پدر رفت...
بلاخره اتفاق افتاد،از دیروز خبرهای نگران کننده ای از وضعیت عمومی پدرم داشتم،دیشب داداشم تماس گرفت و گفت خودت را زودتر برسان...
به همین سادگی ،نیامده می رویم،فقط خاطرات بر جا می ماند،به دنبال درج بهترینهای آنها باشیم...
پ.ن: از همه دوستهای خوبی که به هر طریقی در این مدت موجب دلگرمی و تسلای خاطر من و خانواده ام بودند تشکر می کنم.