ایستاده با مشت وقاشق
این روزها دو مسئله وعده های اصلی غذایی یسنا و ماجراهایی که بویژه مادرش بایستی در غیاب من با وی از سر بگذراند،از مهمترین رویدادهای سال2008 در خانه ما به شمار می آید!،تصور کنید دختری که به قول سعدی"آن شکرخنده که پر نوش دهانی دارد..."و لب و دهان به این جمع و جوری!،اصرار بر استفاده از قاشق سایز بزرگترها و بعدهم یک دهان گشاد دیگر مثل جولیا رابرتز خلق می شود که معلوم نیست اسکار هم بگیرد و معلوم نیست به آمریکا هم برود و ما ایرانیها هم دهان گشاد نمی پسندیم!.
پ.ن:فقط به چشمهایش نگاه کنید و کل ماجرا و دشواریهای من و مادرش را می توانید تصور کنید.
پ.ن: نام این پست را از اسامی"با گرگها می رقصد" گرفته ام!.
پ.ن:فقط به چشمهایش نگاه کنید و کل ماجرا و دشواریهای من و مادرش را می توانید تصور کنید.
پ.ن: نام این پست را از اسامی"با گرگها می رقصد" گرفته ام!.