Thursday, January 24, 2008

ایستاده با مشت وقاشق


این روزها دو مسئله وعده های اصلی غذایی یسنا و ماجراهایی که بویژه مادرش بایستی در غیاب من با وی از سر بگذراند،از مهمترین رویدادهای سال2008 در خانه ما به شمار می آید!،تصور کنید دختری که به قول سعدی"آن شکرخنده که پر نوش دهانی دارد..."و لب و دهان به این جمع و جوری!،اصرار بر استفاده از قاشق سایز بزرگترها و بعدهم یک دهان گشاد دیگر مثل جولیا رابرتز خلق می شود که معلوم نیست اسکار هم بگیرد و معلوم نیست به آمریکا هم برود و ما ایرانیها هم دهان گشاد نمی پسندیم!.
پ.ن:فقط به چشمهایش نگاه کنید و کل ماجرا و دشواریهای من و مادرش را می توانید تصور کنید.
پ.ن: نام این پست را از اسامی"با گرگها می رقصد" گرفته ام!.

blog comments powered by Disqus
Template Designed by Douglas Bowman - Updated to New Blogger by: Blogger Team
Modified for 3-Column Layout by Hoctro, a little change by PThemes