گاف نابخشودنی خانم درخشنده
در پی افتخاری که به پایتخت دادم نا در این هوای بلورآجین از گوشه گرم دورافتاده خودم دل بکنم و به لکه تیره و دود گرفته ای بروم که از بالا در میان چند لکه سفید زمستانی گیر افتاده!،قرار را با دوستان برای دیدن یکی از دو تیاتر خوبی که این روزها باعث شده تا تیاتر شهر و تالار وحدت اصلاً سرد نباشند گذاشتم.از صبح اول وقت هر چقدر با محلهای فروش بلیط تماس گرفتم همه به 2 هفته بعد بالکن طبقه 10 به بالا!!در تالار وحدت و بلیط نداریم در تیاتر شهر ختم شد.من عادت ندارم در هتل بیتوته کنم یا وقت کوتاهم بدون هیجان بگذرد پس با اولین دوست مجردی که می دانم مصاحبتش برایم غنیمتی است تماس گرفتم و برای همراهی دیدن یک فیلم طلب مرحمت کردم و از شانس این یکی دست رد بر سینه مان نزد و برای دیدن آخرین کارپوران درخشنده "بچه های ابدی"راهی سالن مورد علاقه ام شدیم...
زمینه فکر کردن و گپ زدن درمورد سندرم داون در همین چند وقت اخیر با مصاحبه ای که عمو اروند در مورد فرزندش پویا کرده بود و یکی از همکاران که صاحب همچین فرزندی شده بود،برایم از پیش وجود داشت و برایم جالب بود ببینم یک فیلمساز ایرانی آن را چگونه دیده است،فیلم با بیانی درست در مورد جدی گرفتن این افراد بعنوان بخشی از جامعه که نیاز به توجهات و آموزشهای خاصی دارند آغاز شد و نمونه هایی که در پناه توجهات خانواده بسیار هم موفق هستند را به صورت مستند نشان می داد ولی یک گاف نسبتاً بزرگ خانم درخشنده به نظر من استفاده از عبور آزاد بودن یک سندرم داونی در مورد مسائل بلوغ و لمس مکرر بازیگران زن فیلم بود که برای یک پسر پانزده ساله طبیعی در فیلمهای ایرانی مجاز نیست ولی چرا یک کودک آسیب پذیر از این حکم مستثنا است؟؟،مگر خود شما سعی ندارید بر یکسانی حقوق انسانی این بخش جامعه پا بفشارید؟...
پ.ن: بخشهایی از فیلم متاسفانه صرف گردن کشیدن از پشت دو موجود بود که در ردیف جلویی به طرز عجیبی در هم می لولیدند و تغییر وضعیت می دادند!و باعث می شدند تا در مورد آنها تصورات عجیبی برای من و دوستم بوجود آید!.