هرمز بدون گان!
دو روز تعطيلي و پايين كشيدن كركره وبلاگ،در پي سفري به دو جزيره هرمز و قشم به همراه يسنا و مامانش،فرصتي بود تا كمي استراحت كنم و همچنين خوراك 2-3 پست جديد را نيز فراهم آمد.
سفر به همراه 100 نفر! از همكاران و خانواده هايشان فرصت جالبي بود براي يسنا و حشر و نشر در ميان بچه هايي از سن و سالهاي مختلف و هيجان عجيبي را برايش رقم زده بود.
جزيره هرمز در جنوب شرقي بندرعباس تكه صخره اي است با خاكي سرخ رنگ كه جان مي دهد براي ژاندارمي تنگه همنامش!، ولي در روزگاري دور كه مسير اصلي تردد كشتيهاي بازرگاني از سمت شمالي جزيره و در تيررس توپخانه اين قلعه بوده است،ولي امروز بيشتر همان مخروبه اي است كه از بالا به كمك ويكيمپيا و از پايين از چشم دوربينم مي بينيد.
پرتقاليها بعنوان اعقاب استعمارگران نوين،قلاع متعددي را در طول خليج فارس و درياي عمان احداث كرده بودند كه نسخه جزيره هرمز از همه بزرگتر و مركزيتي تام براي بقيه به شمار مي آمده است.
خاك سرخ اين جزيره خواص متعددي داشته كه از استفاده در ملاط قلعه تا نوعي خوراك محلي به نام سوراق يا همچين چيزي!،تنوع داشته ولي آنچه مشهود است تركيبات و فسفات غني در اين خاك است كه در راستاي منافع جزيره نشينان هيچ به كار نيامده است.لينك
عكسهايم شامل گشتي در محوطه قلعه و كليساي آن،توپهاي زنگ زده و حواشي آن است.
پ.ن: چندي قبل وابسته فرهنگي پرتقال بدنبال ترميم و احياي اين رشته قلاع در سراسر منطقه بود كه معلوم نشد كدام شيرپاك نخورده اي با چه توجيه دايي جان ناپلئوني آقايان را برحذر داشت و جزيره و صنعت توريسم را از يك لقمه راحت الحلقوم محروم كرد!.
پ.ن: معيشت مردم جزيره از ماهيگيري تامين مي شود و تنها واحد صنعتي آن همين كارخانه نمك يددار بود با سقف قرمزش در كنار محوطه قلعه پيداست و كودكانش با ساخت كاردستيهايي با موجودات دريايي! و فروختن به توريستها به حيف وميل سرمايه كودكي مشغولند...
پ.ن: وسيله سفر دريايي مان لنجي بود به قدمت همان دوره پرتقاليها كه مسافتي10-15 دقيقه اي را
در كمال آرامش در حدود 2 ساعت طي مي كرد ولي فضاي بزرگي براي بچه ها و بازي و دويدن در طبقه پايين داشت!.
پ.ن: اسكله زنگ زده و نا ايمن ورودي به محوطه قلعه از پتانسيلهاي خوب جذب توريست جزيره است!.