Sunday, October 19, 2008

ماموريتي براي سيٌد!


فقط يك لحظه خودتان را جاي كسي بگذاريد كه براي يك ماموريت اداري دو سه هزار كيلومتر مسافرت كرده و در محل تشكيل جلسه خبردار مي شود كه جلسه روز گذشته در همين محل و مكان تشكيل شده بوده است!!،چه خواهيد كرد؟!...
رنج سفر و دوري از خانواده ، روز مفيد كاري از دست رفته و احساس مغبون شدن از دست نيافتن به مطالبي كه براي آن برنامه ريزي كرده ايد ،همه و همه شما را وا مي دارد به روزنه مثبتي در ذهنتان پناه ببريد و از بيهودگي بگريزيد!، اولين گزينه براي من سفارش سيٌد بود براي يافتن يك كتاب در كتابفروشيهاي مقابل دانشگاه،يك فنجان طنز تلخ اثر وبلاگنويس و طنٌاز معاصر! ناصرخالديان،كه گويا مدتي بوده كه يافت مي نشود!.بعد از كاويدن خيل متعدد كتابفروشيهاي خيابان انقلاب در 6امين مغازه يافت،ابتياع و به يادگاري اهدا شد!.
پ.ن: گويا هدف از اين سفر فقط يافتن اين كتاب بود! و البته صرفه مستقيم آن براي ناشر،خالديان و صد البته سيٌد عزيز!!.

blog comments powered by Disqus
Template Designed by Douglas Bowman - Updated to New Blogger by: Blogger Team
Modified for 3-Column Layout by Hoctro, a little change by PThemes