ایزدبانوی بخت بر آستان!
ماکیاولی برای من تصویر بخت و ویرتو است و نه آنچه اخلاق مداران و سیاستمداران(که به گمان من دو روی یک سکه اند!) تلاش می دارند تا اورا بدان تشبیه کنند!,ویرتو یا مردانگی مردی راستین یا تمام فضیلتهای تمام کننده شهریاری و چیرگی بر ایزدبانوی بخت(خانمهای محترم لطفاً بر نیاشوبند این واژگان نیکولو ماکیاولی وترجمان فولادوند و آشوری است که شما را بر می آشوبد و کمی هم انگاره های روم باستان و مرد محوری رو به افول!!!)است ,پس فرض را بر این می گذارم که بخت بانویی است که دلیری و بی پروایی را بیش از هر چیز دیگری خوش می دارد و جذبه مردانی او را بر سر شوق و غوغا می آورد که به هنگام سواری گرفتن از سمند تیزتک و رهوار بخت حتی دمی به شل کردن مهار و نرمتر راندن و مهمیز نزدن نمی اندیشند,درشتی و سهمگینی با بخت او را فریفته می سازد و پایا می دارد و حتی لحظه ای نرمی و رقٌت قلب سبب خواهد شد که با شدت تمام ,مهار را از دستتان گرفته و بر زمین بدیمنی بکوبدتان!...
پ.ن:ایزدبانوی بخت به آستانم آمده و تمام تلاشم را این روزها مصروف رم نکردن و چیرگی بر آن می کنم ,مرا به کم کاری در وبلاگ ببخشایید!.