ژرمنها و الگوي منطقي دموكراسي
درمسيري سرسبز ودر حاشيه مزارع به هم پيوسته جاده هايدلبرگ به سمت كارلسروهه درحال طي طريق بوديم و يكي ازميزبانان فهيم درطول مسيربه سوالات دوستان در مورد مناظر اطراف و تاريخچه منطقه پاسخ مي گفت، اگر گذارتان به مملكت ژرمنها افتاده باشد، حتماً ديده ايد كه يكي از ديدنيهاي شاخص آنها، قلعه ها و دژهاي مستحكمي است كه درجاي جاي سرزمينشان ازدوران باستان برپا بوده است و هر كدام نشانگر تيولداري و حكومت يكي ازاشراف آلماني است. درحين گذشتن از فاصله دور نسبت به يكي ازاين قلعه ها، آن نازنين راوي به ياد تاريخچه دموكراسي و جنبش دموكراسي خواهي مردم آلمان و شروع آن از همين قلعه افتاد وديالوگ جالبي شكل گرفت...
بهترين فرازهاي اين گفتگو درباب بطئي بودن،مستمربودن وپرهيزازرفتارهاي انقلابي براي بسترسازي و ريشه اي عمل كردن در اين جنبش بوده است. دانشجويان واساتيد آلماني در اوايل قرن 19ميلادي درهمين منطقه حومه كارلسروهه اولين تظاهرات و پايه هاي جنبش دموكراتيك را با تجمع در مقابل قصرحاكم منطقه را پايه ريزي كردند، خواسته هاي آنهامبتني بر افزايش بعضي حقوق شهروندي وكاهش مالكيتهاي همه جانبه اشراف بود، اين حركت با روندي كند ولي موثر تا اوايل قرن بيستم و جمهوري ويمار درحول و حوش جنگ جهاني اول و دوم جهاني ادامه پيدا كرد و مردم آلمان ذره ذره از منافع اشخاص و گروههاي ذي نفوذ كاستند و به قدرت ملت آلمان پيوند زدند. در اين روند صاحبان منافع با كاسته شدن بطئي ازمنافعشان بهتر كنارآمدند واگرچه دراين ميان برخوردها و خشونتهايي هم صورت گرفت ولي به هيچ وچه با آنچه در فرانسه يا روسيه اتفاق افتاد شباهت پيدا نكرد، آنچه از بازارهاي انحصاري و منافع باقي ماند به نسبت عادلانه تري در مقايسه با200 سال گذشته بين قدرتمداران و حاكمين و عامه مردم تقسيم گشت...
آنچه كه راوي اصرار داشت تا ما ايرانيها درك كنيم همين نكته بود كه هيچگاه صاحبين منافع يك شبه و از راههاي مسالمت آميز از سهم خود چشم نمي پوشند ولي مي توانند بخشي ازمنافع را با تبديل بازارهاي دراختيار(بازارهاي سنتي و محدود به طبقات پايينترمنتقل شود و بازارهاي جديدي نصيب آنها شود) با طبقات پايينترشريك شوند واگر اين تبديل بازارها وتبديل منافع دربسترصحيحي صورت بگيرد، حداقل نفع طبقات پايينتر رفاه نسبي بيشتراست و اگر جامعه دراين فرصت حاصل آمده از رفاه بيشتر به آگاهيهاي بيشتري نيزدست يابد كه اصلاً دور از انتظار نيست! اين روند دموكراتيزه شدن به پيش خواهد رفت و توازن منافع بيشتري نيزشكل خواهد گرفت!.
آنچه كه نبايد ازنظردور داشت حقيقت در مورد منافعي است كه در جايي متمركزشده و دارندگان فعلي آن به هرتقدير آن را سهم خود مي دانند و براي حفظ آن نيزهمانطوركه تا اينجا براي آن كوشيده اند،ازهيچ تلاشي فروگذارنخواهند كردو اگرطرف مقابل ازاين منافعي سهمي طلب مي كند وبخواهد كه اين سهم درمسيري مسالمت آميز نصيبش شود بايد قواعدي را رعايت كند و آن همه قاعده بازي دربازارو كسب و كاراست، بايدچيزي داد وچيزي ستاند...
پ.ن: واقع بيني نهفته در جستار دموكراسي از همين حساب دو دوتا چهارتا شكل مي گيرد و انگاره هاي انقلابي و آرماني آن را به رودي پرجوش وخروش تبديل نمي كند كه امواجش همه چيز را در هم بريزد!.
بهترين فرازهاي اين گفتگو درباب بطئي بودن،مستمربودن وپرهيزازرفتارهاي انقلابي براي بسترسازي و ريشه اي عمل كردن در اين جنبش بوده است. دانشجويان واساتيد آلماني در اوايل قرن 19ميلادي درهمين منطقه حومه كارلسروهه اولين تظاهرات و پايه هاي جنبش دموكراتيك را با تجمع در مقابل قصرحاكم منطقه را پايه ريزي كردند، خواسته هاي آنهامبتني بر افزايش بعضي حقوق شهروندي وكاهش مالكيتهاي همه جانبه اشراف بود، اين حركت با روندي كند ولي موثر تا اوايل قرن بيستم و جمهوري ويمار درحول و حوش جنگ جهاني اول و دوم جهاني ادامه پيدا كرد و مردم آلمان ذره ذره از منافع اشخاص و گروههاي ذي نفوذ كاستند و به قدرت ملت آلمان پيوند زدند. در اين روند صاحبان منافع با كاسته شدن بطئي ازمنافعشان بهتر كنارآمدند واگرچه دراين ميان برخوردها و خشونتهايي هم صورت گرفت ولي به هيچ وچه با آنچه در فرانسه يا روسيه اتفاق افتاد شباهت پيدا نكرد، آنچه از بازارهاي انحصاري و منافع باقي ماند به نسبت عادلانه تري در مقايسه با200 سال گذشته بين قدرتمداران و حاكمين و عامه مردم تقسيم گشت...
آنچه كه راوي اصرار داشت تا ما ايرانيها درك كنيم همين نكته بود كه هيچگاه صاحبين منافع يك شبه و از راههاي مسالمت آميز از سهم خود چشم نمي پوشند ولي مي توانند بخشي ازمنافع را با تبديل بازارهاي دراختيار(بازارهاي سنتي و محدود به طبقات پايينترمنتقل شود و بازارهاي جديدي نصيب آنها شود) با طبقات پايينترشريك شوند واگر اين تبديل بازارها وتبديل منافع دربسترصحيحي صورت بگيرد، حداقل نفع طبقات پايينتر رفاه نسبي بيشتراست و اگر جامعه دراين فرصت حاصل آمده از رفاه بيشتر به آگاهيهاي بيشتري نيزدست يابد كه اصلاً دور از انتظار نيست! اين روند دموكراتيزه شدن به پيش خواهد رفت و توازن منافع بيشتري نيزشكل خواهد گرفت!.
آنچه كه نبايد ازنظردور داشت حقيقت در مورد منافعي است كه در جايي متمركزشده و دارندگان فعلي آن به هرتقدير آن را سهم خود مي دانند و براي حفظ آن نيزهمانطوركه تا اينجا براي آن كوشيده اند،ازهيچ تلاشي فروگذارنخواهند كردو اگرطرف مقابل ازاين منافعي سهمي طلب مي كند وبخواهد كه اين سهم درمسيري مسالمت آميز نصيبش شود بايد قواعدي را رعايت كند و آن همه قاعده بازي دربازارو كسب و كاراست، بايدچيزي داد وچيزي ستاند...
پ.ن: واقع بيني نهفته در جستار دموكراسي از همين حساب دو دوتا چهارتا شكل مي گيرد و انگاره هاي انقلابي و آرماني آن را به رودي پرجوش وخروش تبديل نمي كند كه امواجش همه چيز را در هم بريزد!.