چهارشنبه اي بي سور
فيلم چهارشنبه سوري را با يك وقفه طولاني نسبت به سال ساخت،درست در حوالي چهارشنبه سوري امسال يعني همين جمعه گذشته ديدم!.(من را مي بخشيد كه بعضي فيلمها را ديرتر مي بينم ،لاجرم ديرتر هم در موردش صحبت مي كنم!)
بهترين نكته فيلم ساختار خاص فيلمنامه بود كه به گمان من اولين بار در سينماي ايران، فيلم تصميم نداشت كه سوالات كوچك و پيش پا افتاده را با روايتهاي اضافي و پيش پا افتاده جواب دهد!،بلكه تماشاچي بايستي با چند حدس درست به فهم داستان دست پيدا كند.تنبلي ذاتي ايراني با اين فيلم كنار نمي آيد و تا حدودي انگشت اتهام دال بر مبهم بودن داستان را به سمت نويسنده و كارگردان گرفته مي شود...
مدتها بود كه از هديه تهراني فيلمي نديده بودم و چهره تكيده و كمي جا افتاده اش من را به ياد گذر عمر خودم انداخت!، نقش زني وسواسي و بدبين را در نهايت استادي بازي كرد،استاد ميميك هاي سرد و كسل كننده در ميان زنان ايراني...
نزديكي نمايش سريال تلوزيوني حلقه سبز با نقش آفريني فرخ نژاد و ديدن اين فيلم،به درستي نشان داد كه فرخ نژاد در حال تكرار خودش است و اين تكرار به گمانم او را كليشه كرده است...
ترانه عليدوستي نيز بايد از دام نقشهاي دختران جنوب شهري و طبقه پايين بگريزد، اگر چه اين نقشها را به خوبي اجرا مي كند.
پ.ن: فحواي داستان و ديوار بي اعتمادي در زندگي خانوادگي اين روزهاي زندگي شهري كمي ترسناك و كمي هشدار دهنده بود، ولي اشاره به جايي بود.
پ.ن:نام فيلم و تصاوير واقعي از بلبشوي شبهاي چهارشنبه سوري و بي فرهنگي خاص فرزندان و نوجوانان اين ديار در جشني شاد كه مي تواند وسيله هيجان و لذتي بي دغدغه باشد ولي هيچوقت بي دردسر و ايجاد مزاحمت نمي گذرد،هر سال با ما تكرار مي شود و حساسيت متوليان انتظامي و برنامه ريزان را بر نمي تابد مگر آنكه انفجاري،خسارتي،نقص عضوي يا امثالهم اتفاق بيافتد و سپس تصاوير دهشتناك سوختگان و مجروحان پخش گردد!،از همين الان آرامش خيال از محله هاي مسكوني رخت بربسته و همين چند لحظه پيش گزارشي دريافت كردم كه در مقابل فروشگاه محله دو كودك نخل زينتي بلندي را دچار آتش سوزي كرده اند و مشخصات والدين آنها براي اخذ جريمه به ادارات ذيربط اعلام گرديد.باور كنيد كه مي توان هيجان را نيز برنامه ريزي كرد و شور و شوق جواني را مديريت كرد،مهم اين است كه چه زماني بازيهاي منفعت طلبانه آقايان! تمام مي شود و به اين امور نيز توجه خواهند كرد.