وبلاگنويسي و مبارزه با فقر اطلاعاتي
مطالعه پيرامون اسطوره ها و دوران تفوق آنها بر تفكر بشري بعنوان پاسخي به مبداء خلقت و نادانسته هاي بشري در 10 هزار سال گذشته و سپس ورود مذهب و ايدئولوژي بعنوان پاسخگوي سوالات بشري در خصوص نحوه زندگي و حكومت ،سلسله اي از بينشهاي متفاوت را در طي قرون و اعصار در خلاء ناشي از همه گيري علم و تفكر را رقم زده است.
وجه تشابه سه دوران مذكور بيم و هراسي است كه نادانسته هاي بشري در وي بوجود مي آورده است،اين نادانسته ها كمك كرده است كه پاسخهاي مجعول و اثبات نشده اي به جاي واقعيتهاي ملموس در اذهان بشر جاخوش كند و اگر روزي از ترس رعد و برق يا طوفانهاي دريايي براي هر كدام الهه و اسطوره اي فناناپذير خلق كرده بود،بعدها با فتح قله هاي دانش زميني،ترس و واهمه خود را از بسياري از پديده ها به منشاء لايزال ديگري نسبت دهد.اما در دوران آفرينش ايدئولوژيها و مكاتب بشري مجموعه اي از پاسخها براي ساز و كارهاي متقابل حكومت و مردم و ابزاري براي استيلاي فرد بر طبقه،طبقه بر طبقه و حتي مردم برمردم! در واكنش به نارضايتيهاي گسترده از بي عدالتي و توزيع ناعادلانه همه چيز! در جهان فراهم شده است. بدون در نظر گرفتن راه طولاني 10 هزارساله بشر براي رسيدن به اين نقطه و تفاوت ماهوي پرسشها و پاسخهاي فراهم آمده، مهمترين عامل در اين ادامه اين چرخه بي پايان سوال و جوابها به گمان من در،محدوديتي است كه در توزيع عادلانه اطلاعات از ابتدا وجود داشته است!.
نگرش طبقاتي يا حكومتي به دانش و دانش آموزي و خط قرمزهايي براي آموختن همه چيز و به چالش كشيدن نادانسته ها توسط كسان يا ساختارهايي كه بقايشان در فزوني نادانسته هاي عمومي است، هميشه لايه اي از نخبه گان و بيش مطلعين ! در مقايسه با متوسط رو به پايين عامه و طبقات كم مطلع! در جهان را از پس باقي گذارده است.
پ.ن:وبلاگ نويسي يكي از ابزاري است كه مي تواند با بهره گيري از نفوذ و گسترش چشمگير خود بدون استفاده از رانتهاي خاص به طبقات فرو دست ياري رساند تا اين تفاوت طبقاتي اطلاعاتي را هر چه زودتر كاهش داده و به سطحي برسند كه براي پرسشهاي خود پاسخهايي از جنس خودشان و از طريق خودشان بيابند....
وجه تشابه سه دوران مذكور بيم و هراسي است كه نادانسته هاي بشري در وي بوجود مي آورده است،اين نادانسته ها كمك كرده است كه پاسخهاي مجعول و اثبات نشده اي به جاي واقعيتهاي ملموس در اذهان بشر جاخوش كند و اگر روزي از ترس رعد و برق يا طوفانهاي دريايي براي هر كدام الهه و اسطوره اي فناناپذير خلق كرده بود،بعدها با فتح قله هاي دانش زميني،ترس و واهمه خود را از بسياري از پديده ها به منشاء لايزال ديگري نسبت دهد.اما در دوران آفرينش ايدئولوژيها و مكاتب بشري مجموعه اي از پاسخها براي ساز و كارهاي متقابل حكومت و مردم و ابزاري براي استيلاي فرد بر طبقه،طبقه بر طبقه و حتي مردم برمردم! در واكنش به نارضايتيهاي گسترده از بي عدالتي و توزيع ناعادلانه همه چيز! در جهان فراهم شده است. بدون در نظر گرفتن راه طولاني 10 هزارساله بشر براي رسيدن به اين نقطه و تفاوت ماهوي پرسشها و پاسخهاي فراهم آمده، مهمترين عامل در اين ادامه اين چرخه بي پايان سوال و جوابها به گمان من در،محدوديتي است كه در توزيع عادلانه اطلاعات از ابتدا وجود داشته است!.
نگرش طبقاتي يا حكومتي به دانش و دانش آموزي و خط قرمزهايي براي آموختن همه چيز و به چالش كشيدن نادانسته ها توسط كسان يا ساختارهايي كه بقايشان در فزوني نادانسته هاي عمومي است، هميشه لايه اي از نخبه گان و بيش مطلعين ! در مقايسه با متوسط رو به پايين عامه و طبقات كم مطلع! در جهان را از پس باقي گذارده است.
پ.ن:وبلاگ نويسي يكي از ابزاري است كه مي تواند با بهره گيري از نفوذ و گسترش چشمگير خود بدون استفاده از رانتهاي خاص به طبقات فرو دست ياري رساند تا اين تفاوت طبقاتي اطلاعاتي را هر چه زودتر كاهش داده و به سطحي برسند كه براي پرسشهاي خود پاسخهايي از جنس خودشان و از طريق خودشان بيابند....