Sunday, September 30, 2007

مسجدی برفراز معابد فراعنه


بسیار شنیده ایم یا خوانده ایم که بین خرافه ها و نمادهای سمبولیک ادیان مختلف ارتباط مرموزی وجود دارد و گویی مدعیان جدید، چیزکی از پیشینیان به ودیعه گرفته اند!،نمونه اش همین عکسهایی که این روزها در بین وبلاگ نویسهای ایرانی بعنوان سندی بر مرتجع بودن بعضی از فرقه های کاتولیکی و خشونت بی حد و حصری که در حین مراسم عزاداری با جان و جسم خود روا می دارند به کرات بعنوان مطلب درج شده است، گو اینکه بسیاری شاید ندانند همین رفتار دهشتناک در بین بسیاری از دوستداران حسین و ابولفضل و کربلا و عاشورا نیز جریان دارد و در عزاداری محرم،صحنه های منزجر کننده بسیاری بدست شیعیان عراقی( اهل کربلا و نجف)و ایرانی و پاکستانی رقم می خورد که کپی برابر اصل همین رفتار و کردار قرون وسطایی فرقه های کاتولیک است!،.اینکه چگونه رفتاری سمبولیک از دینی به دین دیگر انتقال می یابد،بحثی جداگانه و تاریخی است و مورخان و دین شناسان را بیشتر زیبنده است،ولی خبر جالب این که از دل مسجدی در مصر،آثار باستانی یک معبد دوران رامسس دوٌم(pharaoh Ramses II) از دوران فراعنه متعلق به 1200 سال قبل از میلاد مسیح بدست آمده و شواهد بدست آمده حاکی است که این مسجد خود بر پایه و زیر بنای یک کلیسای کاتولیک ساخته شده بوده است!!.
گویا این کشف در پی اختلافی که در بین علما و مذهبیون این مسجد بر سر کشف آثاری شامل نقش انسان و حیوان بر کتیبه های حکاکی شده بدست آمده،به اخبار درز پیدا کرده است!(باز هم بد نشد و این اختلاف بین علما کارساز بود!)،گویا این رسم بوده است که مسیحیان و مسلمین کلیساها و مساجد خود را بر فراز پی و سازه های معابد پیش از تاریخ ادیان بسازند.
پ.ن: این ارتباط پیوسته از دوران اساطیر تا پیدایش مذهبها و سپس شروع دوران مکاتب بشری از موارد مورد علاقه من است،هر کس که مطالب جالبی در تایید پیوستگی این دورانها و ردپاهای مستند از این نوع وقایع دارد،مرحمت فرموده و مارا نیز بی نصیب نگذارد!!.

Saturday, September 29, 2007

آدمهای واقعی از یک داستان


به مدد روح پرفتوح و تاسی به وجود بزرگوار مامان یسنا،این بنده کم مقدار محکوم به تماشای لیست عریض و طویلی از سریالهای آبکی خارجی و وطنی در شبکه های چند گانه!وطنی هستم!،ولی چه باک که طاقت میآورم و تا آخر خم به ابرو نمی آورم،در این میان بعضی از آنها کمی تا قسمتی هم به مذاقمان خوش می آید!(این هم اعتراف!)،ولی بدین معنی نیست که دربست قبول داشته باشم،خلاصه اینکه مزیدی برای راه انداختن و پر بیننده کردن ایستگاهی که در ووردپرس راه انداخته یک کلکسیون عکس بازیگر نقش یانگوم در سریال جواهری در قصر را که متعلق به یک پیکاسا وب باز! احتمالاً از جنوب شرقی آسیاست،هوا کرده و می دانم که تا پایان امروز هوارتا کلیک نصیبش می شود!،از جمله کلیک بنده که در میان عکسهای این گالری یک عکس از تعدادی از بازیگران مجموعه با ریخت و شمایل واقعیشان برایتان دستچین کردم،بد نیست ببینید آدمهای سریال محبوبتان در زندگی معمولی چه قیافه ای دارند!.
پ.ن: به این پست می گویند حداکثر حسن استفاده از پست دیگران!.
پ.ن: نمی دانم این همه اصرار مزیدی برای پشتیبانی ووردپرس چیست ولی فکر کنم آلترناتیو مناسبی برای بلاگر باشد،ولی می دانم سیٌد آرام نمی ماند و با چند پوسته توپ این حمله سنگین را دفع می کند!!.

Friday, September 28, 2007

کودکانی که بزرگ نمی شوند!


یک دوست خوب پیدا کردم که نمی داند مرتب طرحهایی که از سراسر وب جمع می کند با چه اشتیاقی دنبال می کنم!،آقای Old fashionرا می گویم و حس گرافیستی سرشارش،این طرح اخیر خیلی دلنشین بود برای همین بدون اجازه ولی با اعتراف به منبعی که از آن برداشت کردم!،برایتان دوباره نمایش می دهم،نظرتان چیست؟،ما آدم بزرگها همیشه همان بچه هایی هستیم که بودیم؟؟؟؟.

دولت به مثابه کارتل

بعضی از مفاهیم اقتصادی در حیطه کسب و کارتصویر برابر اصلی از آنچه به شمار می رودکه در هزاره سٌوم در قالب حکومتها و دولتها می گذرد...
کارتل یا توافق رسمی وصریح بعضی موسسات برای یک دست کردن بازار و بیشینه کردن سهمشان از آنچه عرضه و تقاضا می نامند،حرکتهایی مانند اعمال سیاست بر یکپارچگی قیمتها،عرضه و تقاضای سهام ، هدایت و کانالیزه کردن مصرف کننده به تحقق تصویری که کارتلها برای آنها تصویر می کنند،به دنبال دارد.از آنجا که مصرف کننده فقط به رفع نیازش از طریق مصرف محصولات همسو یا غیر همسو! با احتیاجاتش می اندیشد،همیشه دراین بازی،گردانیده می شود و یا اصطلاحاً بازی می خورد.
اگر در دو جمله قبل به جای موسسات،از واژه حکومت و دولت و احزاب و گروههای نزدیک به ساختار قدرت حاکمه استفاده کنیم، و مصرف کننده را با شهروندان عادی (درجه 2 به بعد!) جایگزین کنیم و انحصار و آقازادگی و تمرکز کل قدرت در دستان اقلیتی از شهروندان به قول خودشان درجه1! را نمادی از کارتل قدرت، چه اتفاقی می افتد؟؟!.
نظریه ناپایداری کارتلها از طریق مدل استنباطی ذیل بیان می کند:
مدل غامض و مشهوری به نام زندانیها(prisoner's dilemma) برای تشریح ناپایداری کارتلها در بلندمدت از وضعیتی که برای دو متهم الف و ب پیش آمده استفاده می کند،این دو متهم توسط پلیس دستگیر شده اند در حالیکه پلیس دلایل کافی برای محکومیت آنها ندارد و سعی می کندتا بافریفتن آنها به اعتراف بر علیه یکدیگر،وعده آزادی و تبرئه از اتهامات به آنها بدهد، به گونه ای که 4وضعیت برای آنها متصور است،این 4 وضعیت در ازای سکوت و خیانت یکی بر علیه دیگری و جایگشتهای آن صورت می گیرد و می تواند از آزادی برای هر یک تا 5 سال محکومیت برای هر دو بدنبال داشته باشد.مسئله غامض یا پرسش بنیادین این است که متهمین چه می کنند؟.
مفاهیمی مانند سکوت در مثال بالا همان تشریک مساعی در درون کارتلهاست وخیانت به جای عدول از توافق و در واقع نوعی رقابت در درون کارتل محسوب می شود.همانطور که در ماتریس می بینید هر کدام از دو متهم می توانند با خیانت بر علیه دیگری از بند زندان برهند و این انگیزه ای است به مراتب قویتر از سکوت هر دو و 6 ماه حبس برای هر کدام!،پس احتمال خیانت و به زندان رفتن یکی یا هر دو به مراتب بیشتر متصور است،به همین دلیل مطالعات قرن بیستم بر اساس شواهد واقعی نشان داده که یک کارتل عمری بین 5تا 8 سال بیش نداشته و با عوامل متنوعی مانند رقابتهای درونی فرو می ریزد.
پ.ن:شباهت بین کارتلها و حکومتهایی که در متن منفعت طلبی بیش از همیشه از شهروندانشان فاصله می گیرند(دولتهای بسیاری در جهان به این گروه تعلق دارند) جالب توجه است!.
پ.ن: . این درحالی است که دولتهای عموماً سوسیالیست و کمی تا قسمتی دموکرات! ،بدنبال رفع تبعیض ناشی از کسب و کار آلوده به کارتلها،به وضع قوانینی برای مقابله و ضدٌیت با تشکیل یا سوء استفاده های ناشی از منفعت طلبی آنها می پردازند.

Thursday, September 27, 2007

یسنا در گشت و گذار


وقتی به آلبوم عکس یسنا نگاه می کردیم ،متوجه شدیم بیشترین سوژه عکسهایش در فضای خانه دور می زند!،پس سبک شکنی و این بار یسنا در خارج خانه(Outdoor)!
پ.ن:یسنا مثل قبل حضور دوربین را جدی نمی گیرد،بیشتر بر چیزهای اطرافش تمرکز می کند و شکار لحظه های ناب را مشکل کرده است!


Tuesday, September 25, 2007

آچمز دیپلماتیک بر سر دار آزادی بیان!

فکر کنم،باید کاپ" ترینهای" باشگاه ریاست جمهوری را به فخر عالم و آدم،نورالنٌور و صاحب زیباترین لبخند و اشتباهات دیپلماتیک دنیا داد!.


پ.ن: یعنی برای ایشان قابل تصور هم بود که اینقدر معروف بشوند که چنین تصاویری از کارهای محیرالعقولشان کشیده شود؟؟.
پ.ن: این آخرین کار کاریکاتوریست واشینگتن پست،تام تولز است و داغ داغ از تنور در آورده ام !.

فلامینگوهای نقاش


وقتی طبیعت قلم مو بدست می گیرد و نقش از خیال خود می زند...

پ.ن:تصویر متعلق است به گالری عکسی در سایت ناشنال جیوگرافیک تحت عنوان"نمایشگاه مجازی از نگاه کوندور" حاوی تصاویر بسیار زیبایی که عموماً از طریق یک وسیله پروازی و از ارتفاع زیاد گرفته شده اند،این تصویر خاص کار عکاسی به نام رابرت ب هاس در منطقه یوکاتان در خلیج مکزیکو است و تصادفاً دسته ای فلامینگو به شکل فلامینگو دیده می شوند!.
پ.ن: امیدوارم فلامینگوهای دریاچه بختگان هم، حال همچین کارهایی برایشان باقی مانده باشد!.

بیماری رئیس جمهورها


بیماری آلزایمر را به کنایه بیماری رئیس جمهورها نیز می نامند!،البته نه به این خاطر فقط رونالد ریگان به آن مبتلا شد!.شخص مبتلا به این بیماری به ورطه فراموش کردن اطلاعات و خاطرات دور و نزدیکش می افتد و تعقیب زمان برایش مشکل خواهد بود...
شاید خالی از لطف نباشد که نابغه چند قرن اخیر خودمان نیز به همین ورطه آلزایمر افتاده است ولی هنوز نمیداند!،به یاد نمی آورد که در دیاری که او را به نام رئیس جمهور می شناسند چه اتفاقاتی می افتد و اصلاً فراموش کرده که در چه زمانی زندگی می کند،گاهی خود را صلاح الدین ایوبی می پندارد!...
پ.ن: البته برای مدیران وطنی بد نیست که گاه به گاه خود را به ندانستن یا به یاد نیاوردن بزنند!.

پ.ن: خلاصه اگر گیج زدن آقایان برایتان عجیب است،به این پیش زمینه هم دقت کنید!.

Sunday, September 23, 2007

8 فرمان برای جنگ با سر درد بدون دارو!


سردرد جزء دشمنانی است که من فقط تسلیمش می شوم و برای رهایی از آزاری که می رساند باید قطعه ای پارچه به دور سر و چشمانم ببندم و در محیطی ترجیحاً تاریک تا رهایی از درد مزخرف! آن به طور افقی منتظر بمانم!.بسیاری عقیده دارند نوعی میگرن من را رنج می دهد ولی من از خوردن دارو و رفتن دکتر برای برچسب خوردن و میگرنی دانسته شدن تا امروز گریخته ام!.

مطلب جدید نیوزویک در مورد 8 راه حل برای رهایی از سردرد در طول شبانه روز،درمان عملی و مناسبی برای اینگونه سردردهایی است که وقت و بی وقت به سراغمان می آید، نکات مهمی است که باید جدی بگیریم...

7صبح: وقتی صدای زنگ ساعتی که شب قبل کوک کرده اید به گوشتان می خورد به آن اعتنا کنید و دوباره با چرت زدن در رختخواب باعث بر هم خوردن ریتم و سیکل خواب طبیعی در بدنتان نشوید،امروزه پزشکان بر این باورند از اولین تحریک کننده های بدن برای واکنش با سردرد همین بی نظمی در از خواب برخواستن است،به این نظم وفادار بمانید حتی در روزهای تعطیل!.( Lisa Mannix, M.D., a spokeswoman for the National Headache Foundation in Chicago)

7:45صبح: اگر عادت دارید که در ابتدا روز در چنین ساعتهای از نوشیدنیهایی مانند قهوه و چای استفاده کنید،به این عادتتان ادامه دهید،موادی مانند کافئین و تئین گیرنده های مغزی را فعال می سازند و عدول از این دیسیپلینی که برای خود برقرار کرده اید باعث آشوب و بی نظمی گیرنده ها و شروع سردرد خواهد بود.( Richard Lipton, M.D., professor of neurology at the Albert Einstein College of Medicine in Bronx, New York)

10:45 صبح: وضعیت نشستنتان را چک کنید،بایستی کاملاً بالاتنه راست و مستقیم باشد در حالیکه کمی شانه ها به سمت پایین و عقب متمایل است،در غیر این صورت وضعیت نامطلوب را اصلاح کنید!،باید بدانید که رگ ضربان داری که از جلوی سر میگذرد و در هنگام سرد درد به تپش می افتد ریشه در ناحیه ای گردنی دارد و با تنش عضلانی و خستگی مفرط این نواحی ، تحت الشعاع قرار می گیرد و می تواند سبب ساز سردرد باشد.

11:30 صبح: به خوردن آب آشامیدنی ساده در طول روز به طور ممتد ادامه دهید،اصلاً یک بطری آب در کشوی میز داشته باشید و در طول روز چندین بار آن را پر کنید،کاهش آب مصرفی روزانه بر غلظت الکترولیتی خون تاثیر مبرمی دارد که می تواند با افزایش بعضی از این یونها آغازگر سردرد باشد.(سردردهای ماه رمضان و روزه داری عموماً از این دسته هستند.)

12:30 ظهر: از خوردن ساندویچ و غذاهای حاضری بیرون منزل که شامل نیتراتها(گوشت قرمز در همبرگر،هات داگ...) ، تیرامین(پنیر افزودنی به پیتزا و سایر غذاهای مشابه) و MSG (در بعضی خوراکیهای چینی که هنوز زیاد در ایران رایج نیست) بپرهیزید، این مواد از تحریک کننده های سلولهای انتقال پیامهای عصبی هستند و می توانند زمینه ساز سردرد میگرنی در افراد مستعد باشند.(برای دیدن لیستی از این نوع غذاها و رژیم مناسب به این آدرس بروید.)

3 بعداز ظهر: اگر دچار نگرانی و استرسهای کاری هستید از محیط کاری و تنش زا به صورت موقت خارج شوید و تمدد اعصاب کنید، هورمون کنترل استرس(کورتیزول) و آدرنالین در چنین وضعیتی از لحاظ سطح ترشح متغیر خواهند بود که باعث افزایش سوخت گلوکز در بدن خواهد بود و این تغییر سریع در میزان قند خون خود دلیل کافی برای شروع سر درد است.

6عصر:کفشهای کتانی را به پا کنید و کمی به تمرینهای ورزشی و افزایش مفید گردش خون بپردازید،این تمرینهای به کاهش تنشهای عصبی کمک خواهد کرد،برنامهای متنوعی برای پایان ساعت کار و تنش زدای از اعصابتان با فعالیتهای مفید بدنی داشته باشید.

8:30 شب: به خانه که باز می گردید ،ریتم فعالیت را یکدفعه کاهش نداده و روی مبل ولو نشوید!، همین به هم خوردن توازن فعالیت نسبت به وضعیتتان در روز کاری به طور یک مرتبه،تنش زا و باعث سرد درد خواهد بود!،خود را به فعالییتهای کمتر پر تحرک مشغول ساخته و مثلاً با خواندن کتاب و مجلات و خود را برای رفتن به رختخواب بدون سردرد مهیا سازید!.

پ.ن: بسیاری از کسانی که می شناسم می توانند مشتری این 8 فرمان باشند!،فعلاً مادرم و زن داداش در الویت هستند!.

Saturday, September 22, 2007

فیلمی در مورد آینده ساخت پذیرNEXT


این آخرین باری است که از چندین نفر توصیه ای برای دیدن فیلمی می بینم و آن را به تعویق می اندازم،فیلم " بعداً " همان چیزی بود که آدمی از جنس من باید می دید.
یک تفسیر مو به مو از ساخت بدیلهای قابل تصور برای فایق آمدن بر عدم قطعیت در زمان آینده با چاشنی سرگرم کننده و نشانه های شبه برانگیزی از اینکه فن آوری نرم توجه مغرب زمینیها را نیز جلب کرده است،علیرغم شروع مهیج و کمی هالیوودی،فیلم مذکور،نمایش جزء به جزء و تحسین برانگیزی از فن برنامه ریزی با استفاده از سناریو را به معرض تماشا گذاشت.شخصیت اصلی داستان به هیچ وجه جادوگر یا شعبده باز نبود!، حتی آینده بین هم نبود!،بلکه در سکانس کشتی نشان داد که آینده کاو و آینده پژوه است،او نیز نمی داند به طور قطع با چه چیزی روبرو خواهد شد،استعاره تناسخ و چندزایی در این سکانس نمونه ای است از فن بدیل سازی در تصمیم گیری و تنها عامل بازدارنده زمان است،این زمان از حرکت ناایستادنی که به قهرمان ما فقط 2 دقیقه فرصت پیشگویی می دهد، و پیوستن چنین نیرویی در پایان کار به قدرتی که خود را در قبال آزادی و حفظ آن مسئول می داند...
فیلم شباهتهای زیادی با گزارش اقلیت دارد و بسیاری از منتقدین آن را اثری اریژینال نمی دانند ولی بعقیده من این جماعت با نگاه من آن را ندیده است!،این فیلم از لحاظ جماعت سینما شاید فقط یک اثر علمی-تخیلی است ولی من اصرار دارم که بیش از این است!و حتماً نیم نگاهی به ساخت آینده و جنس آن دارد.
پ.ن: اگر به تعداد نامحدودی بدیل برای تصمیم گیری مجهز شویم،زمان را مسخر می کنیم!!!.
پ.ن: امیدوارم وحید این فیلم را دیده باشد!.
پ.ن: اگرچه فیلم مضمون جدیدی داشت ولی این پز دلسوزی آمریکایی برای دور نگاهداشتن دنیا از فاجعه اتمی بدجوری نخ نما شده!.

پ.ن: وای یادم رفت بگویم که فیلم مرحمتی سٌید بوده است!!!.

Friday, September 21, 2007

فلاسفه سینماگر یا سینماگران فیلسوفShort Cuts by Robert Altman


یک اتفاق عمومی و همه گیر مثل هجوم نوعی حشره،آغازی است برای یک روایت،عده بسیاری در غالب زنها وشوهرها،فرزندان و بهتر بگویم آدمهای زیادی، قسمتی از زندگی و تلخ و شیرینهای آن را به نمایش می گذارند،اتفاقات بیشمار و آدمهای متعددی که به ظاهر با هم نسبتی ندارند و اتفاق مربوط به هر کدام ظاهراً مستقل از دیگران رخ میدهد،ولی با پیش رفتن داستان حقیقت شگرفی از نوع حقایقی که فقط از قاب دوربین فلاسفه سینماگر یا سینماگران فیلسوف! می توانیم ببینیم یا تجربه کنیم به عمق افکارتان فرو میرود و دردی خوشایند بر جا می گذارد،داستان به پیش میرود و باز با یک واقعه همه گیر مثل زلزله ای شدید داستان پایان می پذیرد،تلخی و شیرینی بسیاری رخ داده،بجا مانده و در پیش است،زندگی ادامه پیدا می کند...
حقیقت شگرف رابرت آلتمن در برشهای کوتاه،واگرایی غیرقابل کتمان تمامی حوادث پرتعداد فیلم پر بازیگرش است گه همگرایی غریبی دارند! و در واقع از بسیاری جهات کاملاً همبستگی داشته و درد و رنج و شادمانی و آسودگی تمام انسانها را وابسته محض می داند.اگرچه ما انسانها در این روزگار پرشتاب سعی بر کاهش ارتباطها و محدود شدن در کلافی خودساخته هستیم ولی نمی توانیم از تاثیرگذاری دیگران بر ما و خودمان بر دیگران اجتناب کنیم،فیلم تدوین هوشمندانه ای از 9 داستان کوتاه و یک شعر اثرریموندکاروراست و ردی از شانس،اتفاق و بخت را در هر حادثه ای تصویر می کند.فیلم محصول تحسین برانگیز 1993میلادی در جشنواره های متعدد جهانی است.
پ.ن: فکر کنم جمعه را هدر ندادم،آلتمن را بخاطر این نزدیکی نگاهمان در فهم عدم قطعیت و ریزه کاریهای زندگی که گاهی از هیچ منطقی پیروی نمی کند ،ولی در انتها به ما می فهماند که واگرایی به سمت حقیقتی ناب وجود دارد،ستایش می کنم...
پ.ن: فیلم 22 بازیگر اصلی که تمامی آنها چهره های نام آشنای سینمای حرفه ای و مستقل امریکا هستند ،را در دل داستان خود جای داده است،اگر تماشاگر بی حوصله ای هستید و پازلهای کارگردانی هوشمند خسته تان می کند! این فیلم را توصیه نمی کنم،این فیلم به درد کسانی می خورد که بازی شطرنج همزمان با چند نفر را درک می کنند،این 22 نفر و 9 داستان بخشهای به ظاهر جداگانه ای هستند که در ذهن یک بازی ساز به تصویری واحد و قابل درک تبدیل می شوند...

Wednesday, September 19, 2007

حيف اين غروب بدون ماهي !



فصل بي فسفربه تهديد جدي بدل شده است،فصل صيد شروع شده،بازار ماهي فروشها خالي،قيمت ماهي نسبت به تاريخ مشابه سال قبل در بعضي گونه هاي مرغوب و پرطرفدار تا 100% افزايش نشان ميدهد،در تمام اين سالهاي جنوبي عمرم!،هيچوقا اين بازار اين طور خالي از ماهي نبوده است!.

پ.ن:بنزين فروشي صيادان كماكان ادامه دارد و نرخش در بندرعباس به ليتري 900 تومان هم رسيده است!، خوش بحال همه!!!.

پ.ن: حيف اين غروب بدون ماهي !.

حاج فتوحي و شباهتهاي غلط انداز


اگر شبكه دو سيما امسال شيطنت كرده باشد و داستان "ميوه ممنوعه" شباهت تامي به يكي از آقايان و آقازاده و خانم زاده هايشان داشته باشد و يا در نكوهش همچين چيزهايي،چيزي از بازي توفاني امير جعفري و تولد دوباره يك اعجوبه طنز در قامت آقازاده اي لمپن و بد دهن كه ديالوگهاي چاله ميدوني را با دعا و ادعيه قاطي مي كند و مقابل قانون به هيچ وجه كم نمي آورد،نمي كاهد.
پ.ن:سريال "ميوه ممنوعه" را به خاطر ديالوگهاي جلال فتوحي و بادي گارد با مزه اش مي بينم.

Tuesday, September 18, 2007

درمانگاه خانگي و كنترل رشد كودك در منزل


قبلاً در اينجا به مشاغل جديد و مشاغلي كه محكوم به فنا هستند اشاره كرده ام،روند روزافزون توليد فن آوريهاي جديد و پيچيده،بسياري از علوم و مشاغل را تا حد يك ابزار معمولي روزانه براي استفاده همگان تنزل داده و خواهد داد...
يسنا در هنگام تولد جزء نوزادان ريز نقشي بود كه براي ما والدين تازه كار،پيگيري رشد و توسعه ظرفيتهاي يادگيري او بيش از هر چيزي اوقات اين 14 ماه گذشته را به خودش اختصاص داده است.25 ام هر ماه تا يكسالگي روز ثبت قد و وزن و اندازه دور سر بوده و الان كه اين روند تبديل به 2 ماه يكبار شده،كمي ذهنمان را قلقلك مي دهد!!!،ديروز به دنبال منحني رشد و روشهاي اندازه گيري و علائم مهم پيشرفت در كودكان رده سني بين 1تا2 سال به سايت فوق العاده اي دست يافتم كه بي ترديد مي تواند كمك حال تمام پدر و مادرهاي مشابه ما باشد،مجموعه كاملي از كليه نكاتي كه بايد بدانيم يا بايستي آويزه گوش كنيم در مورد همه نيازهاي كودك از تغذيه و رشد تا رفتار و زبان آموزي و فعاليتهاي روزانه و...
در اين ميان لينكي از همين سايت من را به سايت بهداشت جهاني بعنوان مرجع تمامي استانداردهاي بهداشتي و بويژه پايه گذار غربالگري و كنترل روند رشدكودكان با استفاده از چارتهاي معروفي كه همگي در درمانگاههاي خانواده ديده ايد و معرفي نرم افزاري كه شما را از رفتن به درمانگاه براي كنترل وضعيت رشد فيزيكي كودكتان بي نياز مي كند!(مقدمه ابتداي مطلب را با اشاره به همين بي نياز شدن از درمانگاه خانواده مطرح كردم!)،بقدري استفاده از اين نرم افزار و ايجاد پرونده رشد كودك آسان مي نمايد كه تصميم گرفتم كه حداقل به پدر و مادرهايي كه در خانه رايانه دارند و وبلاگ مي خوانند! و فرزند در حال رشد دارند توصيه كنم از اين طريق پرونده شخصي براي كودكتان در منزل ايجاد كنيد و هر ماه بچه را كول نكنيد و برويد درمانگاه خانواده كه ببينيد كودك دلبندتان الان چقدر رشد كرده است؟؟؟؟.

پ.ن: نرم افزار را از اينجا و دستورالعمل را از اينجا دانلود كنيد.

پ.ن: مامان يسنا هم نرم افزار مذكور را به جاي درمانگاه رفتن پذيرفته است!.

Monday, September 17, 2007

ميهن به جاي وطن و خاطرات خوب


ما فارسي زبانها واژگان خودمان را داريم،از ميهن مي گويم با داستاني از يك ميهن پرست ناراضي در يك كشور خيالي : روزي اين آقاي م.پ در اثر فشارهاي ناشي از ميهني كه در فقر و بدبختي وشعار زدگي ورانت خواري و استبداد و بيسوادي دست و پا مي زد، به كله اش زد كه ترك خاك و ديار كند و با كمي چاشني تهديد و ارعاب ساختار پليسي و امنيتي ديارش،به آن سوي مرز كوچ كرد،همزبانان و هم مسلكهايش به استقبالش آمدند،كنفرانس پشت كنگره،كنگره پشت سمينار و او داغ دلي كه از جفاي ميهن داشت بي وقفه نثار تشنگان افكار و ديدگاهايش كرد،زماني سپري شد تا دريابد اين كشور جديد نيز به نوبه خود در منجلابي مشابه دست وپا ميزند و نياز به اصلاحات عمده اي دارد كه تلاشهاي او جوابگوي آن نيست و دوباره در هيات يك معترض به مرزهاي كشور بعدي رفت و در آنجا هم قس عليهذا...
اين مهاجرتهاي اقاي م.پ ادامه يافت و ادامه يافت تا به مدد گرد بودن كره زمين او به پشت مرزهاي ميهن بازگشت ولي از سمتي ديگر و در واقع يك دور كامل در ديارهايي چرخيد كه مي توانستند ميهن باشند و نبودند و حالا؟، به پشت مرزهاي ميهني بازگشت كه با نا اميدي تركش كرده بود،و اينبار نا اميدتر از هميشه...
پ.ن: ميهن مفهومي جغرافيايي نيست يا لااقل براي من نيست.
پ.ن: اگر به كسوت معترضين درآمدي و زشتيهاي ساختاري آزارت دادند ديگر هيچگاه آرام نخواهي ماند و ديگر هيچگاه ميهني به آن معني،معني نخواهد داشت.
پ.ن: احساسهاي نوستالژيك در مورد خاطرات عموماً خوب و ودوست داشتني فقط محدود به زبان و خاك و شهر و ديار نيست،اگر به خلق خاطره خوب بپردازي در همه جا اتفاق مي افتد و دلتنگش خواهي بود.
پ.ن: اگر وارد بازي وطن نشدم به دلايلي است كه گفته ام و اگر همين ها را هم نوشتم به درخواست دوستي است كه اصرار داشت،اميدوارم زياد نااميدش نكرده باشم...

تنها نمانید و تنهایشان نگذارید


تنهایی عنصر ناپیدا و وابسته وجود انسان است،تنها می آییم و تنها خواهیم رفت...

آیا در مورد تنهایی همه چیز به همین جا ختم می شود؟؟

ارتباط تنگاتنگ و آماری تنهایی و تاثیر آن بر افزایش ریسک بیماریهای قلب و عروق اثبات شده است ولی نتایج مطالعات بسیار جدیدی که در همین هفته گذشته انتشار یافته (The Genome Biology)ثابت می کند که یکی از عواقب کاملاً جبران ناپذیر و تهدید کننده تنهایی و دورشدن از محیطهای اجتماعی نوعی واکنش ایمنی بدن است که زمینه را برای ابتلا یا طولانی شدن بیماریهای مبتلا به افزایش می دهد،سرنخ این برداشت از آنجا بدست آمده که بدن در وضعیت استرس زایی به تولید هورمونی به نام کورتیزول می پردازد،در وضعیت ایمن و با ثبات بدن و حضور در فعالیتهای اجتماعی،این هورمون گروهی از ژنها را مامور تثبیت وضعیت و فرونشاندن وضعیتهای تهییج کننده ایمنی می گرداند در حالیکه در بدن شخص تنها این عملکرد کورتیزول مختل می گردد...لینک خبر

تنهایی عوارض رفتاری بسیاری نیز به دنبال دارد که عموماً در مردمانی که کانالهای ارتباطی محدودی دارند و یا به اجبار محدود شده اند نیز با عوارض مشابه بالا مخلوط شده و از فرد ،موجودی ضعیف و ضربه پذیر می سازند.
پ.ن: تنها نمانید و دیگران را هم تنها نگذارید،تنهایی بلند مدت بیماری زاست.(البته مزاحم خلوتهای کوتاه مدت دیگران هم نشوید!!)

Sunday, September 16, 2007

زیبای خفته

فکر کنم از زیباترین لحظه های زندگی عکس گرفتم!.

وقتی یسنا پس از آتش فشانی بی وقفه به خواب می رود،چیزی زیباتر از این نیست ،چنان در چهره معصومش و سکوت ناشی از به خواب رفتنش غرق می شویم که نگو و نپرس!.
پ.ن: باور کردنی نیست که خواب و بیداری این موجود اینقدر فرق دارد!،در بیداری به اژدها پهلو می زند و در خواب به فرشته ها!!!

ماتروشکا اصالت ژاپنی دارد


دوستان عزیز ما از سفر آسیای میانه فقط یک چیز هدیه می آورند که من و مامان یسنا عاشق کلکسیون کردن انواعش هستیم!.(در عکس طرح سورمه ای رنگ محبت دوستی است که در فرصت مصاحبه سفارت کانادا در اوکراین برایمان به هدیه آورد و طرح نارنجی رنگ و ابعاد مینیاتوری لطف پپلای عزیز از سفر کاری اش به مسکو است.)
ماتروشکا(matryoshka) یا همون عروسکهای چوبی مجوف معروف روسی که در تعداد 5 یابیشتر یا کمتر و به صورت تودر تو با تزیینات و رنگ آمیزی متنوعی می شناسیمش، از اواخر قرن نوزده میلادی بعنوان سمبل و هدیه یادگاری بلاد سرخها در آمده و کسی نیست که گذارش به آسیای میانه و خصوصاً جمهوریهای روس تبار بیافتد و بدون ماتروشکا بازگردد!!.کمتر کسی است که بداند این عروسک خوش چشم و ابرو در 1890میلادی در دستان هنرمندی روس(
Sava Mamontov) شکلی این چنین و هیاتی روسی یافته و اصل ایده به عروسکی ژاپنی تبار(Fukuruma) تعلق دارد که قطعه دکوراتیو قدیمی از هنرهای ژاپنی است و معمولاً شخصیت پیرمردی ژاپنی را به تصویر می کشد...لینک
ماتروشکای روسی دختری تپل مپل و سرخ و سفید با سارافون و قطعه ای لچک بر سر تصویر می کند که شباهتی تام به زنان کلاسیک سده 19 میلادی روس دارد و نام ماتروشکا از دو نام ماترونا (
Matryona) و ماتروشا(Matriosha) که اسمهای بسیار رایجی برای دختران روس به شمار میرفته به همراه کاف تصغیر زبان روسی به شکل ماتروشکا در آمده است. امروزه رنگ آمیزی ماتروشکا را با هر دکوراسیونی میتوان متناسب کرد،چون تنوع رنگ بیشماری دارد و از ظاهر سازه چوبی ان نیز بدون طرح چهره برای کارهای تبلیغاتی زیادی استفاده میشود.گالری
ماتروشکا نسخه مردانه نیز دارد که عموماً بابوشکا(
babushka) یا ددوشکا(dedushka) که سمبل ریخت و هیات پیرمرد روسی است نامیده می شود.این عروسک چوبی با آرایه خانوادگی شامل زن و مرد و بچه نیز ساخته می شود.

Saturday, September 15, 2007

چسب زخم کودکانه

معمولاً کوچولوها با زخم و زخم بندی و چسب زخم میانه خوبی ندارند و به هیچ وجه بانداژ و چسب زخم را تحمل نمی کنند،من از سالها قبل مشتری محصولات3M بودم و به خصوص انعطاف پذیری و ضد آب بودن و دوام خوب آن در قبال اثرات محیطی مشوق من بوده که در مراکز خرید آنور آب به دنبال انواع چسب زخمهای جدیدش باشم،تازه ترین ابتکار این شرکت در بخش چسب زخم که در بازار با نام Nexcare™ که از لاینهای جنبی تولیدات 3M محسوب می شود، معرفی می گردد،چسب زخمی است که شکل ظاهری روی بانداژ با شخصیتهای کارتونی والت دیسنی تزیین شده است و کدام کودکی است که برای استفاده آن اندکی تردید کند؟؟!.

پ.ن: من معمولاً تبلیغ هیچ مارک و براندی را در سایتم نمی کنم ولی این یکی حیف است...!

پ.ن: راستی سٌید کارتون همین برچسب را دارد و آن یکی سٌید هم تازه گیر آورده است!.

شناخت بازار و مصرف کنندگان


مطالعه و شناخت بازار بر اساس دسته بندی مصرف کنندگان یکی از موفق ترین روشهای بازار گردانی و تمرکز بر گروههای مصرفی جدید یا پر مصرف است.
اگرچه بازار گردانی در بازارهای انحصاری مانند کشورمان آنچنان توسعه نیافته تا طبقه بندیهای مشابه این شرکت برایش کارآمد باشد(یک سری به سایت و طراحی بی نقصشون با ابزار WEB2.0 بزنید،ضرر نمی کنید!)،ولی بهتر است بدانیم ورنج بکشیم تا ندانیم و باز هم رنج بکشیم!!!.لینک منبع
به هر تقدیر این شرکت برای سده جدید میلادی چندین رده مصرف کننده جدید را لیست کرده که پرداختن به عناوینشان و تمرکز بازار بر خواست آنها خالی از لطف نیست:

Karma Queens"" یا زنان میان سالی که به محصولات غذایی طبیعی یا ارگانیک علاقه نشان می دهند.
"
Geek Gods" یا مردان جوانی که به هر نوع بازیچه الکترونیکی که سر راهشان قرار می گیرد روی خوش نشان می دهند!.(داداش بنده حتماً در همین طبقه بندی می گنجد!)
"
Parentocrats" والدین طبقه مرفه که به فرزندانشان به چشم مهمترین پروژه همه عمر می اندیشند و ایمنی آنها در وحله اول تصمیم گیری است!.
"
Denim Dads" پدرانی که نقش پدر و مادر را به تنهایی برای فرزندشان ایفا می کنند!.
"
E-litists" تحصیل کرده های مرفه و پولداری که به اشیاع لوکس در محیطشان عشق می ورزند!.
....
مهمترین بخش این رده بندی مطالعات دقیقی است که بر نوع مصرف و فراوانی مصرف کننده ها با ریز مشخصات درآمدی و خواستگاه اجتماعی،جنسیت و انگیزه های قوی برای مصارف بعدی ،بعمل آمده است.(تنها چیز آمریکایی که به من خیلی فاز! میدهد، همین متدلوژی بی نقصشان است!)
پ.ن: در وطن عزیز! این دسته بندی معمولاً در رده اقلام پر مصرف اصلاً معنا ندارد و برای اقلام سرمایه ای و گران قیمت هم فقط دو رده وجود دارد: بالا شهری(شمال شهری) و پایین شهری(جنوب شهری)،البته دسته بندی کارمندی و بازاری هم داریم!.

زبان جهانی کودکانDunstan Baby Language


آنهایی که کودکان کمتر از دوسال در منزل دارند حتماً برای فهم تته پته های دلبندشان مشکل ما را دارند،یعنی با کلی دقت کردن باز هم در فهم ایماء و اشارات ایشان کج فهمی هایی حادث می شود!.
به دنبال این بودم که کسی یا جایی را پیدا کنم که به نوعی به رمزگشایی این بریده بریده گوییهای یسنا کمک کند،به خانمی برخوردم به نام پریسلا دنستن(
Priscilla Dunstan) که گویا در اصل نوازنده ویلون بوده و بعدها بخاطر استعداد غریبی که در بخاطر سپردن اصوات داشته و قوه شنواییشان جان می داده که مانند سلونوئید عکاسی برای ظهور اصوات از آن استفاده گردد!، به سمت خوانندگی اپرا بعنوان مزو سوپرانو می رود.
به هر جهت، تجارب ایشان در موسیقی و آشنایی با اصوات انسانی وی را در دوران مادر شدن به سمت شناسایی کدهایی صوتی خاصی که کودکان با کمی تفاوت استفاده می کنند رهنمون شد و او توانست با مشاهدات شخصی خویش و مطالعه پیگیر زبانی را بعوان زبان کودکانه دنستن به جهان معرفی کند.
او پنج کلام جهانی در زبان کودکان را به این صورت معرفی کرده است:

  • Neh="I'm hungry"گرسنه ام!
  • Owh="I'm sleepy"خوابم می آید!
  • Heh="I'm experiencing discomfort" یک مشکلی دارم!
  • Eair="I have lower gas" دل پیچه ناشی از نفخ شکم دارم!
  • Eh="I need to burp"من جیش دارم!

او بیان می کند که کودکان در هر کجای جهان و به هر زبانی،در قبال مسائل اصلی اطرافشان واکنشهای همسانی دارند که با اصواتی شبیه به این اصوات پنجگانه بیان می شود...
پ.ن:البته یسنای ما از این اصوات فاصله گرفته ولی کلمات مورد استفاده اش هنوز وضوح ندارد و خودش فکر می کند که دارد حرف می زند و ما باید حتماً متوجه شده باشیم!!!.
پ.ن: روش پیشنهادی پریسلا خانم هنوز اعتبار علمی پیدا نکرده ولی بسیار مورد توجه قرار گرفته و بسته
DVD و پکیج آموزشی شان طرفدارهای بسیاری در دنیا دارد و حتی به شو اپرا وینفری هم راه یافته است!.

Wednesday, September 12, 2007

وبلاگ (مشارکتی)سازمانی بعنوان ابزار مدیریت دانش

شرکت بزرگی را تصور کنید که در کنار وظایف سازمانی کارمندانش،آنها را وادار می سازد در ازای داشتن دسترسی به رایانه و اینترنت یا اینترانت شرکتی،در محیط یک ویرایشگر با قالبی شبیه به وبلاگهای امروزی و در طول ساعت کاری موظف به نگارش مطالبی در دسته بندیهای موضوعات سازمانی(اهداف سازمانی،محصولات،خدمات،دستاوردهاو...) یا عمومی و یا فقط اطلاع رسانی بپردازند.وبلاگ شخصی هر کارمند توسط مدیر و کارشناسان بخش دانش و توسعه و به روزرسانی زیر نظر گرفته شده و حجم مفاهیم و ارزش و اثربخشی آنها از طریق بازدیدها و کامنتهای وارده،تعداد بحثهای به اشتراک گذاشته شده و امثالهم اندازه گیری می شود.به بهترین و پر بازدیدترین مطالب و وبلاگها از نظر فرم و مضمون از طریق سیستم حقوق و دستمزد مبالغی بعنوان پاداش ویژه مشارکت در نشر و توسعه دانش سازمانی پرداخت خواهد گردید و سازمان با صرف کمی وقت و مهارتهای انفورماتیکی،اندیشه و تجاب ضمنی کارکنانش را مکتوب خواهد کرد...
آنچه در سطور بالا آمد فقط یک ایده یا تصور از یک سازمان در آینده نیست،بلکه واقعیتی است که در بین کمپانیهای بزرگ و موفق جهان( لیست معروف به
The Fortune 500) با فراوانی 8٪ در اوایل سال 2006(حدود 40 کمپانی از این لیست تا آن تاریخ به راه اندازی وبلاگهای مشارکتی در سازمانشان همت گمارده بودند!) گزارش شده است.تحقیق دیگری نشان می دهد تا نیمه اول سال 2006 میلادی حداقل 34٪ از کمپانی های بزرگ چنین وبلاگهایی را راه اندازی کرده اند و 35٪ آنها تا پایان همان سال برنامه های مشابهی تدوین کرده اند و این یعنی 70٪ از کمپانیهای جهان در سال 2007به ابزار توانا و کم هزینه ای برای مدیریت دانش ضمنی سازمانهایشان مجهز شده اند!.(به طور نمونه به وبلاگ معروف شرکت DELL نگاهی بیاندازید.)
در چنین سازمانی کارکنان به اشتراک دانشهاو تجارب خویش رغبت بیشتری نشان خواهند داد،جریان آزاد تبادل اندیشه و اطلاعات سرعت بیشتری خواهد گرفت،هوش جمعی جایگزین هوش انفرادی خواهد شد،لایه های مختلف سازمانی بدون در نظر گرفتن سلسله مراتب مخاطب اندیشه یکدیگر خواهند بود و سازمان به سمت تبدیل شدن به یک جامعه دانش محور پیش خواهد رفت...

پ.ن: در این میان معمولاً مدیریت عامل و مدیران ارشد سازمان به طور حتم می باید در این فعالیت و اشتراک طرزفکر و تجاربشان شرکت داشته باشند.لیست مدیران وبلاگنویس!(البته مدیر برای بلاگ نویسی باید راساً اقدام کند و اسیر اعمال مدیریت در این یک حیطه نشود!،به کاریکاتور بالا دقت کنید!!!)

Tuesday, September 11, 2007

مرزهای مبهم جهان نرم و سخت

تقسیم فن آوری به دو حیطه نرم و سخت، مفهوم جدیدی است و پیش از هر چیز به جدا شدن از مفاهیم کلاسیک فن آوری و درک دنیایی در پس پرده این واقعیت فیزیکی که بعنوان جهان می شناسیم را دارد!.
برای درک بیشتر به این دیاگرام توجه کنید:لینک مقاله مرجع

فن آوری سخت در دایره جهانی ملموس و فیزیکی تعریف می شود و دانش پایه را از علوم طبیعی اخذ می کند،در فن آوریهای سخت که عموم فن آوریهای امروز را شامل می شوند،مجموعه درون داد و برون داد سیستمی از فضایی کاملاً قابل تخمین و محاسبه اخذ شده و بدست می آیند،در مقابل فن آوری نرم به جهان شهود و نامعلومات! تعلق دارد و دانش خود را از گونه علوم غیر طبیعی،متافیزیک و علوم غیر رسمی و ترویج نشده ای اکتساب کرده که جهان امروزی بعنوان صاحب مادی و معنوی فن آوری سخت،در مقابل فهم و کاربردهای آن تا حدودی دست بسته و هنوز طفلی ناآزموده به شمار می آید.
طبقه بندی فناوری نرم بر اساس منابعی که می تواند از آنها منشعب شده باشد، گروه متنوعی از علوم نه چندان معمول و نام آشنا را بدین شرح در بر می گیرد(که شما نیز درخواهید یافت که مرزبندی گنگ و مبهمی است):
1- فن آوریهای ناشی از دانش علوم اجتماعی شامل:

Technologies of business, consulting, education, organization, and tools derived from finance, incubator technology and system technology.

2- فن آوریهای ناشی از دانش علوم طبیعی(منظور نظر بخش نرم علوم طبیعی است!) شامل:

Software technology, network technology, artificial intelligence.

3- فن آوریهای ناشی از دانشی که توسط تجربه و احساس شخصی(LPFE)* قابل تحصیل است(همان شهود و مراتبی که در عرفان شرقی به وفور یافت می شود!)،شامل:

Telepathy, technology of human and environmental change such as Chinese traditional diagnostic technology, Chinese medicine therapeutic technology, Tibet medicine therapeutic technology as well as technology of regulation of breathing , heart and body in Qigong.

4-فن آوریهای ناشی از دانش علوم فکری شامل:

Psychology, life science such as Qi technique, psychological training technique, spiritual health technology, decision-making technology, thinking technology.

5- فن آوریهای ناشی از دانش علوم غیر مرسوم و سنتی(در این بخش به شاخه های عرضی که از ترکیبی در ظاهر نامتجانس از علوم بوجود آمده اند اشاره شده است):

Culture - art, religion, language, low, history, philosophy, special environment, for instance, cultural technology, music technology, amusement technology and indigenous technologies.

پ.ن: من از سرسپردگان این اعتقاد مرحوم آل احمد هستم که به فرهنگ لغات اعتقادی نداشت و هر واژه را در پوسته اصلی خود دارای روح می دانست، امیدوارم دوستانی که بخش لاتین این مطلب را مشاهده می کنند به نکته دقیقی که در این قصد عمدی من بوده فایق آیند.
پ.ن: این هم سفارش تنها کامنت گذارنده عزیز مطلب قبلی که به اطلاعات بیشتری در این زمینه ابراز علاقه کرده بود، ولی بایستی اعتراف کنم جستجو در مورد منابع این موضوع در فارسی محدود به همان مرجع مقاله قبل و در انگلیسی محدود به چند اثر اصالتاً چینی است.

پ
.ن: * Learning Through Personal Feeling and Experience

Monday, September 10, 2007

چینیها با فن آوری نرم می آیند


در دهه 60 و 70 میلادی با اصطلاحی به نام " ژاپنیها می آیند" روبرو بودیم که حاکی از ظهور قدرت و جهانبینی نوینی در کنار استعمار قدیم و جدید بود و به نوعی نگرانی ابرقدرتها را در مورد ساختاری ناشناخته که ابعاد رشد و توان عملکردی آن هنوز تخمین زده نشده است، نشان می داد. شکست سنگین پرل هاربر هنوز از یادها نرفته بود و رشد اقتصادی سریع و اعجاب انگیز اهالی دیار آفتاب تابان، کمپانیهای غربی را به شدت نگران کرده بود.از دل این آمدن ساختارهای تعاملی مدیریتی و دیدگاههای جدید کیفیتی متولد شدندکه تا امروز نیز هنوز حرفها برای گفتن دارند و هنوز پایانی بر آن متصور نیست...
دهه 90 میلادی به بعد و بویژه ابتدای هزاره سوم، به ظهور غولهای جدیدی چون چین و هند انجامیده،غولهایی که بیش از هر چیز بر مزیت نیروی انسانی بیشمار و ارزان خویش تکیه زده اند.در بحث شکل گیری امپراتوری اقتصادی ژاپن فرهنگ و اعتقادات ویژه ژاپنیها،شینتوئیسم و ارزشهای خاص جامعه آنها از مواردی بود که به کرات توسط اندیشمندان و محققین غربی مورد توجه قرار گرفت و هم اکنون چینیها با قدیمی ترین و دیرپاترین فرهنگ شرقی پا به عرصه اقتصادی جهان گذارده اند و بعد از حادثه تیان آن من آموخته اند که شمشیرها را زمین باید گذاشت،دلها را باید شست و در راز ذن و فنگ شویی بیشتر غرقه شد!!!.
بحث فن آوری نرم که از دستاوردهای سفر اخیر است و از قوطی وحید هم در آمده!،علیرغم ارتباط باستانیش با تاریخ و فرهنگ چین، مضمونی نو و حداکثر قدمت یک دهه در بحثهای مدیریت تکنولوژی دارد و داعیان اصلی آن هم چینیها هستند.
سیر تکاملی فن آوری و دستاوردهای بی نظیر مرتبط با آن که در سالهای اخیر موجب رشد و دستاوردهای چشمگیر اقتصادی گشته است،همزمان باعث سلسله تغییرات غیرمنتظره و کاربردهای غیر اخلاقی نیز گشته و تردیدهای جدی را در جهان امروز بر سر پیگیری روند موجود یا تغییر سمت و سوی آن حادث کرده است.
"فناوری
غالباً شامل نظام دانشی مبتنی بر علوم طبیعی است که به منظورانطباق، کنترل و یا تسلط بر طبیعت توسعه می یابد. اما امروزه اهمیت نظام دانشی دیگری نیز مسجل شده است که در آن فرایندهای روان شناختی و نظام های اجتماعی بشر تحت تأثیر دانش ناشی از علوم طبیعی و غیرطبیعی قرار می گیرد. در این پارادایم جدید، فناوری تأمین خدمات، چیرگی و ساماندهی تفکر و احساسات فردی و اجتماعی وکنترل ذهن بشر، تحت عنوان فناوری نرم موردتوجه قرار می گیرد.
به
طور خلاصه، فناوری نرم ، فناوری فکری خلق و نوآوری است که بر اندیشه، ایدئولوژی، احساسات، ارزشها،جهان بینی ها، رفتارهای فردی و سازمانی و جامعه انسانی متمرکز است."***(این بخش از گزارشی تحت عنوان "آشنایی با فناوریهای نرم " از سلسله پروژه های تحقیقاتی مؤسسه آموزشی و تحقیقاتی صنایع دفاعی - مرکز آینده پژوهی علوم و فناوری دفاعی به عاریت گرفته شده است).

پ.ن: اصل گزارش را می توانید از اینجا دریافت کنید.

Sunday, September 9, 2007

No war! No Shame!


جنگ کشتارگاه کسانی است که همدیگر را نمی شناسند ، به نفع کسانی است که یکدیگر را می شناسند ولی همدیگر را نمی کشند . جنگ قوانین را خاموش می کند . سیسرون

به باور من جنگ از زمانی آغاز می گردد که طرفین مجادله تصمیم گرفته اند دیگر با هم صحبت نکنند و مذاکره را راه عقلایی برای ترمیم زخمهای مشترکشان ندانند!،پس از آن شیپور جنگ و نیستی نواخته می شود،مهاجم و مدافع هر دو در مقام تباه کنندگان بشریت نقش ایفا می کنند و هیچ چیز مقدسی بوقوع نخواهد پیوست!،اسامی مانند دفاع،طرحهای دفاعی و پدافند فقط از حساسیت کلامی موضوع می کاهد والا با جنگ یا استراتژی جنگی و آفند هیچ تفاوتی ندارد...
مگر آنکه بانیان آن تصمیم داشته باشند نقابی اخلاقی بر بی اخلاقترین کسب و کار جهان بزنند!!!
پ.ن: در مورد عکس بالا،بلاخره یک روزنامه معروف مطلبی از من هم چاپ کرد!!!(البته خواب و خیالی بیش نیست!،این یک روش تولید
Hoax با قالب یک روزنامه سیاه و سفید است که توسط میلاد در وبلاگش معرفی شده بود و کمی تا قسمتی بامزه است!).

کودکان تجربه


به رسم سالیانه مجله کودکان نشریات ادواری ناشنال جیوگرافیک(National Geographic Kids magazine)مسابقه مقاله نویسی و عکاسی برگزار می کند و برندگان را به سفرهای اکتشافی اقصی نقاط دنیا برده تا از نزدیک با شگفتیهای جهان آشنا شوند،برندگان این دوره مسابقه با عنوان"Hands-On Explorer Challenge" به تعداد 15 نفر و همراهی دو آموزگار در آگوست 2007 به ژوهانسبورگ پرواز کردند تا با سفر به اعماق پارکهای حفاظت شده آفریقای جنوبی از نزدیک با 5 حیوان بزرگ(فیل+شیر+پلنگ+بوفالوی آفریقایی+کرگدن) خشکی آشنا شوند.در طی این سفر 10 روزه ،گروه مشاهدات و تجربیاتشان رابه همراه عکسهای گرفته شده از روند این Safari در وبلاگ ویژه ای در گروه کودکان ناشنال جیوگرافیک به تماشا گذارده است.
حرکت جالب و ستودنی این 15 کودک،شرکت در فعالیتهای خیریه برای جمع آوری هزینه خرید یک دستگاه رایانه و اتصال آن به اینترنت برای کودکان محلی در مدرسه ای ابتدایی با نام
the Sam Nzima بود.لینک منبع خبر

فقط همین چند لحظه به کودکی بیاندیشید که وبلاگ می نویسد،عکاسی می آموزد،به سفر اکتشافی اقصی نقاط دنیا میرود، دغدغه محیط زیست و جانداران را دارد،در فعالیتهای عام المنفعه و خیریه شرکت می کند و می آموزد سهمی از رفاه امروزش را باید برای کودکان کمتربرخوردار جهان صرف کند،آیا این کودک پس از بالیدن و بلوغ فکری به نوچه دیکتاتوری تبدیل می شود یا به یک شهروند دموکرات،دوستدار محیط زیست و نوعدوست؟؟؟،دوباره کمی به کودکانی بیاندیشید که فرصت تجربه هایی اینچنین را نمی یابند،از کمترین استانداردهای آموزشی برخورداراند،پدر و مادر و مراکز آموزشی هیچ فرصتی برای تجربه بیشتر در اختیارش قرارنمی دهند و فضای بسته و بی تحرکی که کمترین روزنه تنفسی را برای بیشتر دانستن از او دریغ می کند، دورنمای آینده این کودکان در کجا رنگ می بازد؟؟،آیا انتظار آینده سازی از کودکان محروم جهان توقع بیجایی نیست؟، آیا عقده های کودکی محروم ثمره ای جز ایجاد تنفر و تهدید برای آینده جهان دارد؟.

Saturday, September 8, 2007

یسنا بابا عوض می شود!

تیتر امروز بر وزن بارباپاپا!،اشاره به تغییرات چشمگیر و خانمان بر هم ریز! یسنا دارد!.

از وضعیت موهایش نگران نباشید ،ایشان پس از گردش روزانه در معیت گل سر،برای ساعتی پس از زدودن گل سر به چنین شکلی در می آیند،آگاهان پیش بینی کرده اند مدل موهایشان جان می دهد برای مدل دادن!،تغییر نه چندان قابل تحمل دیگر ایشان!،ترک اعتیاد به فیگور گرفتن مقابل دوربین و دائماً وول خوردن و اصرار برای قاپیدن دوربین است!،لذا در صورت کاهش تعداد عکسهای ایشان در آتیه پیشاپیش پوزش من و مامان یسنا را بپذیرید!.


پ.ن: دو عکس بالا از میان 40 عکس گرفته شده به زحمت انتخاب شده اند!.(خدا پدر و مادر سازندگان فن آوری دیجیتال برای دوربینهای عکاسی را قرین رحمت کناد!،آمین!)

راز سر به مهر The Secret

جنبشهای سده 19 و آغازین سده بیست میلادی با محوریت تفکر مثبت و قانون جذبه،از موتورهای اصلی آینده پژوهی و مثبت نگری به آینده برای ساخت آینده محسوب می شدند و بی تردید آغاز کنندگان آینده پژوهی بیش از هر چیز وامدار تفکرات و آموزه های جنبش تفکر نوین و بودائیسم و هندوئیسم به حساب می آیند:"آنچه شما خواهید بود منشایی است از آنچه در موردش اندیشیده اید".(Gautama Buddha)
گفته بودم که سفر اخیر یک فیلم فوق العاده به همراه داشت،مقدمه بالا ورودیه ای است به معرفی فیلمی مستند که کمی مایه های دراماتیک هم برای رفع خستگی و جذب مخاطب بیشتر به همراه دارد و به شما اعم از موفق و شکست خورده می آموزد که چگونه میتوان از سرخوردگی و شکستهای پشت سر هم نجات یافت و چه قدرت عظیمی در وجود یک به یک ما نهفته است...
The Secret
رازی سر به مهر که دریافتگانش چنان قدرتی یافته اند که با دیگران تقسیمش نمی کنند!،تصویر جهان هستی در پناه قدرت لایزالی که از وجود شخص شما سرچشمه می گیرد و مصاحبه با اشخاصی که این راز را دریافته اند و برای تعلیم آن به دیگران دریغی ندارند،گامهای سه گانه برای دست یافتن به این انرژی شامل: خواستن، تجسم کردن
خواسته و همسو کردن خود و جهان برای تحقق آن!.
مصاحبه شوندگان در این فیلم از طیف متنوعی از اساتید علوم و تجربه گراها شکل گرفته اند و در بین آنها از متخصصین در فلسفه، فیزیک کوانتوم، متافیزیک، مربیگری،خدا شناسی، پزشکی، فنگ شویی، امور مالی و تجارت و خلاصه هم رقم طرز فکری پیدا می شود!.
آموزگاران بسیار معروفی که در این فیلم از آنها تعبیر به دریافتگان این راز می شود:
Hermes Trismegistus, Buddha, Aristotle, W. Clement Stone, Plato, Isaac Newton, Martin Luther King, Carl Jung, Victor Hugo, Henry Ford, Ralph Waldo Emerson, Thomas Edison, Albert Einstein, Robert Collier, Winston Churchill, Andrew Carnegie, Joseph Campbell, Alexander Graham Bell, and Ludwig van Beethoven

و بلاخره استعارات جالبی همچون:
"به چراغهای اتومبیلی در شب بیاندیشید که حداکثر تا چند صدمتر جلوتر را نمی تواند روشن کند ولی همین اتومبیل و چراغهای آن میتواند با استمرار در رانندگی شما را هزاران کیلومتر در شب در جاده ای تاریک به مقصد برساند..." و بایستی به مقصد رسیدن امیدوار بود، کوچکی ابزار شما مورد بازدارنده ای نیست...

یا:" هر کدام از ما غول چراغ جادویی برای تحقق خواسته هایمان داریم و این غول هر چه واقعاً بخواهیم برایمان فراهم می کند..." و مطلب بستگی به خواستن ما دارد،باید بی وقفه خواست‌و در مقام تجسم خود را در مکان مطلوب خواسته دید و قدم در راه گذارد...
فیلم تولید سال 2006 میلادی است و در بسیاری از برنامه های موفق تلوزیونی جهان نیز عرضه شده است.
پ.ن: پس از مدتها برای دریافت و لمس لحظه لحظه یک فیلم با مامان یسنا،دم به دم فیلم را متوقف کردیم و در مورد آنچه دریافتیم با هم صحبت کردیم،فیلم منبع خوبی از انرژی برایتان خواهد بود،توصیه می کنم ببینید و تکثیر کنید تا بقیه هم ببینند و تشکر دوباره از آیدا...

Template Designed by Douglas Bowman - Updated to New Blogger by: Blogger Team
Modified for 3-Column Layout by Hoctro, a little change by PThemes