Thursday, December 13, 2007

به بهانه مصاحبه اخیر عمو اروند


از مصاحبه اخیر صاحب وبلاگ بیلی و من و عمو اروند،به چند دلیل عمده لذت بردم:اول معرفی عموی نازنین وبلاگستان برای آنهایی که هنوز او را نمی شناسند و خاطراتش را دنبال نکرده اند،دوٌم نقض قانون نانوشته انحصار وبلاگ نویسی به جوانترها،که مانند عمو و دکتر رجبی کم نیستند و باید بیش از این نیز باشند و نهایتاًحکایت ناشنیده فرزند آخرشان،که علیرغم آشنایی چند وقت اخیر و گپ زدنهای گاه و بیگاه فرصت طرحش برای من و عمو پیش نیامده بود و بیان نکاتی که در پی خواهد آمد و در واقع خوراک این پست را فراهم آورد.
تقریباً در تمامی جوامع امروز بشری اعم از برخوردار یا نابرخوردار،بحث معلولین به عنوان گوشه ای جدا از جامعه دنبال می شود، وعلیرغم بودن قوانین حمایتی در بعضی از کشورهای نسبتاً مرفه تر بازهم جامعه،مخصوصاً آن بخش که خود از نزدیک با معلول و معلولیت درگیر نیست،این جماعت را به چشم همنوع و دارای شان و منزلت اجتماعی به نظر نمی آورد،آنچه در گپی بعد از مصاحبه اخیر وبلاگ بیلی و من،با عمو پیش آمد باعث شد تا دریابم که چگونه کشوری مانند سوئد می تواند بالاترین رکوردهای کیفیت زندگی را به نام خودش ثبت کند.داشتن سیستم آموزشی و استانداردهای مجزا برای آموزش و‌آماده سازی معلولین برای قبول توسط جامعه و فراهم نمودن فرصتی برای داشتن یک زندگی معمولی،حلقه ای از دوستان،کار و حرفه،رهایی از احساس بیهودگی وشناسایی توسط جامعه بعنوان شهروندی که فقط نیاز به همدلی بیشتری دارد ونه هیچ کاستی دیگری، قدم مهمی برای توزیع عدالت اجتماعی و تزریق امنیت روانی به جامعه است.
پ.ن: شاید مهمترین دستاورد زندگی در کشورهایی مانند سوئد فهم اعتبار و شخصیت واقعی انسانی است،آنچه روز به روز در زیر مهمیز نظریه های احمقانه ای مانند تبرج به یغما می رود...

blog comments powered by Disqus
Template Designed by Douglas Bowman - Updated to New Blogger by: Blogger Team
Modified for 3-Column Layout by Hoctro, a little change by PThemes