست اندازی و تصرف در ویرایش آثار نیچه توسط خواهر ویElisabeth Förster-Nietzsche است!.
یکی از ناشران کتاب از شهر درسدن با نام Niemeye در همین مورد می افزاید,نیچه قربانی توطئه آمیزترین و پیچیده ترین رسوایی عرصه نشر و ویراستاری در کل تاریخ بوده است.سوء استفاده ها و دستبردهای تاریخی خواهر نیچه فقط به آثاری که پس از مرگ وی مانند "The Will to Power" محدود نمی شود و شامل بعضی از آثار معاصر وی که توسط خواهرش به ناشر سپرده می شده است نیز بوده است!. این خواهر سرسپرده و حامی نازیها از بعضی نامه ها و گزیده های گفتار منتسب به برادرش نیز ویرایش واژگونه ای با اشارات یا جانبداریهایی از دکترین قدرت و قدرت مداری به چاپ سپرده است!و بلاخره ثابت شده است که الیزابت نیچه بعنوان وارث و صاحب امتیاز نشر آثار برادرش از کمکهای رژیم هیتلری بهره مند بوده است.
پ.ن: استادی از دوران دانشکده من را با آثار نیچه و طریقه نگریستن وی به حقیقت آشنا کرد و از زمانی که با بضاعت ناچیز خود به فهم جرعه هایی از معرفت پر شور و شرر این نابغه توفیق یافتم, همیشه از اینکه کسانی به اشتباه و بدون خواندن حتی یک پارگراف از نوشته های وی, تهمت های بیجایی به او وارد می نمایند در رنج بوده ام و دیدن این مقاله باعث شد تا دریابم برداشت واژگونه بسیاری در طول تاریخ از گفتمان جاودانی وی با بشریت به رسوایی هایی از این دست ارتباط داشته است!.

Wednesday, December 30, 2009

Fire Hose قابل بازیافت به اسباب آراستگی

اگر گذارتان به محوطه پسماندهای قابل بازیافت یک پالایشگاه نفت بیافتد, متوجه خواهید شد که مشتریان و برندگان اینگونه مزایده های در اولین فرصت موارد فلزی و ترجیحاً فلزات آلیاژی و سپس موارد مانند چوب و پلاستیک و مواد پلیمری را به کامیونهای حمل ضایعات انتقال داده و بسیاری از اقلام مزایده را با اکراه و به زحمت از میدان به در می برند و اگر این حق انتخاب را داشته باشند که بعضی از این پسماندها را با خود نبرند به طور حتم؛ شیلنگهای ضایعاتی آب آتش نشانی یکی ازاین انتخابها است!...
با توجه به عمرناچیز فن آوری بازیافت در دیار ما و سودجویی صاحبان این کسب و کار ,اقلام فلزی به صورت قراضه بسیار پرطرفدارتر از اقلامی هستند که از لحاظ چرخه تولید با سنتزهای شیمیایی و پلیمری تولید شده اند و شیلنگ آتش نشانی Fire Hose با توجه به استفاده از بافتها و لایه های متفاوت نایلونی و پلیمری و پوششهای پلی استایرن و پلی یوریتان برای مقاومت در مقابل آتش,سایش و مواد شیمیایی و نفتی از جمله اقلامی است که حداقل در ایران کاملاً دور انداختنی تصور می شود و چه می دانند که در کشورهای دیگر به بازار مد راه پیدا کرده است و چه امکانی برای بازتولید وسایل بسیار معمول زندگی روزمره در اختیار شرکت Elvis & Kresse (E&K) قرار داده است!!.
پ.ن: فقط آتش نشانها می دانند که کالایی از جنس شیلنگ آتش نشانی در یک استفاده معمولی چقدر عمر خواهد کرد!...
پ.ن: 50% هزینه خرید از این محصولات بازیافتی این شرکت برای انجام امور خیریه نیز اختصاص یافته است!,صالحات و باقیات در یک بسته تقدیم می گردد!.
پ.ن: این پسماند قیمتی در حدود رایگان دارد و اگر جوانانی با ایده تولید کیف و کفش و کمربند با آن پیدا شوند...

Monday, December 28, 2009

تجهیزات بخشنامه ای در آنسوی آبها

آن شرکتهای معظم , پیشرو و چست و چالاک وطنی که در طی چندسال اخیر بر اساس رهنمودهای دولتی و بخشنامه های کذایی به تجهیزات کنفرانس مجازی و تشکیل جلسه از راه دور مجهز شدند بهتر است بدانند شرکتی هم دردنیا وجود دارد که با استفاده از همین ابزار موفق شده است کاهش معادل 200تن دی اکسید کربن منتشره ناشی از یک میلیون مایل مسافرت غیر ضروری کارمندان و مشتریانش را در طی یک سال با صرفه جویی استفاده از تجهیزات کذایی مجازی به نام خود ثبت کند!!.پ.ن: پس از تب مسٌری و بودجه برانداز! خرید این تجهیزات در کشورمان کمتر مدیری را می توان یافت که حداقل یک سری از این تجهیزات را برای سالن کنفرانس ساختمانهای مرکزی اداره اش ابتیاع نکرده باشد و پس از ابتیاع آن را به شکل دکوراسیونی مدرن به رخ مدعوین سازمان متبوعش نکشیده باشد!, ولی مشتاق هستم مدیری در این مملکت حداقل یک گزارش مبنی بر صرفه جویی ناشی از نصب این سامانه را مانند این گزارش ارائه کرده باشد...
پ.ن: بهتر است بدانید که فعالیتهایی مانند کاهش انتشار دی اکسید کربن در ایالات متحده در شاخه مسئولیت اجتماعی سازمانها طبقه بندی می شود.

تعطیلات به هدر رفته در فرودگاه

موسم کریسمس و فرا رسیدن تعطیلات زمستانی برای بسیاری از مردم دنیا به معنای رونق سفر و مسافرت به اطراف و اکناف جهان است, در این فصل علیرغم سرمای نیمکره شمالی فرصت یگانه ای برای کشورهایی که مانند ما ! سرشار از اوقات فراغت نیستند, ایجاد شده و اگر حماقتهای اهالی همین دنیا بگذارد و تهدید های بعد از 11سپتامبر تشدید نشود,سفر هوایی نیز بی دردسر خواهد گذشت...پ.ن:کاریکاتوریست بریتانیایی افزایش تدابیر امنیتی در فرودگاهها را پس از قضیه پرواز آمستردام-دیترویت با زبان طنز تصویر کرده است و فقط مسافران این اوقات می دانند که این طنز تلخ به بهای چقدر معطلی و کندوکاو وسایل و زوایای شخصی ! مسافر تمام می شود!!.

Saturday, December 26, 2009

پاپانوئل و پیشنهاد سورتمه های جدید

در آستانه سال نو میلادی,جهان مسیحی بیش از هر واقعه دیگر انتظار پاپا نوئل و سورتمه انباشته از هدایای وی را دارد که در حالیکه از قطب به پشت بام خانه منتظرانش می رسد از راه لوله بخاری به درون خانه آمده و چشم روشنی سال نو مسیحی را در کنار درخت کاج تزیین شده برای همه اهالی خانه با آرزوهای شاد و بهروز به جا بگذارد...
اشپیگل نیز در این میان با ایده جدیدی سعی داشته تا راه حل مدرن و دوستدار محیط زیست برای وسیله نقیله سنتی و پر دردسر پاپا نوئل پیدا کند و او را از زحمت سورتمه سواری که منجر به دیر رسیدن هدایا می شده است! برهاند.این نشریه با نظرخواهی از 7 خودروساز عمده جهان, ایده های طراحی این شرکتها را برای تغییر مفهومی یا ظاهری سورتمه وی در یک مجموعه گردآوری کرده است.ب ام و با پیشنهاد مدل جدید مینی که از تولیدات جنبی این شرکت به شمار می رود پایانوئل را به سمت و سوی خودروهای جمع و جور متمایل کرده است,فورد نیز با پیشنهاد اتومبیلهای گروه متوسط وکوچک تولیدی آینده بازار تولیدات خود را در محصولات اقتصادی تر جستجو می کند, در مقایسه بنز با پیشنهاد استیشن گروه ای کلاس خود نیاز سانتا به حمل بار را تامین کرده است, مزدا تلاش کرده تا اصالت سورتمه را دستخوش تغییرات تخیلی قرن پیش رو کرده و ولع دپارتمانهای طراحی مزدا را برای فتح افقهای جدید به نمایش گذارد, اپل دست به گریبان با دوران رکود هم سعی داشته تا بعنوان یکی از خودرو سازان ملٌی آلمان فقط در بازی شرکت کرده باشد و همان طرح تخیلی از سورتمه جدید را تکرار کرده است, پورشه با یک خودرو لوکس اسپورت و به عنوان حسن ختام فولکس واگن نمونه ای از خودرو دیزل هیبریدی با حجم موتور 1 لیتر و مصرف 1 لیتر در 100 کیلومتر را به سانتا برای سالهای سبز آتی پیشنهاد کرده است!!.
پ.ن: پیشنهادهای دوستدار محیط زیست وجمع و جور هدف اصلی یعنی حمل هدایای دوستداران سانتا را بسیار کمرنگ برگذار کرده است و گویا قرار است ایشان در سالهای آینده به روش دیگری یا شاید از طریق سامانه های پستی جدید به حمل بسته های همراهش بپردازد!!.
پ.ن: سال نو میلادی را به همه هموطنان مسیحی مان تبریک می گویم...

Friday, December 25, 2009

نا امیدی های پس ازCOP15

پشت سر گذاردن کنفرانس پر سر و صدا و بی بو و خاصیت کپنهاگ, به موخره هایی منجر شده است که نگرانی های بسیار جدی را در بحث کسب و کارهای سبز و فرصتهای سرمایه گذاری در فعالیتهای سازنده ای چون مکانیسم های پاک پیمان کیوتو ایجاد کرده است. دور نمای کسب و کار در کشورهای توسعه یافته با کم رنگ شدن دستاوردهای کیوتو بویژه در بحث کذایی CDM به سمت انحراف از کاهش گازهای گلخانه ای تمایل بیشتری خواهند یافت و عدم توافقهای موثر و دیپلماتیک بر شناسایی سهم های کشورهای عمده منتشر کننده آلاینده های گلخانه ای تا کنفرانس بعدی به شکل علامت سوالی باقی خواهد ماند...نیم نگاهی به گزارش "بعد از کنفرانسCOP15 " که به جمع آوری اولین تحلیل های پس از اجلاس کپنهاگ پرداخته ودر همین راستا به گزارش Verdantixبعنوان یکی از مجموعه های تحلیل گرهای موفق بازار پرداخته و می افزاید:
خروجی اصلی این نشست به جای تمرکز بر راهکارهای جهانی و توافقهای بین المللی بر تعهدات ملٌی (این تعهدات بواسطه یکسویه بودن و عدم وجود ضمانتهای جهانی برای نظارت بر حسن انجام آن زیاد جدی گرفته نشده اند) تکیه کرده است و از این بابت بایستی به صاحبان کسب و کارهایی که به نوعی با بازار جهانی عرضه گواهی انتشار دی اکسید کربن داد و ستد دارند توصیه کرد که از سرمایه گزاری در این بازار بپرهیزند زیرا کاهش ممتد قیمت گواهی کاهش انتشار در این بازار و تعهدات یکسویه کشورهای حاضر در اجلاس کپنهاگ ریسک بالایی را متوجه رشد سرمایه گزاری در این بخش خواهد کرد...
پ.ن: نتایج اصلی اجلاس را در جدول ذیل در دو بخش تعهدات اجلاس و آثار متقابل این تعهدات بر توقعات از این اجلاس مشاههده می کنید:پ.ن:عدم تعیین ضرب الاجلها برای زمان و مقدار کاهش سطح انتشار آلاینده های گلخانه ای در ابعاد بین المللی و عدم تمدید تعهدات اجلاس کیوتو در محور مکانیسم پاک از نا امید کننده ترین دستاوردهای اجلاس کپنهاگ به شمار می رود.
پ.ن: علت اصرار شخصی ام بر قضیه CDM به خاطر زحمتی است که در طول دو سال گذشته به همراه همکارانم برای توجیه اجرای پروژه های مشابه آن دربخش پالایش و پخش متحمل شدیم و عملاً امیدهایمان برای بعد از 2012 نقش بر آب شد!.
پ.ن: در این میان کار سیاستگذاران بخش محیط زیست یا مشاوران زیست محیطی مدیران برای توصیه به کاهش انتشار دی اکسید کربن بسیار سخت تر از سالهای گذشته خواهد بود و حداقل در یک یا دو سال آینده با کاهش تحرک و میل به سرمایه گزاری در این بخش روبرو خواهیم شد...

Thursday, December 24, 2009

جیمز کامرون و آواتارهای هندو


کاربران سایت یاهو و بویژه مسنجر یا سامانه پیام رسان آنلاین آن چندین سال است که با واژه آواتارAvatar آشنا هستند, این واژه یادآور امکانات گرافیکی است که به کاربر اجازه می دهد تا از شکل و شمایل واقعی یا آرمانی خود برای مخاطبش صورتکی بسازد و از گذاشتن عکس واقعی به هر دلیلی اجتناب نماید, اگر کار تا همین جا خاتمه می یافت و به ساخت اثر هنرمندانه و فوق تصور جیمز کامرون منتهی نمی شد! شاید هیچگاه به این صرافت نمی افتادم که به دنبال ریشه این کلمه تا دوران اساطیر هندو جستجو کنم و دریابم که آواتار تجسمی است زمینی برای اسطوره ها و خدایان هندو و آنچه در کودکی با شکل و شمایل نیمه حیوان و نیمه انسانی الهه های هندی در معابد آنان دیده بودم در واقع آواتارهای این خدایان و آنچه اهالی زمین از ظاهر الهه گان از بهشت به زمین انتقال یافته درک می کرده اند,بوده است!!.
با آنچه که در سطور بالا آمد باید این انتظار را داشته باشید که با آواتار تا حدودی آشنایی دارید, ولی فیلم کامرون شامل شگفتیهایی است که برخلاف دوران اساطیر هندو و فرود آمدن آنها در زمین و زندگی در بین اهالی آن, این بار در 2154 بعد از میلاد این انسان است که با ساخت ومهندسی ژنتیک موجوداتی که آواتار بعضی از زمینیها محسوب می شوند به درون جامعه نوعی موجودات ساکنNa'vi, یکی از اقمار سیاره ای در کهکشان نفوذ کرده و سعی دارند با راه یافتن به درون اسرار خلقت و حیات آنها به منابع با ارزش کانی این سیاره دست اندازی کنند...
فیلم بعقیده من می تواند به عنوان بهترین اثر دوستدار محیط زیست و آشتی با طبیعت و رموز آن مطرح باشد و همان جایگاهی که سال گذشته به WALL.E از لحاظ تفکر سبز اختصاص یافت امسال بی شک به آواتار تعلق خواهد داشت!.
آواتار از جمله طرحهای نیمه تمام کامرون بوده است که در 1994 اولین پیش نویس های آن تهیه گردید و به دلیل عدم تکافوی تکنولوژی مورد نظر تا 2006به مراحل پیش ساخت نرسید.
پ.ن: با توجه به لذتی که تماشای نسخه برداشتی از روی پرده آن برده ام, جزئیات ماجرای فیلم بماند برای آنهایی که هنوز دلشان برای طبیعت می طپد !...
پ.ن: ویشنو از خدایانی بوده است که به تنهایی 10 آواتار از وجود او تجسم یافته بوده است که در تصویر همه آنها را می بینید و یا لرد کریشنا که در تصویری بر روی سقف معبد محل زادگاهش با بازتولید نسخه های متعددی از خود برای اینکه هیچ کدام از دوستدارانش را نرنجاند (حدود 400!) با همه دخترانی که برای رقصیدن با او تمایل داشتند در یک لحظه می رقصد!!!.
پ.ن:فیلم بیان پر احساسی از نیاز به تعامل نزدیک با طبیعت و همیاری متقابل انسان و طبیعت در مواقع لزوم دارد.

Tuesday, December 22, 2009

تفقد به روايت يسنا

يسنا و پسرخاله اش حدود 20 روز تفاوت سني دارند و البته يسنا به مدد ورود همان چند روز زودتر ناقابل ,احساس بزرگتر بودن و تسلط بر پسرخاله را حفظ كرده است!،عكس متعلق به پارسال زمستان و همين روزها است،در مراسمي دايي گرامي يسنا و متين آنها را شكار كرده است در حاليكه يسنا با شوق و ذوق! خاصي پسرخاله را مورد تفقد قرار داده است!!!.پ.ن:عكس با يكسال تاخير! همين الان به دستم رسيد و براي اين كه بيش از اين بيات نشود با شما تقسيمش مي كنم!.

اعتراض به دستاوردهاي كپنهاگ به روش Banksy

گرافيست مشهور خيابانهاي بريتانيا Banksyرا از اين پست به ياد داريد؟، گرافيتي هاي موجز و ميخكوب كننده اي كه بيشترين تاثير را بر چهره گرافيك شهري جهان گذارده است.
آخرين كار نبوغ آميز وي نوشتن با خطوطي قرمز بر رد داغي بالا آمدن آب در آبراهه اي در شمال لندن است،او با هشدار قرمز خود از باور نداشتن به گرمايش جهان با اشاره به بالا آمدن آب در اين كانال ياد مي كند...لينك خبر
مفسران محيط زيست و كارهاي Banksy عقيده دارند،اين كار وي نشانه اي از اعتراض به عملكرد انفعالي دولتهاي بزرگ در طي بيانيه پاياني اجلاس كپنهاگ به شمار مي رود.تفاوت اين اثر با ساير كارهاي در عدول از شيوه محبوب وي يعني Stencil است.
پ.ن: گرافيتي در اروپا و آمريكاي شمالي قبل از هرچيز هجويه اي است كه با انتقادهاي پيدا و نهانش عملكردهاي كلان را با اشارات خرد نشانه مي رود...

Monday, December 21, 2009

خودروسازان وطني از ايكيا بياموزند


مسئوليت مهندسي در قبال اشكالات طراحي و بويژه سوانح ناشي از ناديده گرفتن ايمني تجهيزات ومحصولات از مهمترين پارامترهايي است كه در بيمه مسئوليت مهندسين در جهان غرب مطرح است و در هنگامه شكايات حقوقي با دلايلي از قبيل نقصهاي فني و ايمني در صورت اثبات اهمال و قصور تشكيلات طراحي توليد كننده، بالاترين جريمه هاي ممكن از متخلفين اخذ مي گردد.شركت سوئدي نام آشناي Ikeaكه با محصولات و لوازم خانگي اش در تمامي اروپا و جهان براي طبقه متوسط و زوجهاي جوان در مرحله تشكيل زندگي بسيار مناسب به نظر مي رسد در طي شكايت 15 نفر از والديني كه از آخرين صندلي غذاي كودك ساخت اين شركت تسليم دادگاههاي بريتانيا شده است به نقص ساختاري آن و احتمال شكستگي و افتادن كودك درون آن اعتراف كرده است.در مرحله بعد تمامي محصول مذكور از فروشگاههاي عرضه آن در سراسر بازارهاي ارائه شده جمع آوري شده و به شدت در تلاش است كه از طريق اطلاعات موجود خريداران آن،با اطلاع رساني محصول مذكور را قبل از فاجعه آفريني مجدد و شكايات بيشتر به شركت عودت دهد. لينك
پ.ن: محصولات ايكيا به لحاظ رده بندي جزء محصولات ارزان قيمت با ظاهري شكيل و مناسب خانواده هاي كم درآمد طبقه بندي مي شود، ولي اين باعث نشده است كه موضع گيري صحيح در هنگام بروز شكاياتي از اين قبيل را در برنامه هاي استراتژيك شركت لحاظ نكند و اعتبار خويش را با نقصان روبرو نساخته و پاسخگويي در ازاي شكايات مشتري را تا آخرين حد ممكن ارائه مي كند...
پ.ن:ايكيا در بازار ايران نيز حضوري غير رسمي ولي پررنگ دارد و بدون داشتن نمايندگي رسمي ، از طريق كشورهاي همسايه و بويژه امارات متحده عربي به نامي آشنا براي خانواده هاي ايراني كه با اين ارزش روز پولشان خود به خود قشر كم درآمد محسوب مي شوند!، بدل شده است و نداشتن نمايندگي رسمي خدمات پس از فروش و رسيدگي به شكايات در مورد كالاهاي توليدي اش را عملاً غير ممكن مي سازد...
پ.ن: گزارش مذكور از اين لحاظ كه حقوق مصرف كنندگان بدون در نظر گرفتن كاستهاي طبقاتي حوزه بازار مصرف اهميت داشته و فقط به توليد كنندگان بسيار معتبر و گران قيمت اختصاص نمي يابد انعكاس يافته است.در مقايسه خودروسازان داخلي با بحث مسئوليت طراحي و مهندسي چگونه برخورد مي كنند؟!.

شب یلدا در سایه وبلاگ


شب یلدای امسال کاملاً در سایه وبلاگ و وبلاگ نویسی محو شده بود!,اولین شب یلدایی که بدون تمرکز بر بساط آجیل خوران,هندوانه و انار و فقط در راستای دل مشغولی یسنا بابا و بابای مهشاد به سرعت تا نیمه شب پیش رفت و فقط به اصرار مهمانان عزیزمان خاتمه یافت!.
قبل از آمدن دوستان نادیده مان تا قبل از ساعت 20 امشب, پرسشهای متعددی از از طرف مامان یسنا در مورد رفتار-کردار و آنچه با آن روبرو خواهیم بود ذهنم را مشغول کرده بود و هیجان تبدیل مشخصات مجازی یک آدم به کاراکتر واقعی وی فقط با اعتقاد شخصی ام به این اصل که هیچ وقت کسی نمی تواند در پشت نوشته هایش تا ابد مخفی شود و نقش کسی را به غیر از خود واقعی اش بازی کند,آرام می گرفت.
پس از آخرین تماس تلفن و باز کردن درب ورودی منزل به روی مهشاد و پدر و مادر عزیزش مطمئن شدم که اصل بالا خلل ناپذیر است و نویسنده این وبلاگ از خود واقعی اش تفکیک ناپذیر است!.
سرخوشی این شب را مدیون وبلاگستان فارسی, وبلاگ نویسی, اولین مشوقهایم به وبلاگ نویسی و البته خانواده صمیمی مهشاد جان هستیم!.
پ.ن: یسنا و مهشاد شباهتهای زیادی در رفتار و کردار دارند که برای دو دختر بچه هم سن و سال لحظات پر اصطکاکی می آفریند, ولی این بدین معنا نیست که این دو نتوانند به دوستهای یک جان در دو کالبد تبدیل شوند!.

عاشورا قبل از واقعه كربلا

وقايعي مانند عاشورا بعنوان يك هنگامه تاريخي با مبداء زماني مشخصي بر اساس آنچه تاريخ شيعه آن را نقل مي كند در گذر زمان معرفي شده است ولي آنچه كه تاكنون در مورد آن نشنيده بودم و گويا به طرز متواتري نيز در اسناد اهل سنٌت آمده است مبني بر اين كه روز عاشورا با بهره گيري از ريشه عربي آن در لغت (روز دهم) ،قبل از مقتل كربلا نيز توسط پيامبر اسلام بعنوان دهم ماه محرم و برگزاري اعمال روزه براي دو روز متوالي از اين تاريخ در نظر گرفته شده است،بنا بر مطالبي كه در لينكهاي ضميمه مشاهده خواهيد كرد اين تاريخ قمري در سال622 بعد از ميلاد با موعد روزه كفاره يهوديانDay of Atonement (Yom Kippur) نيز تطابق داشته است، اين شباهت از لحاظ محدوده تاريخي با پياده شدن نوح از كشتي معروفش نيز مقارن و مطرح مي باشد .
پ.ن: شباهت بين اعمال مذهبي اديان بزرگ و ارتباطهاي پيوسته بين اديان به شكل يك چرخه در موارد بسيار زيادي ديده مي شود.بنابر اقوال اهل سنت و شيعه بعدها پيامبر در پي اختلافات با قبايل يهودي ماه رمضان را بعنوان يك ماه كامل براي اعمال روزه واجب مسلمانان اختيار كرد...
پ.ن: اهل سنت هنوز هم اين روز را بعنوان روزه مستحبي در نظر دارند.
پ.ن:عكس به قبرستان مشتركي براي يهود و مسلمان در روسيه تعلق دارد.

Sunday, December 20, 2009

انتهاي كار

پارسال در همين اوقات،از سفر ژرمن و ديدار شهر نورنبرگ نوشتم و از موزه اي كه بر ويرانه رايش سوم و حزب نازي ساخته شده است. در راهروهاي موزه و قسمت كف مسير بازديد با قاب بنديهاي شيشه اي روبرو شدم كه نشانه ها و يادگارهاي متفاوتي از اين دوران را را در معرض تماشا مي گذارد. ديروز در يك شعبه بانك وطني به ناگاه لحظه اي مانند يكي از تصاوير آن موزه پيش چشمهايم جان گرفت...
وقايع منتهي به سالهاي 1944 -1945و ركود بي سابقه اقتصاد آلمان نازي منجر به چاپ اسكناسهايي با ارقام 6-7 رقمي! و ارزش خريدي بسيار نازل شد تا آنجا كه اسكناس يك ميليون ماركي نيز چاپ و منتشر گرديد و در همان هنگام ارزش يك تخم مرغ و يك عدد سيب زميني پخته به چند صد هزار مارك بالغ گرديده بود!،عكسي كه مي بينيد توده اي از پول بي ارزش يك حكومت خودكامه در انتهاي كار را به نمايش مي گذارد و عبرتي است كه هر كه از آن درسي فرا نگيرد هيچ نا آموزد زهيچ آموزگار!!.
پ.ن: در نوبت دريافت وجه مورد نظر در بانك متوجه شدم كه متصدي باجه دسته هاي صدتايي چك پولهاي 1 ميليون ريالي و 5 ميليون ريالي را با دستگاه پول شمار مي شمرد و در مقايسه با 3-4 چهارسال پيش كه براي دريافت هر قطعه ايران چك بايستي فرمي تكميل مي شد و گيرنده مشخصات شخصي اش را ثبت مي كرد اين تشريفات به هيچ تقليل يافته و آن چك پولهاي قديمي كه يك به يك و با وسواس با دست شمرده مي شد امروز مانند يك بسته پول ناقابل به دستگاه پول شمار سپرده مي شود...

Friday, December 18, 2009

دولتهای آینده و بازی بزرگان

آیا در کودکی از جمله همسالانتان بودید که تمایل به رفت و آمد با بزرگترها و نشست و برخاست با آنها باعث شده بود تا پیش از رسیدن به سنین بزرگسالی, حدود و صغور آیین بزرگی کردن را پیش از موعد بیاموزید؟!,پاسخ این پرسش در هر دو وضعیت آری یا خیر, به این معنا است که شما معنی ورود به کاست بالاتر,بزرگتر,بالغ تر و توقعات محتمل از چنین جمعی را تا حدودی دریافته اید.این مقدمه از این بابت مطرح شد تا مثالی مشابه از آمادگی برای ورود به بازی بزرگان فراهم شده باشد.
اگر یک جامعه بزرگ را در مقام مقایسه با یک ملٌت ,همان جمع مثال بالا فرض کنیم,آنوقت دولت همان بزرگترهایی می شوند که به واسطه یک سری پارامتر جمع خاصی را تشکیل می دهند که توانایی قانون گذاری و اجرای حدود جامعه را به دست می گیرند.اگر همه چیز بر اساس اصول پیش برود بزرگترهای واقعی در این جایگاه خواهند نشست و با تکیه بر بیشتر دانستن و تجربه های متفاوت, آینده روشنی را برای جامعه رقم خواهند زد...
جامعه ای مانند آنچه که امروز در ایالات متحده شکل گرفته است به مدد همین ساز و کار از دولت بسیار چابک, توانا و سرپنجه ای برخودار است به گونه ای که رمز ماندگاری پویایی کشورش را در ساختاری بسیار تواناتر از هر دولت دیگر یافته است.به طور نمونه به این سایت بروید, در این صفحه خانه با دولتی روبرو خواهید شد که نمونه آن را در هیچ کجای دیگر نخواهید یافت!, تفکری بسیار پویا و بسیار فراتر از آنچه که من و شمای اهل این دهکده جهانی وب با آن آشنا هستیم در قالب به هم آمیخته ای از دولت فن آور و بعنوان مالک نوع جدیدی از کسب و کار پشت صفحات آن نشسته است, اگر با مفاهیم بسیار جدید مدیریتی, فن آوری, استراتژی محوری, آینده پژوهی, امنیت ملٌی و جهانی , تسلیحات و داده پردازی دم خور بوده اید باید هشدار بدهم در این سایت با مطالب و سرخطهایی روبرو خواهید شد که در هیچ کجای دیگر وب مشابهه آن را نخواهید یافت!, شاید بسیاری از اصطلاحات آن در عین آشنایی تان با زبان انگلیسی کاملاً جدید و ناشناخته به نظر برسد و در یک جمله گویا به سرزمینی دیگر قدم گذارده اید!!.
دولت ابرقدرت و دولتی که ادعای رهبری جهان را در سر می پروراند بایستی به افقهایی در خور این ادعا رسیده باشد یا حتی به آن چشم دوخته باشد, باید بتواند بیش از همه و پیش از همه از هر دروازه ناشناخته جهان, بشریت و کهکشان عبور کند و هر گاه که سایرین هم به چیزی دست یافتند بتواند پرچمهای پیشتازی خود را قبل از همه در خط پایان کاشته باشد و کلام آخر آنکه افق و بینش ابرقدرت نمی تواند حتی یک روز در قالب ادعا به حیات خود ادامه دهد...
پ.ن: رفتن این دکترمهندس اکونومیست تحمیلی! به سفرهایی مانند کپنهاگ و افاضاتی در حد کودکان مکتب نرفته و خرده دیکتاتورهای بیسواد آفریقایی بلکه پایینتر! مانند آن است که کودکی را به جمع بزرگان راه ندهند و او به عوض آموختن اسباب بزرگی فقط مایه خون دل خوردن خانواده و دوستانش را فراهم کند!!!.
پ.ن: پس از قانونی بودن یک دولت بعنوان نخستین رکن و فلسفه وجودی آن,مهمترین اصل ساز و کارهایی است که بتواند نفع مردمان و حقانیت کشور به همراه داشته باشد.
پ.ن:در کتابخانه معروف کنگره ,ساختمان توماس جفرسون به نقاشی بالا بعنوان سمبل دولت روبرو خواهید شد و نوشته لوح برروی زانوهای سمبل دولت با این مضمون که: دولت چیزی نیست به غیر از مردم,بوسیله مردم و برای مردم.A GOVERNMENT / OF THE PEOPLE / BY THE PEOPLE / FOR THE PEOPLE
پ.ن:یکی از نشانه های دولتهای ناموفق عقب ماندن از مردم در جهات مختلف اجتماعی, سیاسی, فرهنگی و فن آوری است. در واقع دولت عقب مانده ارتباط واقعی اش را با مردم از دست داده است که از موج خروشان مردمش جدا مانده است.15 سال پیش هنگامی که بخشهای دولتی مرتبط با فن آوری اطلاعات فاصله بسیاری با بخش خصوصی آن در ایران پیدا کردند این گمان نمی رفت که عقب ماندگی بخش دولتی در این بخش با ایزوله کردن فن آوری اطلاعات و پاک کردن صورت مسئله جبران شود.

پس از سه سال و پنج ماه



یسنا در سه سال و پنج ماهگی بیش از هر وقت دیگرمتفاوت می نمایاند,پر تلاش,کنجکاو و مصٌر در هر چیزی که طلب کند...
این روزها به شدت محتاج شنیدن اوصاف و مشخصات بزرگ کردن دختربچه های این سنی هستم,در طول مدت حضور در خانه بارها به کم آوردن اعتراف می کنم,سر و کله زدن با بچه های امروزی و وقت گذاشتن برای آنها علیرغم خودخواهی های شخصی ما پدر و مادرهای امروزی معجون عجیبی از صبر و شکیبایی و دانش علوم تربیتی و روانشناسی و هزار و یک قلم توانایی دیگر می خواهد که ما نداریم!!!...
پ.ن: رفتن به اتاق یسنا در این روزها می تواند با شکار این لحظات هم همراه باشد!,به طرز عجیبی یسنا باور کرده که عکس گرفتن بایستی با فیگور همراه باشد و بدون فرمان هم ادا و اطوارها ظاهر می شود!.
پ.ن:یسنای من با دیدن رقصهای باله در انیمیشنهای باربی حرکات موزونی به سبک آن تکرار می کند که جای هیچ تردیدی برای مان باقی نگذارده که با یکی از اعجوبه های رقص آینده روبرو هستیم!.

Thursday, December 17, 2009

داستانی از جنس CHAT


ساعتی فرصت بین جلسه های بی پایان و وسوسه کتابفروشیهای انقلاب به همراه عطشی قدیمی من را تا آستانه کتابفروشیهایی می کشد که به غیر از فروش کتاب, چند لحظه ای نیز شور و شوق و ذوق گپ زدن در مورد تازه های کتاب را داشته باشند!.
ممیزی کتاب, عدم دسترسی مداوم به منابع معرفی کتابهای خوب و دور افتادن از جریان زنده کتاب و کتابخوانی باعث شده که خرید کتاب را فقط در نمایشگاههای سالیانه کتاب و زمانی محدود و یا فرصتهای ماموریتی و تصادفی دنبال کنم و در نتیجه حاصل کار آنچنان که باید وشاید نخواهد بود و فقط از سر تصادف گزیده ای به چنگ می آید...
عنوان نامتعارف و طولانی کتاب مصطفی مستور و ضخامت کم آن! دست به دست هم داد تا برای فرصتی که در هتل یا فرودگاه پیش رو داشتم, کتاب "حکایت عشقی بی قاف بی شین بی نقطه" را از قفسه بردارم و با دیدن چاپ یازدهم دیگر آن را به جای قبلی باز نگردانم!, پس از دنبال کردن فهرست داستانهای کوتاه کتاب, دریافتم که داستانی هم نام آن نیز در فهرست وجود دارد و انتخاب عنوان یکی از داستانها برای کل مجموعه یعنی سیگنال شروع تورق کتاب از همان جا...
داستان مذکور انگیزه قوی برای خوانده شدن توسط اهالی وب دارد, داستان در فضای محاوره ای یک گپ اینترنتی یا همان چت می گذرد و با وجود تمامی عناصر قابل پذیرش یک گفتگوی تصادفی اینترنتی بخشی از هویت جامعه معاصر را با همه دل مشغولی هایش عریان می کند.
پ.ن:65 صفحه و 1300 تومان برای چاپ زمستان 87 این کتاب یعنی آنکه بهای کتاب خواندن و دانستن و بهتر حس کردن خیلی بالا رفته,اگر می بینید این روزها آدمها از حس کردن و فکر کردن بیزارند زیاد تعجب نکنید...

Time to Say Goodbye for Silvio

رهبران جهان در آستانه هزاره سوم با چالشی بزرگ روبرو شده اند,آنان به تهدیدی تاریخی مبتلا هستند که در آن مشروعیت زعامت و رهبری شان بیش از پیش به سطح محبوبیت نزد مردمان شان وابسته است.علیرغم بازیهای هزارتوی سیاست و پارامترهایی به غیر از پذیرش عامه, کوچکترین لغزشی به راحتی می تواند برادامه زمامداری رهبران واحزاب وابسته تاثیر گذارد...
ماجرای کذایی پرتاب مجسمه یادگاری کلیسای میلان به سوی سر و صورت برلوسکونی با وجود همه تبلیغاتی که توسط دولت و حزب پارلمانی وی در خصوص پیشینه روانی ضارب صورت می گیرد نشان از افول بخت یکی دیگر از شبه!رهبران جهان دارد که نادانسته بسیاری از امتیازاتش را قربانی حواشی قدرت کرده و می رود تا با مسند قدرت خداحافظی کند!.
پ.ن:یکی از مشکلات اصلی قدرت در همین نکته است که صاحبان ومجاورانش زمان ترک و خداحافظی با آن را در نمی یابند!,ولی عبرت از ماجراهای تاریخی معاصر بهترین فرصت درس آموزی است تا بدانند اگر حرمت زمامدار توسط مردمی شکسته شد بدین معنا است که مردم از نقطه پذیرش , همراهی و تبعیت عبور کرده اند...
پ.ن:برلوسکونی اولین و آخرین کسی نخواهد بود که سیگنالهای خداحافظی به موقع را درک نمی کند واین می تواند به سرمایه و جایگاه اقتصادی اش ارتباط داشته باشد,ولی جایگاه سیاسی و محبوبیت یک زمامدار با پول و قدرت توامان حفظ نمی شود.

دوچرخه كپنهاگ

مهار بيابانزايي اين روزها دل نگران آن است كه نكند واقعه پر اهميت اجلاس كپنهاگ نمود واقعي خود را در فضاي وبلاگستان فارسي نداشته باشد و با فراخوان عمومي خواسته تا وبلاگهاي زيست محيطي در اين مسير جنبشي از خود نشان دهند!.
با توجه به سياسي شدن اقدامي چون اين اجلاس و صحنه گرداني دولتهاي بزرگ در آن و عدم شفافيت و تعهدات كشورهاي مانند چين، هند و آمريكا براي دادن تعهد به جامعه جهاني و تعارفاتي كه براي پيشقدم كردن ديگران در حال رد و بدل شدن است تا كنون كه در روزهاي پاياني اين اجلاس هستيم منجر به اعلام تصميمات جدي نشده است...ولي اخبار جانبي اين اجلاس نشان دهنده آن است كه از سطح دولتها كه بگذريم، انديشمندان و دانشگاهها و مراكز علمي معروف جهان با دغدغه بيشتري اين واقعه را دنبال مي كنند و به طور نمونه معرفي طرح خلاقانه محققين MIT براي ساخت نوعي دوچرخه جديد كه به افتخار اين اجلاس"دوچرخه كپنهاگ " نيز نامگذاري شده است،با عملكرد و ظاهري شبيه به دوچرخه هاي معمولي كه در قسمت خورشيدي چرخ عقب ظاهر متفاوتي دارد و شامل چندين عملگر ذخيره ساز انرژي و چندرسانه اي است كه مي تواند ضمن ذخيره كردن انرژي راكب با استفاده از درگاههايي صوتي، راكب را از ميزان باقي مانده انرژي در اين باتري و عمليات ناوبري مسير با استفاده از سامانه هاي بيسيم شهري و حتي اطلاع رساني در مورد وضعيت هواي مسير بعهده گيرد!.
نمونه اوليه اين دوچرخه توسط شركت Ducati Energiaساخته شده است و شهر كپنهاگ كه براي داشتن عنوان اولين شهر بدون انتشار دي اكسيد كربن در 2025 خيز برداشته است قرار است اولين سفارش دهنده عمده اين نوع دوچرخه ها باشد.
پ.ن: اميدوارم فراخوان جناب درويش را اجابت كرده باشم !.

عشق اپل مكينتاش



برخلاف ايرانيهاي داخل كشور و ضعف برابري پولشان براي خريد محصولات اپل مكينتاشmac ، در آنسوي مرزهايمان كمتر جواني را مي بينيد كه يكي از اين محصولات را به نوعي با خود حمل نكند، شايد مايكروسافت و جزاير سخت افزاري مرتبط با آن بيش از هركجاي دنيا در ايران خريدار دارند و اين تفاوت قيمت محسوس باعث شده است كه عشق به اپل فقط در حد گروهي خاص و برج عاج نشين در بين ايرانيان باقي بماند...
بخش ايده پردازي كارتوني اين سايت يكي از همين ديوانگي هاي مخصوص طرفداران اپل را در طرح كارتوني زير به نمايش گذارده است و روزگاري را تصوير مي كند كه درگاههاي داده و برق وسايل اپل به بخشي از اندام انساني تبديل شوند!!.
پ.ن: طراحي در خدمت هرچيزي امكانپذير است،طراحي به نوعي فكر كردن بدل شده است و مي تواند هر طرز فكري را از خود ساطع كند...

وقتي اشتباه كردن مي چربد

موجز نويسي يا همان مينيمال، يكي از پديده هاي تحريك كننده همه وبلاگ نويسهاي امروز وبلاگستان فارسي است!. كمبود وقت،عدم اشتياق به پركاري و عادتهاي ويژه نسل جوان فعلي به بريده بريده فكر كردن،نوشتن و انجام دادن هر كاري! از مينيمال ژانر وبلاگي محبوبي ساخته است!.
ايده مينيمال بالا را تقديم مي كنم به همه آدمهاي اين روزگار!، به همه آنهايي كه زياد اشتباه مي كنند و بيش از آنكه به اسباب خلق نيازمند باشند بايستي ابزار تصحيح و رد اثر در اختيارشان گذارد!!.
پ.ن: در واقع اين پست از تركيب ايده+مينيمال نويسي+عادات جوانهاي امروزي شكل گرفته است!.

Tuesday, December 15, 2009

آيا حرف مرد يكي است؟؟

باور سنتي و شعار مردسالارانه ايراني مبني بر آنكه"حرف مرد يكي است"!! كه گاهي اوقات شنيدن آن احساس كاذب و دروغيني از پايمردي ما ايرانيها را در ذهن زنده مي كند در تناقض سرسختانه اي با اصل مديريت تغييرChange management در سامانه هاي مديريتي جديد است.با توجه به تاكيدي كه در مديريت تغيير بر آمادگي و تفكر پيشگيرانه نسبت به تغييرات محتمل وجود دارد،چندين سوال شخصي ام را با شما در ميان مي گذارم:
-آيا هيچگاه به اين نتيجه رسيده ايد كه زمان بازنگري در يكي از عقايد متعصبانه و سرسختانه شما فرا رسيده است؟
-آيا باور داريد كه زمان و مكان مي تواند براصالت بسياري از تصميمهاي شما در گذشته تاثير مستقيم بگذارد؟
-آيا به اين نتيجه رسيده ايد كه ديدگاههاي جديد نسبت به يك مسئله نسبت به ديدگاه سنتي و قديمي تر شما رجحان كافي براي برگزيدن دارند؟
-آيا اين آمادگي را كسب كرده ايد كه براي يك هدف جمعي و ايده آل كه با باورهاي قديمي شما تناقض قابل توجهي دارند به هم انديشي با ارايه دهندگان آن ايده ها رضايت بدهيد؟
-آيا لزوم تغييرات و پذيرفتن شرايط آن را باور كرده ايد؟
-آيا آينده را يك واقعيت بدون تغييرات محسوس نسبت به گذشته مي دانيد؟
...
جواب به سوالات بالا بخشي از آمادگي شما و جامعه را براي پذيرفتن تغييرات به نمايش مي گذارد.آنچه كه بايستي بدانيم اين است كه در رسيدن به هر فاز تغييرات مراحل سه گانه ايUnfreeze-Change-Refreeze وجود دارد كه در طي آن ساختار از انجماد موجود(وضع موجود) رهايي يافته و تغييرات را هضم مي كند و براي پيشبرد وضع جديد به انجماد جديدي تا تغيير بعدي تن مي دهد!.
پ.ن:با توجه به ايجاد "ايسم" هاي بسياري در طي دو قرن اخير و سپس افول و كم نور شدن آنها و فرا رسيدن دوران "ايسم" هاي جديدتر هميشه سرسپردگان هر كدام از آنها در صورت نپذيرفتن دوران حقيقي پايان و تغييرات مورد لزوم همراه با همان باور به كناري گذاشته شده اند.
اگر پاسخ شما به سوالات بالا مثبت باشد، چگونه با اشخاص، جامعه يا سازماني كه تغيير را مي پذيرند و در مسيري قرار مي گيرند كه احتمالاً با شعارهاي جديد و چهره جديدي در عرصه حضور خواهند يافت روبرو مي شويد؟؟؟!

Friday, December 11, 2009

ای تو روحت فرهادی

من هم به جمع یک میلیون و پانصد هزار و اندی نفری پیوستم که تلافی اکران بی موقع فیلم "درباره الی" را با خریدن نسخه مجاز و اریژینال آن در آوردیم!...به گمان من اصغر فرهادی اگر پزشکی و جراحی خوانده بود می توانست دست به تیغ معرکه ای داشته باشد!و شاید هم یکی از بهترین جراح های غدد می شد, غدد درون ریز, غدد کم کار و پرکار,پیدا و پنهان و هر چه که با تیغ زدن و در آوردن موجب شفا را فراهم بیاورد !.فیلم اخیرش در کنار منطق و بیان واقع گرایانه به بخشی از هویت ایران امروز هجوم برده که بعقیده من مشکل اصلی همه ما ایرانیها است به شرط آنکه بخواهیم آن را باور داشته باشیم و از دیدن خودمان در آیینه زیاد وحشت نکنیم!!.
دروغ گفتن, عدم صراحت لهجه, تعارف داشتن با خودمان و ادامه مسیرهای کدر تا آخرین لحظه ممکن و شفافیتهای بعد از مرگ سهراب و فاجعه آفرین به بلایی تبدیل شده است که مرگ الی و ضربه روحی به همه همسفران و نامزد مادرمرده اش فقط یک تلنگر کوچک از اصل بحران امروز جامعه ایران است.
جامعه ایرانی بیش از هر زمان دیگر برای خود از بسیاری از واقعیتهای زندگی تابوی فرهنگی-ارزشی ساخته است و سایه همه این بختکهای فرهنگی توان شفاف شدن را از ایرانی معاصر سلب کرده است,ایرانی بدون آنکه بداند و بدون آنکه بتواند به این نقطه از آگاهی برسد بسیاری از از سوء تفاهمهای بشر امروزی را در حد تابو محاسبه می کند یا دراثر تحمیل جامعه و خانواده باور می کند و پایان داستان فقط فاجعه می ماند...
پ.ن: به قول جوانهای فرندفید " ای تو روحت..." فرهادی با این آیینه دست گرفتن و طشت از بام افکندن برای ایرانیهای خوش سابقه ! و خوش فرهنگ و تاریخ ساز باستان...

Wednesday, December 9, 2009

سرطان سينه در كمين دختربچه ها

شيوع و گسترش بيسابقه سرطان سينه در جهان و بويژه كشورهاي غربي زنگ خطر را با شدتي بي سابقه براي زنان به صدا در آورده است، توصيه به ماموگرافي براي زنان به صورت آزمون معمول هر ششماه يكبار در سنين 30 سالگي به بعد،در حال تسري يافتن به سنين پايينتر است و حتي نمونه بي سابقه سرطان سينه در ده سالگي نيز گزارش شده است!!.هشدارهاي مذبور منجر به تحقيقات تكميلي بيشتري بر روي نژادهاي سفيد و آسيايي گشته است كه در خلال آن تفاوت معني دار درصد ابتلاي آسيايي تبارهايي كه در غرب متولد يا ساكن شده اند به سرطان سينه در مقايسه با تبار ساكن آسيا اثبات كرده است كه تاثير زيست بوم و شرايط تحميلي محيط در كشورهاي غربي باعث شده است تا بسياري از رفتارهاي فيزيولوژيك زنان و دختران از مرحله قاعدگي تا يائسگي با اختلالات جدي به لحاظ سن طبيعي اين تغييرات روبرو شده است،ادامه اين تحقيق به تاثير پلاستيكها و مواد آرايشي بر كاركرد غدد درون ريز منتهي شده است و استفاده از ظروف پلاستيكي در فرايند گرمايشي با ماكرويو و مواد آرايشي حاوي استروژن نشان دهنده بيشترين ريسك منتج به اين اختلالات مي باشد.لينك خبر
پ.ن: با توجه به ورود بي ضابطه بسياري از كالاهاي بدون كيفيت و از جنس پلاستيك كه به طور مستقيم در آشپزخانه و توسط زنان ايراني استفاده مي شوند، شيوع اين بيماري ميتواند در بين زنان ايراني نيز با همين موضوعات بي ارتباط نباشد، از طرف ديگر مصرف بي رويه مواد آرايشي و بهداشتي اعم از قلابي يا اصل! در ميان زنان ايراني مي تواند نسل آينده ايراني را با ناهنجاريهاي فيزيولوژيك بسياري روبرو كند كه شايد فقط از طريق آگاهي دادن به توسط خود زنان روشن و فهيم امروز جامعه كشور گريز از اين فاجعه امكان پذير باشد.
پ.ن: ديدن عكس و شرايط دختري مانند هانا كه در سن 10 سالگي با تشخيص سرطان سينه روبرو شده است واقعه دردناكي است ولي بيش از آن هشدار بسيار جدي به همه والدين و زنان جامعه است كه خطر تا كجا به كمين سلامت آنان و فرزندانشان نشسته است...

آیا همه پیشگویی ها به حقیقت می پیوندند؟

اگر کسی ,شرکتی یا سازمانی ادعای آینده نگری, آینده پژوهی و طرح گزارشهایی مبنی بر رویدادهای آتی می نماید فقط بر یک اساس می تواند این ادعا را پیش برد و آن پیشگام بودن در رویارویی با آینده در آن حیطه یا کسب و کار است!.
این روزها مطبوعات و اینترنت پر شده از گزارشاتی که روندها و نمودارهایی در بازه های زمانی یک دهه تا چند دهه دیگر را در مورد هر مفهوم, عملکرد یا چالشی در اختیار می گذارند و آنچه که مسلم است مراجعه به هیچکدام نمی تواند تصویر آینده را بازسازی کند ولی عدم قطعیت آینده می تواند چهره ای شبیه به یکی از این سناریوهای فرضی داشته باشد و خوشبخت سازمان یا اشخاصی هستند که تحلیل بر اساس این گزارشات یکی از فعالیتهای معمول در کسب و کارشان بوده است...
شرکت Impervaفعال در بخش امنیت داده,یکی از این گزارشات را براساس تحلیلهای بازار داده پردازی برای دهه آینده انتشار داده داست که در آن 5 چالش اصلی پیش روی شرکت متبوع و رقبایشان و مصرف کنندگان خدمات مشابه را از این قرار معرفی نموده است: 1- صنعتی شدن هکIndustrialization of Hacking!,بدین معنا که هک کردن ساختارهای داده پردازی به صورتی کاملاً سازمان یافته به بلوغ می رسند و در این بازار جدید تقاضا و عرضه خدماتی از این دست به موازات هم رشد کرده و فرایندی مشابه یک کسب و کار حقیقی پیدا خواهد کرد!. 2-حرکت پر شتاب از تامین امنیت نرم افزارهای کاربردی به سمت امنیت داده خام. 3-افزایش هجوم به سرورهای شبکه های اجتماعی متنند فیسبوک و توییتر. 4-افزایش سرقتهای اعتباری و حمله های سایبری موسوم به قاپزنی اطلاعاتیGrabbing Attacks. 5-مرحله گذار از امنیت واکنشی به امنیت پیشگیرانه.لینک خبر
پ.ن:اخباری از این دست جنبه های فرصت ساز و تهدید کننده را همزمان در اختیار می گذارند ولی قسمت بد ماجرا برای آنهایی رخ می دهد که علیرغم مخاطب بودن در این گزارشها به واسطه زیر ساخت یا سهم بازار در ته صف قرار دارند !, چنین وضعیتی عملاً یک شانس بیشتر برای بازی در اختیار نمی گذارد و آن هم بازی واکنشی و انفعالی در مقابل همه رویدادهایی از این دست می باشد!. بویژه بند 4 این پیشگویی! برای بانکها و موسسات اعتباری خبر نگران کننده ای است و می تواند ضربه جبران ناپذیری به اعتماد عمومی در استفاده از خرید الکترونیکی وارد نماید...
پ.ن: این تصور عمومی که باطل و ناحق سهمی از آینده ندارد به هیچ وجه انگاشت و مواجهه پیشگیرانه ای برای حقایقی چون استیلای هک در آینده بر دانش داده پردازی محسوب نمی شود...

توانايي شبكه اطلاعات مردمي را دست كم نگيريم!

هر عضو جامعه توانايي ديدن بخشي از حقايق و وقايع جامعه را بنا بر نوع و عمق نگاه شخصي را با خود حمل مي كند و پيوستن اين توانايي ها در نمونه هاي آماري بزرگتر از لحاظ فراواني به تكميل شدن پازلهاي بزرگتر و واضحتري از آن جامعه منجر خواهد شد.
آژانس تحقيقات پيشرفته دفاعي در ايالات متحده آمريكاDefense Advanced Research Projects Agency (DARPA) متولي توسعه فن آوريهاي جديد براي وزارت دفاع اين كشور است و با ترتيب دادن مسابقات و طرحهاي رقابتي-پژوهشي در اين كشور بدنبال راهكارهاي بسيار پيشرفته با كارايي دفاعي-نظامي است.در يكي از آخرين هماوردطلبيهاي تكنولوژيك كه توسط اين آژانس با جايزه 40 هزار دلاري اعلام شده بود،با عنايت به ساختار ناشناخته رفتار جامعه در يك قالب يك شبكه و بويژه توانايي هايي كه بواسطه هم افزايي اطلاعات گروهي و جمعي از طريقه اينترنت امكانپذير است، رقابتي براي پيدا كردن و جانمايي 10 بالون شناور 8فوتي كه به طرز كاملاً قابل رويتي در 10 نقطه ناشناس ايالات متحده قرار داده شده بودند،ترتيب يافت.4000 گروه شركت كننده پس از ثبت نام مي بايست از هر طريق ممكن محل دقيق برافراشته شدن اين بالنها را حداكثر طي 9 روز گزارش مي كردند ولي گروه انستيتو تكنولوژي ماساچوست MIT Red Balloon Challenge Teamتوانست با استفاده نوعي تكنيك بازار يابي فعال شبيه به multi-level marketing و وعده مشاركت 2000دلاري براي گزارش هر بالون در سايتشان فقط با طي 9 ساعت ! پس از آغاز مسابقه،كليه بالونها را جانمايي نمايد!!.قبل از شروع مسابقه سناريوهاي راهبردي چون بهره گيري از تصويربرداري ماهواره اي يا منطقه اي و يا راهبردهاي وب2مانند crowdsourcing بعنوان راهكارهاي اصلي پيشبيني مي شده است و بعنوان استراتژيهاي رقابتي توزيع و انتشار اطلاعات نادرست براي پيش افتادن از رقبا نيز مطرح بوده است.استفاده روزافزون اطلاعاتي از مردم و تك تك اعضاي يك جامعه در قالبهاي خودآگاه يا ناخودآگاه از پروژه هاي بسيار مهم سازمان امنيت ملٌي آمريكا نيز محسوب مي شود.لينك خبر
پ.ن:تقليل زمان دستيابي به كمتر از يك دهم زمان پيشبيني شده فقط نمونه كوچكي از توانايي شبكه هاي اطلاعاتي به هم پيوسته است ولي بعقيده من مهمترين توانايي اين شبكه افزايش سطح اطمينان از صحت اطلاعات و بالا بردن ضريب واقع گرايي اطلاعات بويژه در تحليل حوادث و وقايع است...
پ.ن:ساختارهاي دفاعي-امنيتي آمريكا بيش از هر كشور ديگري به صرف هزينه براي تحقيقات متمركز در اين بخش مي پردازند ولي خروجي نهايي اين فن آوريها صرفاً جنبه اسرارآميز يا نظامي-امنيتي پيدا نمي كند و پس از طي دوران قانوني ثبت حقوق مولف و طبقه بندي دولتي به بخشهاي ذينفع در سطح جامعه نيز وارد شده و به صورت تكنولوژي هاي مورد نياز عمومي در مي آيند.
پ.ن:تكيه بر توانايي اينترنت و هم افزايي اطلاعات شبكه به جاي محدود كردن و دولتي كردن امكانات آن مي تواند آينده نويني براي هر دولت و ملٌتي رقم بزند...

Monday, December 7, 2009

تقارن جوابگو نيست

فرش ايراني بعنوان سرسلسه صنايع دستي كشور در ورطه و سراشيبي ناگواري از لحاظ بازارهاي خارجي قرار گرفته است كه از جمله مهمترين دلايل آن از دست دادن مخاطب عام،تفاوت قيمت محسوس با انواع چيني-هندي و ترك بدون ارضاي مشتري با كيفيت و طرح و نقشه مطلوب و قابل ترجيح بوده است.
نگاهي به طراحي استوديو مانگو در هلند به سفارش و توليد Umbraنشان مي دهد كه تفاوت نگاه اروپاييها به يك مقوله شرقي،مي تواند با بر هم زدن اصلي مانند تقارن در نقشه فرش ايراني باز هم زيبايي بيافريند!،اين تعصب هنرمند قاليباف و طراح قالي ايراني و اصرار بر تكرار كادرهاي 4 گوشه و لچك ترنج و مقارنه نقوش اسليمي آن چيزي نيست كه بازار امروز جهان را تسخير كند و حداقل در بعد عام بازار فرش جهاني پاسخگوي سليقه مشتريان اين كاردستي ايراني نيست!.
پ.ن: اميدوارم طراح هاي ايراني بتوانند اين تفاوت نگاه را هضم كنند تا بتوانند محصولي در خور نام فرش ايراني با ايده هاي جديد به بازار ارائه كنند...

یسنا و سفر دریایی



یسنا در این مسافرت دریایی اخیر به مدد کبٌر سن ! و البته فهم بیشتر!, از آنچه در طول سفر دریایی در مسیر قشم به بندرعباس سوار بر لنج تجربه می کرد گفتنیهای بیشتری داشت و دائماً در تلاش بود تا دانسته هایش از دریا را که از انیمیشنهای مرتبط فرا گرفته با لحظاتش بر روی آب پیوند بزند!,به همین خاطر لحظه ای از روی عرشه رفتن و یا سینه لنج غافل نمی شد و منتظر بود تا کوسه ها یا دلفینها از آب بیرون بپرند یا مرغهای دریایی تا نزدیک ما پرواز کنند و او بتواند همه آنها را لمس کند,خودش را به همگی معرفی کند و چند کلامی اگر فرصت پیش آید با آنها خوش و بش کند!!...
پ.ن: عکسهایی که می بینید در مسیر رفت و برگشت و فیگورهای مختلف ایشان گرفته شده است, فیگور آخر را ایشان با نام مستطاب "پیشی بدجنسه" ! نام گذاری کرده اند و حکایت از موجودی شرور دارد!!.

Sunday, December 6, 2009

ستاره های افتاده ومسافرخانه های هتل نما

مسافرت کردن و گزارش سفر و سفرنامه نوشتن از سنتهای پسندیده ای است که در میان اعقاب ایرانی نیز عمومیت داشته و بهترین تصویر و موخره از آنچه زمانی در جایی جریان داشته است را به دست می دهد...
گزارش تحلیلی سفر این روزها در جهان بهترین وسیله اطلاع رسانی و دریافت اطلاعات در خصوص سرزمینهایی است که به آنجا نرفته اید و معمولاً پس از خواندن چندین و چند عنوان آن در وصف یک مکان مشترک, تصویری نزدیک به حقیقت حاصل می آید.
تعطیلات اخیر را و روز بین الاتعطیلین! آن را در قالب یک روزمرخصی به سفر کوتاه مدتی به جزیره قشم و اقامت یک شب و دو روزه در آن اختصاص دادیم. بنا به اطلاعات قبلی سعی داشتم یک اتاق پلاژ سیمین را برای این سفر رزرو کنم ولی با توجه به ازدحام مسافر مقدور نشد و به ناچار انتخاب بعد را به تنها هتل مثلاً چهارستاره قشم که روزی روزگاری گل سرسبد جزیره بوده است معطوف کردم!, بماند که آن هم با این شلوغی در چه وضعیتی مهیا شد ولی اصل ماجرا به رفتن و اقامت در این هتل کذایی ارتباط دارد که بنا به اطلاعات پرتال منطقه آزاد قشم, دو سالی نیز از افتادن یکی از ستاره های آن می گذرد!! و آنچه باقی مانده است چیزی است در هیات یک هتل ولی اندرونی در قد و اندازه یک مسافرخانه معیوب!, خرابی و نموری و نبود امکانات, کمبود پرسنل خدماتی و شهر هرتی که دراین هتل باقی مانده از دوران کیا و بیای مناطق آزاد حکمفرما است شما را به یاد طنزهای تلخ انگلیسی می اندازد. به لحاظ تاسیسات, بهداشت وآرامش به تنهایی می تواند در جامعه هتلداری کشور حرف یک میلیون مانده به آخر را بزند!!.
با توجه به ساعت معمول تحویل اتاق در هتلهای ایرانی بایستی در ساعت14 اتاق تحویل می شد ولی با یک ساعت تاخیر و چندین عدد متلک محترمانه اینجانب در مورد اصول هتلداری بلاخره در ساعت 15 به اتاقی راهنمایی شدیم که شامل ظاهر یک اتاق دو تخته و محلی معیوب به جامانده از برچیده شدن سیستم تهویه مطبوع قدیمی و نصب یک سیستم اسپلیت درب و داغان,یک تلوزیون21 اینچ مخروبه و زهوارهای کنده شده کمد و کنسول دیواری و سرویس بهداشتی آکنده از بوی نمور و دریا و شرجی و لکه لکه های شوره برسر تا پای آن نوید اقامت 48 ساعته پر از چالشی را می داد!.تا وقت خواب که به اتاق بازگشتیم و حدود نیمه شب که با صدای گریه و جیغ و هوار دو فقره از بانوان نه چندان محترم از محوطه ورودی هتل و لابی از خواب پریدیم, وضعیت نابسامان دیگری گریبانمان را نگرفت و تا وقت صبحانه و بوفه محقر آن و نارضایتی سایر مهمانان در هنگام صبحانه موضوع قابل عرض دیگری باقی نماند و به سرعت زمان را تا 14 عصر و بازتحویل اتاق به پذیرش و اندکی توصیه به مدیریت هتل به سرعت گذراندیم...
پ.ن: هزینه یک شب اتاق دوتخته این هتل با صبحانه با احتساب سه ستاره بودن آن 55 هزارتومان ناقابل است که البته در مقایسه با هتلهای 2ستاره شبی 200 درهمی امارات مبلغ بی ربطی است!.
پ.ن: هتل در ورودی با یک سنگ نبشته به زبان پرتغالی متعلق به 1591 میلادی و دوران حضور پرتغالی ها در خلیج فارس مزین شده است که یسنا نیز با آن عکس یادگاری انداخته است.
پ.ن: وضعیت فعلی هتل را به حساب بی در و پیکر ماندن سازمان مناطق آزاد قشم در طی حکومت داری دولت فعلی می دانند ولی گویا به تازگی بخش خصوصی پا پیش گذارده تا بتواند با انجام تعمیرات هتل حداقل در ظرف یکسال آینده دوباره آن را سرپا کند...
پ.ن: پتانسیل این جزیره برای اکوتوریسم بی نظیر است ولی متاسفانه هنوز متولی این نوع توریسم به همراه سایر انواع ن در کشور پیدا نشده است و گویا متولی سابق آن در همین دولت نیز به تازگی به مشورت دادن در امور نفت مشغول گشته است !.
پ.ن: از مناظر عجیبی که دراین سفر دیدم,سکوی حفاری نفتی یکی از همسایگان جنوبی است که گویا در یکی از طوفانهای دریایی 2سال اخیر افسار بریده و به سواحل قشم خزیده و یکی از بهترین مناظر ساحل قشم را که پیش از این در بخشی با عنوان پلاژ سیمین معرفی کرده ام با هیکل ناموزون خود از ریخت انداخته است!.معلوم نیست سازمان محیط زیست وطنی که برای همه صنایع پیش پیش فاکتور عوارض آلایندگی می فرستد دراین خصوص و تهیه لایحه شکایت بین االمللی زیست محیطی از شرکت صاحب سکوی حفاری چه کرده است؟؟؟!.

Friday, December 4, 2009

توهٌم بیش عاطفی بودن ایرانیها

ما ایرانیها به واسطه محدودیت در درون مرزهایمان, کم مسافرت کردن و کمتر آشنا شدن با فرهنگهای دیگر به توهٌمات زیادی در خصوص آنچه هستیم مبتلا شده ایم و تا این پوسته ضخیم را نشکافیم و از زاویه بیرون از این کج فهمی هایمان به خودمان و سایرین نگاهی نیاندازیم, نمی توانیم متوجه شویم که آنچه بعنوان انسانیت مطرح است به جمیع رفتارهای انسانی در سراسر دنیا تعلق دارد و ما فقط بخش کوچکی از این جامعه بزرگ هستیم و چه بسا که وظایف خود را بسیار فروتر از دیگران انجام داده ایم!.
توهٌم عاطفی تر بودن ایرانیها و این که هیچکس مانند ایرانیان به سایرین عشق نمی ورزد و محبت نمی کند تبدیل به سایه سنگینی شده تا بسیاری از کسان را برای در خارج زندگی کردن از فضایی سردتر و غیر عاطفی تر از داخل کشور می ترساند و این در حالی است که فقدان شناخت از فرهنگ و معیارهای انسانی جامعه میزبان باعث چنین برداشتی است و وقتی که توانستید بر ابزارهای احساسی و عاطفی آنها مسلط شوید مانند اعضای همان جامعه به درک عاطفه و احساس شان خواهید رسید...
تصادفاً از طریق گودر یک عزیز تازه آشنا به یک عکس دست پیدا کردم که پلاک فلزی یک نیمکت وقفی پارک مرکزی نیویورک را به نقل از تامبلر یک خارجی نشان می دهد,واقف به یاد دوست و عزیز از دست رفته اش آن را اهدا کرده است و جملات روی این پلاک هر دلی را می فشرد و گونه هایتان را با طعم زیبای شکوه عاطفه خیس می نماید.
"به یاد آدریان کسلر:عاشق ماهی تن, کارت استفاده از مترو, ایتالیا,غذاهای بدون چربی, زینت الات ارزان, کفشهای کتانی, استفاده از میکروویو, فامیل, دوستان و سنترال پارک-همه چیزی که او میخواست یک نیمکت بود!, بفرمایید بنشینید!"
پ.ن: هر ایرانی که ادعا دارد بیش از این نیمکت اهدایی می تواند عشق و یاد عزیزش را زنده نگاه دارد حتماً کامنت بگذارد!.

Thursday, December 3, 2009

موگادیشو در ویرانگی وجنگ خیابانی به مقام اول رسید

مجموعه دلایلی که از یک شهر ویرانه ای ساخته است تا خصمانه ترین و پرآشوب ترین شهر جهان لقب بگیرد,بیشتر به منازعات قبیله ای و زیاده خواهی گروههای سیاسی و شبه نظامی سومالی مربوط است.موگادیشو تا همین 20 سال گذشته با برخورداری از سبک معماری نئوکلاسیک ایتالیایی به سرزمین سومالی-ایتالیایی شهره بوده است, ولی جنگ شهری و خیابان به خیابان بین نظامیان دولتی و تندروهای اسلام گرا ویرانه ای را با هزاران کشته, یک و نیم میلیون نفر آواره وصحنه ای تهوع آوری از جنگ بی امان بین طرفین ایجاد کرده است که دیگر هیچ امنیتی برای هیچکدام از طرفین منازعه باقی نگذارده است.مردم سومالی به چندین گروه تقسیم شده اند که قسمت اعظم آنها هیچ پیشه ای جز سلاح دست گرفتن و به سمت هم تیراندازی کردن ندارند!.
گزارش ایندیپندنت از این جنگ خانمانسوز فقط به شرح گوشه ای از آنچه واقعاً در جریان است می پردازد,شهر در طول روز با جمعیت معمول خود به زندگی شهری شبیه به آنچه انتظار می رود ادامه می دهد ولی پس از ساعت 3 بعد از ظهر ناگهان شهر از جمعیت خالی می شود و با حضور وانتهای ژاپنی مجهز شده به تیربارهای روسی و مردانی که به دنبال دشمن می گردند به صحنه تمام عیار جنگ بدل می شود و کافی است که گروه های متخاصم در تقاطع خیابان یا کوچه ای افرادی را از طرف روبرو ببینند و آنگاه شلیک بی امان سکوت عصرانه موگادیشو را فرا می گیرد و صبحگاه فردا باز هم خیابانها به خون کشته و مجروح شدگان شامگاه قبل آغشته شده است !,تنها مراکز درمانی شهر توسط نیروهای حافظ گفتگوهای صلح اتحادیه آفریقا سرپا مانده است و به این مجروحین خدمات درمانی ارائه می کند.
یکی از تبعات این بی قانونی و عدم استقرار قانون و نیروی قدرتمند مرکزی, بی حفاظت ماندن سواحل و خلیج سومالی است که مامن آخرین نسل دزدان دریایی هزاره سوم شده است و تمامی خطوط کشتیرانی که از این سواحل عبور می کنند را با دردسر روبرو کرده است.نکته قابل توجه این منازعات ریخت و رایت سربازان دو طرف است که هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند,نیروهای نظامی سومالی فاقد یونیفرم نظامی مشخصی هستند و فقط عده ای سرباز مفلوک هستند که وجه تشابه شان نفرت قلبهایشان و سلاحهای آماده به شلیک در دستهایشان است...
پ.ن: رسیدن به این نقطه برای سومالی ها از خلال سالها مذاکره نکردن و عدم باور به روشهای مسالمت آمیز برای حل اختلافات و تقسیم قدرت حادث شده است,این سرنوشت محتوم همه ملتها و دولتهایی است که به خشونت پناه می برند...
پ.ن:شباهت تجهیزات نظامی شورشیان آفریقایی در همه کشورهای آشوب زده این قاره در بهره بردن از خودروی ژاپنی و سلاح روسی نشان می دهد این جنگها حداقل دو کشور حامی نیز دارد!!.

دو عشق با یک لینک LegoMatrix



برای کودک درونی که در آن واحد هم طرفدار پروپا قرص سه گانه ماتریکس است و هم با دیدن هر بازیچه ساخت لگو با پرواز یک سره تا 5-6 سالگی به گذشته اش سفر می کند,دیدن انیمیشنی که از تلفیق هر دو جریان پدید آمده باشد می تواند لذت بی حد و حصری را حاصل کند!.
تلاشی در حدود 440 ساعت با نمابرداری پلان به پلان از صحنه شلیک تیر بر پشت بام به سوی نئو ولی با استفاده از کارکترهای لگو به نمایش مهیجی به شرح این لینک تبدیل شده است, برای حصول اطمینان از کپی برداری اریژینال از اصل مطلب هم قطعه تلفیقی دو نمایه را در این لینک تماشا کنید.
برای دیدن پشت صحنه به این لینک و برای تماشای کل اثر از دریچه چند دوربین مختلف و زوایای متفاوت هم این لینک فراهم آمده است.
پ.ن: پشتکار و صرف چنین زمانی برای برای خلق دلخوشی و دل مشغولی های شخصی از همان کارهایی است که در ما ایرانیها کمتر رخ می دهد و اگر هم اتفاق بیافتد کارستانی می شود!!.

Template Designed by Douglas Bowman - Updated to New Blogger by: Blogger Team
Modified for 3-Column Layout by Hoctro, a little change by PThemes