روزي روزگاري و 16 Blocks
سريال روزي روزگاري با بازيها و موسيقي ماندگارش در دهه 70 شمسي يك اثر بيهمتاي تلوزيوني بود ولي به گمانم هيچكس سكانس مونولوگ قليخان را فراموش نميكند!،اعترافات قليخان كه خان نبود و دزد بود و سالهاي سال با گردنه بندي و غارت كاروانها روزگار گذرانيد و بلاخره روزي تصميم گرفت كه مسير رفته را اصلاح كند و يك كاروان را به سلامت برساند و نتوانست و مشغول ذمه (به ضم يا كسر ذال) خودش شد و مابقي داستان...
در فرهنگ ايراني اين اعتقاد كه بتوان كاري را از مجراي درستش به سرانجام رساند وجود ندارد! و اين مونولوگ بيادماندني از نيز از مصاديق آن است ولي در فرهنگهاي مصور آنور آب فيلمهايي مانند 16 Blocks نيز ساخته مي شود كه در آخرين لحظات دم بازنشستگي يك پليس فاسد هنوز فرصتي براي بازگشت و اصلاح وجود دارد و مي شود بخشي از آب را به جوي بازگرداند!.در فيلم مذكور بروس ويليس كه هنوز هم از جلد مكلين افسانه اي در نيامده!،پليسي الكلي و تقريباً در انتهاي كار است كه در آخرين روزهاي قبل از بازنشستگي مامور انتقال يك شاهد زنده به دادگاه است، شاهدي كه بايد بر عليه فساد پليسهاي نيويوركي شهادت دهد و به يكباره تمام رفقاي سابق و پليسهاي فاسد متضرر از اين پرونده مقابل او قرار مي گيرند تا شاهد را كشته و او راه هم كنار بزنند،بقيه فيلم يك تريلر خيابان به خيابان است كه طي آن بايستي شاهد را زنده به دادگاهي در 16 خيابان آنورتر در شلوغترين ساعات محله هاي مركزي شهر نيويورك رساند و همين جا ياد قليخان خودمان افتادم كه در ايران نتوانست ولي در آمريكا حداقل بر روي پرده نقره اي فرصت چنين كاري وجود دارد!!.
پ.ن: ولي واقعاً آخرين روزهاي بازنشستگي در سيستم مواجب بگيري ايران يعني كناره گيري كردن از هر چالشي به اميد روزگار آرام و برقرار ماندن جوي باريكه! معروف و نبستن سري است كه درد نمي كند!!.
در فرهنگ ايراني اين اعتقاد كه بتوان كاري را از مجراي درستش به سرانجام رساند وجود ندارد! و اين مونولوگ بيادماندني از نيز از مصاديق آن است ولي در فرهنگهاي مصور آنور آب فيلمهايي مانند 16 Blocks نيز ساخته مي شود كه در آخرين لحظات دم بازنشستگي يك پليس فاسد هنوز فرصتي براي بازگشت و اصلاح وجود دارد و مي شود بخشي از آب را به جوي بازگرداند!.در فيلم مذكور بروس ويليس كه هنوز هم از جلد مكلين افسانه اي در نيامده!،پليسي الكلي و تقريباً در انتهاي كار است كه در آخرين روزهاي قبل از بازنشستگي مامور انتقال يك شاهد زنده به دادگاه است، شاهدي كه بايد بر عليه فساد پليسهاي نيويوركي شهادت دهد و به يكباره تمام رفقاي سابق و پليسهاي فاسد متضرر از اين پرونده مقابل او قرار مي گيرند تا شاهد را كشته و او راه هم كنار بزنند،بقيه فيلم يك تريلر خيابان به خيابان است كه طي آن بايستي شاهد را زنده به دادگاهي در 16 خيابان آنورتر در شلوغترين ساعات محله هاي مركزي شهر نيويورك رساند و همين جا ياد قليخان خودمان افتادم كه در ايران نتوانست ولي در آمريكا حداقل بر روي پرده نقره اي فرصت چنين كاري وجود دارد!!.
پ.ن: ولي واقعاً آخرين روزهاي بازنشستگي در سيستم مواجب بگيري ايران يعني كناره گيري كردن از هر چالشي به اميد روزگار آرام و برقرار ماندن جوي باريكه! معروف و نبستن سري است كه درد نمي كند!!.
