Thursday, January 17, 2008

اسمش این نیست


حکم مسعود کیمیایی را دیدم با داستان تودرتو و شخصیتهای متعددی که خیلی حرف برای گفتن داشتند ولی در زمان کوتاه فیلم نتوانستند که همه حرفهایشان را بزنند!,مثل همیشه دیالوگهای سنت شکن و تک گوئیهای مسلسل وار زخم خورده های کیمیایی وقشنگترین فراز فیلم در دیالوگ شکیبایی و پولاد در رستوران که باز هم به نوعی تک گویی هریک از دو طرف است که گویی هیچ کدام به دنیای هم تعلق ندارند و حرف هم را نمی فهمند,"اسمش این نیست..."می تواند تعریف مناسبی برای فاصله عمیق جوانهای مایوس و شکست خورده این نسل با سوارکاران نسلهای قبلی باشد و کلام آخر:عشق و یاس ترکیب منفجره خطرناکی است!.
پ.ن: بازیهای رادان و حاتمی پذیرفتنی نبودند شاید مژده شمسایی به جای حاتمی انتخاب بهتری بود,ولی شکیبایی و انتظامی فیلم را محسوستر کردند.

blog comments powered by Disqus
Template Designed by Douglas Bowman - Updated to New Blogger by: Blogger Team
Modified for 3-Column Layout by Hoctro, a little change by PThemes