Tuesday, August 21, 2007

عصبانیت درمانی و رستگاری در ساعت؟؟؟


در مورد محسن خانی که نوبت عاشقیش رسید و با گبه، کن نشین شد، حکایت کنند که در روزگاری که بر سر قدرت و غیرت از خود پاپ کاتولیک تر می نمود!،متصدی وقت آپارات خانه را ندا در داد که اگر این بساط اجاره نشینی بر هم نکنی ،خود بر تن نازنینم نارنجک بسته و زیر هیکل مستکبر این گاو ساز ،عشق سنتوری می خوابم تا فهمیده شوم!، بعدها بقدری از این غیرت مندی پشیمان شد که جلای وطن کرد و گویا چندی است فقط شانزه لیزه گز می کند! و زبان پشتو می آموزد!، مسعود خان شورآبادی هم پس از غائله اخراج و پشت چشم نازک کردن برای 30 مرغ رایگان این روزها به کسی وصال نمی دهد!،گویا خوابنما شده و محسن فوق الذکر بر او نازل شده و راه و چاه احتمالاً گوندولا رانی در ونیز را بر او عرضه کرده،لذا او نیز از خر شیطان به سلامتی پایین آمده و در همین گردهمایی اخیر عظمای اهالی سینماتوگراف،فی المجلس دست همه را بوسیده و پشیمانی خود را از فالانژیسم بدخیمی که در وجودش لانه کرده با صدای بلند اعلام کرده است!،مبارک است این صفحه سیمین که یک شبه چه میکنننننننه!!!!
پ.ن: ببین مسعود جان چه خوب است دنیا دیدن و در میان خیل معروفان،جایزه دادن و گرفتن! و دیگر عصبی نشدن!

blog comments powered by Disqus
Template Designed by Douglas Bowman - Updated to New Blogger by: Blogger Team
Modified for 3-Column Layout by Hoctro, a little change by PThemes