کاردست تفلیس
محبت و به یاد هم بودن ملاکهای این دنیایی ندارد,یعنی تنها چیزی است که از من و مایی و نسیان و پایان می گریزد,یکی از معدود کسانی که ثمره آشنایی در وبلاگستان است این فن را به خوبی آموخته است, از کی و در کجا نمی دانم,همینقدر می دانم که به سرانگشتی ازسر بزرگواری ومحبتی که در دل دارد می تواند از ورای کیلومترها فاصله اشک شوق در دلهای این خانواده در آخر دنیا بیافشاند!.
پ.ن:یادگاریش را از مسافرت اخیرش به دیوار در کنار تابلویی که به گمان من به لحاظ سبک و ترکیب رنگ تناسبکی! دارد آویخته ام,امیدوارم مامان یسنا از مطب دندانپزشکی که بازگشت به بی سلیقگی در انتخاب مکان متهمم نکند!.