عدد 17 نیز به اعداد ماندگار ایرانیان پیوست!
پیشتر از تجربه منطقی ژرمنها در رسیدن به دستاوردهای امروزی شان گفته ام و اگر به یاد داشته باشید از ترفند بازی برد-برد بین ملًت و حکومت نیز گفته ام,ترفندی که بطئی است و از خشونت می گریزد و سرمایه های انسانی و اجتماعی یک دیار را بر باد نمی دهد.
در کمال خشنودی بیانیه اخیر موسوی نیز نشانه هایی از همان بلوغ و فرا رسیدن عصر عقلانیت در لایه های سیاسی ایران را نوید می دهد و لبریز از هشدار است که کشته شدن و ریختن خونهای بیهوده جز نفرت و تباهی ثمری نخواهد داشت و رفتن به سمت دوقطبی های آکنده از رنگهای سفید و سیاه فرصتی برای دیدن طیف منطقی خاکستری باقی نمی گذارد...
در این میان جوانترها باید به خودشان این فرصت را بدهند که در فضای بوجود آمده به عوض تندروی و انتقامجویی به آهسته رفتن و پیوسته رفتن نیز بیاندیشند و باور کنند که دموکراسی به معنای کنار زدن دیگری و نشستن به جای او نیست, بلکه باید به تعدیل در نگریستن و نشستن در طرفین یک میز و تقسیم همه فرصتها برای همه ایرانیها اندیشید.
پ.ن: آنچه از این پس رخ دهد فارغ از همسویی یا تضاد با خواسته های مردم, می تواند از جنس دیگری باشد, زیرا بعدها شاید سالها بعد کودکانمان این مقطع تاریخی را به یاد خواهند آورد و به هر تقدیر از رسیدن به این نقطه از اندیشه سیاسی ایرانیان با غرور یاد خواهند کرد.
پ.ن:از جوانترها نباید انتظار آرامش و طمانینه فکری امثال موسوی را داشت ولی بایستی امکان دیدن لایه های زیرین این تحول اندیشه سیاسی را با طرح مشابهت های آن با رفتارهای مترقی دموکراتیک در جهان فراهم آورد,جوان در عین تند و تیز بودن در رفتار از خوش فکری نیز برخوردار است...
در کمال خشنودی بیانیه اخیر موسوی نیز نشانه هایی از همان بلوغ و فرا رسیدن عصر عقلانیت در لایه های سیاسی ایران را نوید می دهد و لبریز از هشدار است که کشته شدن و ریختن خونهای بیهوده جز نفرت و تباهی ثمری نخواهد داشت و رفتن به سمت دوقطبی های آکنده از رنگهای سفید و سیاه فرصتی برای دیدن طیف منطقی خاکستری باقی نمی گذارد...
در این میان جوانترها باید به خودشان این فرصت را بدهند که در فضای بوجود آمده به عوض تندروی و انتقامجویی به آهسته رفتن و پیوسته رفتن نیز بیاندیشند و باور کنند که دموکراسی به معنای کنار زدن دیگری و نشستن به جای او نیست, بلکه باید به تعدیل در نگریستن و نشستن در طرفین یک میز و تقسیم همه فرصتها برای همه ایرانیها اندیشید.
پ.ن: آنچه از این پس رخ دهد فارغ از همسویی یا تضاد با خواسته های مردم, می تواند از جنس دیگری باشد, زیرا بعدها شاید سالها بعد کودکانمان این مقطع تاریخی را به یاد خواهند آورد و به هر تقدیر از رسیدن به این نقطه از اندیشه سیاسی ایرانیان با غرور یاد خواهند کرد.
پ.ن:از جوانترها نباید انتظار آرامش و طمانینه فکری امثال موسوی را داشت ولی بایستی امکان دیدن لایه های زیرین این تحول اندیشه سیاسی را با طرح مشابهت های آن با رفتارهای مترقی دموکراتیک در جهان فراهم آورد,جوان در عین تند و تیز بودن در رفتار از خوش فکری نیز برخوردار است...