بی اعتمادی به اندیشه غریبه ها
در قالب یک تیم ممیزی به دیدار یک کارخانه جمع و جور ولی موفق رفتم،نمونه یک کسب و کار خانوادگی که 7 برادر و خواهرنسبتاً جوان آن را اداره می کردند،این خانواده با شبیه سازی دستگاههای برش با شعله و آب وتلفیق آن با یکCNC سامانه دقیق برشکاری ایجاد کرده بودند که براند خانوادگی خودشان را نیز با آن نامگذاری کرده بودند،با توجه به اولین دوره دریافت گواهینامه ایزو9001ویرایش 2000در شرکتشان، تا سیستمی فکر کردن و عمل کردن فاصله چندساله ای داشتند ولی همت خانوادگیشان برایم جالب بود.
آمریکا بعنوان یکی از کانونهای سرمایه گذاری و کسب و کار خانوادگی، بر چنین ساختاری تمرکز روشن بینانه ای داشته واز مهمترین عوامل شکست آنها(Family Enterprise) را عدم رقابت پذیری و سلطه مدیریتی از بالا به پایین خانوادگی می داند،در چنین وضعیتی روح حاکم بر خلاقیت فقط در چنبره بسته خانواده و افرادی که در ابعادی تقریباً همسو از لحاظ ژنتیک قرار دارند،می داند و پیشنهاد می شود با سپردن مدیریت به شخصی خارج از خانواده ، روح و جان تازه ای به کالبد شرکتهایی که چندین سال از رشد ثابت یا رو به کاهشی از لحاظ درآمدها و توسعه ساختاری برخوردارند،دمیده شود.
پ.ن: برای بررسی مشکلات این کسب و کارها حتی مراکز مشاوره ای مانند The Family Enterprise Center's (FEC) هم بوجود آمده است.
پ.ن: در این شرکت هم بنا به قاعده ایرانی عدم اعتماد به غریبه ها در فقط برپاشنه نظرات و تصمیمات خانواده می چرخید و مشکلاتی مانند حفظ و امنیت داده هاو اطلاعات مربوط به طراحی محصولشان بزرگترین دغدغه شان بود،ولی من از همین الان مردن روح توسعه و نوآوری در فعالیتهایشان را در آتیه نزدیکی برایشان پیشبینی می کنم مگر آنکه از زمان جلوتر حرکت کنند...
پ.ن: این اتفاق درابعاد بزرگتر آن برای ساختار آقازادگان در هم تنیده ای که بقیه را غیر خودی می پندارند نیز خواهد افتاد!.