Saturday, May 1, 2010

اولين سناريوي بازنشستگي

بامداد 12ارديبهشت 1410 هجري شمسي
مكان جايي مثل زادگاه خودم!
صبح شده و تازه از خواب برخواسته ام با نگاهي به ساعت ليزري كه در سقف اتاقم نورپردازي مي كند متوجه مي شوم كه براي آماده شدن و بيرون رفتن فقط 40 دقيقه فرصت دارم و اين با احتساب اصلاح صورت و دوش با استانداردهاي من يعني چيزي در حد موقعيت Scrambling براي خلبانان جتهاي جنگي!.
حدود يك ماه از تصميم من براي افتتاح اولين سالن چند منظوره نمايش فيلمهاي مستقل ايران و جهان مي گذرد و با توجه به فراخواني كه در شبكه هاي مجازي براي جلب سرمايه گذاري مشترك داده ام،چيزي در حدود 40% سرمايه اوليه به اضافه زميني كه براي احداث در نظر گرفته ام، تامين شده است.يسنا براي تحصيل خارج از كشور اقامت دارد و با توجه به درخواست من براي تامين تجهيزات سمعي و بصري مورد نياز 10 سالن نمايش فيلم با تجهيزات پيشرفته سه بعدي و 4 بعدي اقدام كرده و روزي نيست كه مجموعه اي از اطلاعات شركتهاي سازنده را برايم ارسال نكند.مامان يسنا در اين ميان با ناباوري به اين تلاش اوان بازنشستگي من خيره مانده و عليرغم عدم اعلام مخالفت علني آنچنان هم به صرف ذخيره بازنشستگي ام در اين راه راغب نيست!.طراحي و دكوراسيون داخلي سينما را خود مامان يسنا به عهده گرفته و مطمئن هستم نمونه متفاوتي خواهد شد.
ساختار دولتي ناظر بر ساخت و پخش فيلم در كشور در حال حاضر هيچگونه نظارت مستقيمي بر توليد يا ارائه مفاهيم ندارد و فقط چارچوبهاي بسيار كلي و بين المللي پخش عمومي فيلم را ابلاغ كرده است و از طرف ديگر كمكهاي آنچناني نيز براي راه اندازي يك نهاد مستقل سينمايي از اين دست نمي كند. پيشبيني من براي تامين سرمايه گذاري تا بحال بد از آب در نيامده و فقط اگر بتوانيم با كمك استقبال عمومي دانشجويان و علاقه مندان به سينماي مستقل در اين شهر روي پاي خودمان بايستيم، آنچنان كيسه اي براي سود و درآمد ندوخته ام،فقط كافي است دخل و خرج سينما با هم بخواند...
اين روزها خوشبختانه راهي هم براي گرفتن مجوز هاي حقوق پخش فيلم به صورت محدود و فقط در مجتمع سينمايي خودم از طريق رايزني با وكلاي جوان انجمن سينما پيدا شده است كه در بعضي اوقات مي توان با با موافقت كارگردان و توليد كننده حتي بدون هزينه و فقط براي 3 بار پخش در هفته اين امتياز را كسب نمود،هنوز هم ديوانه هايي مثل خودم پيدا مي شوند كه بتوانند از پول بگذرند و با دلشان زندگي كنند.جمعي از بازنشسته ها و دوستان دوران قديم را هم براي سپردن بعضي از كارهاي مجتمع در ذهنم فهرست كرده ام،سعي دارم با همت بازنشسته ها كار را مديريت و راهبري كنم و دوران بازنشستگي را به بهترين اوقات باقي مانده زندگي بدل كنم.
پ.ن: فقط اگر بتوانم اين همه فيلمهايي را كه در سالهاي گذشته به عنوانهاي مختلف و در فرمتهاي متفاوت جمع كرده ام با مجوزي براي پخش همراه كنم يا حداقل در سالنهاي كوچكي كه براي حدود 30تا50 نفر طراحي كرده ام به نمايش بگذارم، تلاش اين همه سال فيلم ديدن و آرشيو كردن به هدر نرفته است.
پ.ن:هنوز براي پذيرايي در سالن سينما فكري نكرده ام و به دنبال ايده اي هستم كه بشود تماشاگر را بسيار محترمانه و داوطلبانه از بردن اغذيه خوراكي به داخل سالن منع كرد.شايد با طراحي كافه ترياهايي كه در خروجي به صورت هوشمند خروج مواد غذايي را هشدار مي دهند چنين سامانه اي راه اندازي كرد.
پ.ن: برگزاري نمايشگاه دائمي ديجيتال پوستر و عكس فيلم در يك غرفه رايانه اي و دعوت از هنرمندان اين رشته و بخصوص كادر فني سينما در شبهاي اكران فيلمهاي متناظرشان از فعاليتهاي جانبي مجتمع خواهد بود.براي چنين بخشهايي بايد روي كمك جوانان حساب بيشتري باز كنم.
پ.ن: من يكي از برنامه هاي دلخواه بيست سال بعد و دوران بازنشستگي ام را معرفي كردم و مي دانم كه اگر زيرساختها تا آن روز تغييرات مناسبي كرده باشد،بهترين بازنشستگي همه دوران لقب خواهد گرفت!.

blog comments powered by Disqus
Template Designed by Douglas Bowman - Updated to New Blogger by: Blogger Team
Modified for 3-Column Layout by Hoctro, a little change by PThemes