بخشی از تردیدهای کسی که به مهاجرت می اندیشد
"کم کم به این نتیجه رسیده که خارجی بودن یک جور حاملگی مادام العمر است،با یک انتظار ابدی،تحمل باری همیشگی، وناخوشی مدام. یک جور مسئولیت مداوم و بی وقفه. یک جمله معترضه وسط چیزی که یک موقعی اسمش زندگی معمولی بوده،فقط برای اینکه نشان بدهد از زندگی قبلی دیگر خبری نیست، و جای آن را چیزی پیچیده و پر زحمت گرفته.به نظر آشیما خارجی بودن هم،مثل حاملگی غریبه ها را به کنجکاوی وا می دارد، و حس ترحم و ملاحظه اشان را بر می انگیزد."
پ.ن: جملات بالا بخشی از تردیدهای مرا هم تشکیل می دهد ولی از زبان جومپا لاهیری دراولین رمانش به صورت کتاب "همنام"و مترجم آثارش در ایران،امیر مهدی حقیقت بیان شده،مگر فرقی هم دارد؟.
پ.ن: عکس جومپا لاهیری را در حال امضاء کردن ترجمه های فارسی کتابهایش از وبلاک آقای حقیقت قرض گرفته ام.