شب یلدا در سایه وبلاگ
شب یلدای امسال کاملاً در سایه وبلاگ و وبلاگ نویسی محو شده بود!,اولین شب یلدایی که بدون تمرکز بر بساط آجیل خوران,هندوانه و انار و فقط در راستای دل مشغولی یسنا بابا و بابای مهشاد به سرعت تا نیمه شب پیش رفت و فقط به اصرار مهمانان عزیزمان خاتمه یافت!.
قبل از آمدن دوستان نادیده مان تا قبل از ساعت 20 امشب, پرسشهای متعددی از از طرف مامان یسنا در مورد رفتار-کردار و آنچه با آن روبرو خواهیم بود ذهنم را مشغول کرده بود و هیجان تبدیل مشخصات مجازی یک آدم به کاراکتر واقعی وی فقط با اعتقاد شخصی ام به این اصل که هیچ وقت کسی نمی تواند در پشت نوشته هایش تا ابد مخفی شود و نقش کسی را به غیر از خود واقعی اش بازی کند,آرام می گرفت.
پس از آخرین تماس تلفن و باز کردن درب ورودی منزل به روی مهشاد و پدر و مادر عزیزش مطمئن شدم که اصل بالا خلل ناپذیر است و نویسنده این وبلاگ از خود واقعی اش تفکیک ناپذیر است!.
سرخوشی این شب را مدیون وبلاگستان فارسی, وبلاگ نویسی, اولین مشوقهایم به وبلاگ نویسی و البته خانواده صمیمی مهشاد جان هستیم!.
پ.ن: یسنا و مهشاد شباهتهای زیادی در رفتار و کردار دارند که برای دو دختر بچه هم سن و سال لحظات پر اصطکاکی می آفریند, ولی این بدین معنا نیست که این دو نتوانند به دوستهای یک جان در دو کالبد تبدیل شوند!.
قبل از آمدن دوستان نادیده مان تا قبل از ساعت 20 امشب, پرسشهای متعددی از از طرف مامان یسنا در مورد رفتار-کردار و آنچه با آن روبرو خواهیم بود ذهنم را مشغول کرده بود و هیجان تبدیل مشخصات مجازی یک آدم به کاراکتر واقعی وی فقط با اعتقاد شخصی ام به این اصل که هیچ وقت کسی نمی تواند در پشت نوشته هایش تا ابد مخفی شود و نقش کسی را به غیر از خود واقعی اش بازی کند,آرام می گرفت.
پس از آخرین تماس تلفن و باز کردن درب ورودی منزل به روی مهشاد و پدر و مادر عزیزش مطمئن شدم که اصل بالا خلل ناپذیر است و نویسنده این وبلاگ از خود واقعی اش تفکیک ناپذیر است!.
سرخوشی این شب را مدیون وبلاگستان فارسی, وبلاگ نویسی, اولین مشوقهایم به وبلاگ نویسی و البته خانواده صمیمی مهشاد جان هستیم!.
پ.ن: یسنا و مهشاد شباهتهای زیادی در رفتار و کردار دارند که برای دو دختر بچه هم سن و سال لحظات پر اصطکاکی می آفریند, ولی این بدین معنا نیست که این دو نتوانند به دوستهای یک جان در دو کالبد تبدیل شوند!.