Monday, November 30, 2009

آموزش مختلط از تمايل به طلاق مي كاهد


تحقيقات جديدي در بريتانيا اثبات كرده است كه فاراغ التحصيلان مراكز آموزشي تك جنسيتي تمايل بيشتري به طلاق و جدايي تا قبل از 40 سالگي دارند!،تحقيق بر اساس مطالعه بر سابقه خانوادگي 17000 بزرگسال متولدين در طول يك هفته از سال 1958 است كه در سميناري براي كالج دخترانه پرسه در كمبريج ارائه شده است، پرفسور ديانا لئونارد از دانشگاه لندن اين تحقيق را راهبري نموده و نمونه آماري مذكور از بين فارغ التحصيلان مدارس تك جنسيته شبانه روزي تا مدارس روزانه انتخاب شده اند. از نتايج قابل توجه عدم سازگاري با و درك مناسب از جنس مخالف توسط پسراني است كه در مدارس پسرانه تحصيل كرده اند(در مقايسه با مدارس مختلط) و اين در حالي است كه يافته هاي مذكور براي دختران نتايج متفاوتي را نشان داده و تاثيرپذيري كمتري در بين دختران از لحاظ كيفيت آموزشي و رفتار اجتماعي مشهود بوده است.يادگيري و سطح آموزشي براي پسران به طرز موثري در مدارس مختلط بالاتر و موفقتر گزارش شده است...لينك خبر
پ.ن:اگرچه از دولت فعلي و وزير علوم كذايي !آن نمي توان انتظارات فوق العاده اي داشت ولي بهتر است با توجه به آن ادعاي مسخره كار كارشناسي در خصوص تفكيك جنسيتي دانشگاه!،توجه ايشان و همكارنشان را به تحقيقي اين چنين وسيع و پردامنه جلب كنم تا باخواندن آن حداقل معني كار كارشناسي تميز داده شود!.از همين الان ايراد بر تمايز فرهنگي كشور مورد مطالعه،تفاوتهاي مذهبي و اقليمي را مي توانم قبول كنم ولي نبايد اين نكته را از نظر دور داشت كه بريتانياي دهه 60 و 70 ميلادي هنوز در سيطره بسياري از القائات فرهنگي كلاسيك آن جامعه بوده است و بسياري از خانواده هاي قديمي عادت داشتند كه فرزندان خود را به مدارس پانسيون و شبانه روزي تك جنسيتي بفرستند...

ازدواجهاي سياسي و رانتهاي پيشكشي


سابقه ازدواجهاي آقازاده ها و ايضاً !خانم زاده ها در جهان امروز مويد اين نكته است، كه صاحبان قدرت تمايل زيادي دارند تا آينده سياسي و حفظ قدرت و نفوذ در رده حاكمه را با ترتيب دادن ارتباطات نزديكتر خوني،پيوسته و پرخروش نگاه دارند!.اگرچه فرزندان اين فرصت را دارند كه هر نوع انتخابي به جز آنچه والدين قدرت پيشه براي آنان رقم مي زنند،را در پيش گيرند ولي به تجربه سوداي امتداد و ادامه قدرت، جوانان را بيش از پيش در مي ربايد و اين مسير رهروان و طالبان بيشماري دارد!، از اين ميان اعلام آمادگي براي ازدواج توسط دختر بيل كلينتون و هيلاري با مارك مزوينسكي كه بانكدار و سرمايه گذار جواني است كه با نسبت فرزندي با دو عضو پيشين سناي آمريكا سبقه خانواده سياسي-دولتي مشهودي دارد يكي از همين ازدواجهاي سياسي است كه مي تواند خوراك مناسبي براي مطبوعات و اذهان عمومي آمريكا باشد و صد البته خزانه داري و سامانه مالياتي ايالات متحده آمريكا را نيز گوش به زنگ براي آينده نگاه خواهد داشت!!.چلسي و مارك از دوران دبيرستان و مهمانيهاي رده بالاي دولت و سنا با هم آشنا شده اند و در دانشگاه استانفورد نيز هردو همزمان به تحصيل علوم ماليه پرداخته اند...
پ.ن:فراموش نمي كنم هم دانشكده اي هايي كه از همان سالهاي آخر دانشكده به دنبال گزينه هاي مناسب براي ازدواج در ميان صبيه هاي محترمه! مديران رده بالاي وزارت خانه و حاج آقاهاي متمول و خوش نام قم بودند تا از اين وادي عمارتهاي آينده را ابتياع كنند!.
پ.ن:البته اين گزينه هم از نظر دور نيست كه اين فرزندان نيز حق طبيعي براي پسنديدن كسي از بين اطرافيان را دارند و بلاخره اطرافيان وزير و وكيل هم به نوعي از جنس خودشان هستند!،ولي اين كه بعد از ازدواج اين نورسيدگان تبديل به اژدهاي هفت سر ديگري خواهند شد از طبعات محيط هاي نزديك به قدرت است كه خود آقازاده ها بهتر مي توانند پاسخگوي آن باشند!.

Saturday, November 28, 2009

اتوبوس آینده برای بوروکراتها

در شهرهای بزرگ متوسط مسافرتهای روزانه برای رسیدن به محل کار و بالعکس به زمانهای بالاتر از 30 دقیقه بالغ می شود و این ایده که زمان حین مسافرت درون شهری بایستی به فرصتی برای انجام کارهای شغلی و شهری اختصاص یابد به دستمایه طرحی برای دپارتمان طراحی صنعتی دانشگاه هنرهای کاربردی شهر وین تبدیل شده است, این طرح شامل ساخت و تجهیز اتوبوسی است که امکانات انجام و پیگیری وظایف شغلی را برای یک بوروکرات و دفترنشین فراهم می کند و در طی سفر او خواهد توانست به تنهایی یا به اتفاق همکاران هم مسیر به ادامه فعالیتهای روزانه پرداخته و از این طریق بیهودگی این سفرها را به حداقل کاهش دهد!.
در این اتوبوس سامانه های چند رسانه ای و مبلمانی که می تواند امکان تایپ کردن, اتصال به وب , نوشتن , کنفرانس و تله کنفرانس را فراهم کند در نظر گرفته شده است.در شهرهایی مانند تهران با متوسط زمان مسافرات درون شهری بیش از یکساعت و نیم در هر گذر, رفتن به سمت ایجاد چنین خدمات عمومی برای اداره جات و کمپانی ها یکی از ایده های بکر آینده است...

Friday, November 27, 2009

درمان اختلالات روانیO.C.D با جراحی ممکن شد

خوانندگان مجله دانستنیها در سالهای ابتدایی حدود 58-60, پاورقی هیجان انگیزی را در هر شماره با عنوان "زائر بروخ جراح دیوانه" دنبال می کردند که شرح حال روزهای آخر جراح معروف آلمانی فردیناند زائربروخ به قلم یورگن توروالد و ترجمه ذبیح الله منصوری را در برای اولین بار در اختیار خوانندگان ایرانی می گذارد.
زائر بروخ متولد 1875 آلمان در رشته پزشکی و کسوت جراحی در حدود سالهای 1902فارغ التحصیل شد و به واسطه تحقیقات و تجارب عملی جراحی, اعتقاد خلل ناپذیری به درمان از طریق جراحی و مقابله مستقیم با عامل بیماری داشت و در 1903با ایجاد حلقه ای از همفکران توانست جراحی باز بر روی قفسه سینه را در محافل پزشکی اروپا و آلمان تحقق بخشد.او پیش از جنگ جهانی دوم از دست پیشوای نازیها بالاترین نشان علمی حزب نازی را نیز دریافت کرده بود و با همین حمایت بعنوان عالیترین مقام تحقیقاتی رایش منصوب گردید.او بیشتر برای جراحیهای بسیار خطرناک و ریسکی که توام با موفقیت به انجام رسانیده بود شهرت داشته است و در پایان جنگ تا حد محکومیت بعنوان یکی از مقامات موثر در آزمایشهای پزشکی با گاز خردل بر اسرا و زندانیان پیش رفت ولی بعلت همکاری با یکی از جاسوسهای مهم آمریکایی تخفیف گرفت.او در پایان عمرش به نوعی اختلال روانی مبتلا شده بود که بر نبوغ پزشکی اش نیز تاثیر گذارده بود و در هنگام اعمال جراحی دچار اشتباهات منجر به مرگ بیمارانش می شد ولی دستیارانش علیرغم وقوف بر آن جرات ابراز آن را نداشتند, اودر 1951در برلین در سن 75 سالگی درگذشت.
مقدمه نسبتاً مفصل بالا به خاطر یادآوری لذتی بود که از خواندن پاورقی دانستنیها می بردم و امروز با خواندن مقاله نیویورک تایمز متوجه شدم که تلاشهای زائربروخ وهمفکرانش سبب شده تا امروز درمان بسیاری از بیماریهای روانی طبقه بندی شده در کلاسObsessive-Compulsive Disorder یا O.C.D با اعمال جراحی ممکن گردد.
بسیاری از اختلالات مغزی- روانی یا بیماریهایی که منشاء مغزی دارند مانند افسردگیهای حاد, بی اشتهایی, وسواسهای بیمارگونه, چاقی مفرط و امثالهم طی جراحی و تحقیقات داوطلبانه ای که از 1950 به بعد صورت گرفته است طبق تاییدیه FDA از امسال مجوز یافته تا با بعضی از روشهای جراحی مغز قابل درمان تشخیص داده شده است!.
پ.ن:زائربروخ باور داشت که با کارد جراحی می توان منشاء هر بیماری را به شرط شناخت کامل آن از بدن بیمار بیرون کشید!.این در حالی است که بسیاری از پزشکان پس از او اثبات کرده اند که هر چقدر تیغ جراحی کمتر با بعضی از بیماریها تماس یابد شانس زنده ماندن و درمان بیمار بیشتر است!.(این همان نکته ای است که پزشکی را از فنونی چون مهندسی جدا می کند و غیر دقیق می سازد !و اینکه بلاخره کدام باور را باید پذیرفت؟؟)
پ.ن:البته هنوز هم این نوع اعمال جراحی 100% منجر به بهبودی نیست ولی در مقایسه با زندگی مبتلایان به اختلالات روانی در آسایشگاهها روانی به نظر انتخاب بهتری است...

دبی و آخرین ترکهای حباب

در این چند وقت اخیر که بعد از بحران اقتصادی جهان بارها به بحران مالی اماراتیها و بویژه حاکم نشین دبی پرداخته ام, بعضی از ایرانیهای مقیم دبی در بخش کامنت اظهار الطاف ایرانی شان را در دفاع از اوضاع درخشان آنجا و محکوم نمودن مطالب مذکور از این وبلاگ دریغ نکرده بودند و این بار نیز باید به یکی دیگر از پس لرزه های جدید ناشی از نزدیک شدن ترکیدن حباب رشد اقتصادی دبی اشاره کنم:
شرکت معظم Dubai World که توسط حاکم دبی و شیوخ حکومتی پایه ریزی شده است بعنوان بزرگترین بخش هدایت کننده سیاستهای پولی این شیخ نشین در حال فروریختن و کاهش شدید اعتبار تا حد بلاتکلیف ماندن سرنوشت اعتبارات گشایش شده توسط این شرکت است.
یکی از همان بلندپروازیهای عربی! در خریدن کشتی تفریحی مسافرتیThe Queen Elizabeth II به تقلید از شاه سابق ایران و تبدیل کردن آن به یک هتل شناور در لنگرگاه بندر الرشید توسط شرکت نخیل یکی از اقمار این شرکت شبه ورشکسته به نقطه ای رسیده است که در گزارشهای ممیزی از لحاظ تامین هزینه های نگهداری یا ادامه تملک مورد تردید جدی قرار گرفته است!.لینک خبر
پ.ن:زمین خوردن و از اسب افتادن هیچ کشور یا ملٌتی شادی برانگیز نیست ولی آنها که هنوز هم بر حباب دبی سوار هستند بر حذر باشند که امارات مانند آمریکا نمی تواند از امواجی این چنین به سلامت گذر کند!.

Thursday, November 26, 2009

قربانیان جهل بشری از ایفیژنی تا اسماعیل

در طبقه بندی روایات و داستانهایی که در کتابهای مقدس عهد عتیق و جدید آورده شده اند ,سه دسته اصلی شامل داستانهای مربوط به خلقت, افسانه هایی بر اساس شخصیتهای حقیقی-اسطوره و مضامینی با محوریت رستاخیز وآخر الزمان قابل تشخیص هستند.
داستان ابراهیم نبی و قربانی کردن فرزندش نیز از جمله داستانهایی است که در همان رده دوم یا افسانه هایی از شخصیتهایی در هاله حقیقت و اسطوره قرار می گیرد.شباهت بی چون وچرای بسیاری از این داستانها با اسطوره های یونانی و رومی یا دنباله ای بر روایات مذهبی متاخرین به این حقیقت دامن می زند که بشر پیوسته به دنبال روشن کردن زوایای ناشناخته و تاریکی است که در دوره ای پیش از خود با هیبیتی واژگونه مطرح بوده است...
نگاهی به دو داستان ابراهیم نبی و پسرش اسماعیل یا به روایت انجیل اسحاق در مقایسه با اسطوره شاه آگامنون و دخترش ایفیژنی و اقدام هر دو والد برای قربانی کردن فرزندان دلبندشان و سپس پدیدار شدن موجود دیگری که به جای فرزندان در آستانه قربانی (گوسفند-گوزن ماده) , فقط در نیات شرح داده شده متفاوتند که در یکی که از لحاظ تاریخی قدیمی تر است شاه آگامنون به سودای دستیابی به قدرت باد (نشانه ای کامل از اعتقادات پیش از مذهب و باور اساطیر طبیعی)قربانی می کند و در قضیه ابراهیم که حداقل از لحاظ روایی به دوران عهد جدید مربوط است سرسپردگی به حکم الهی و نهایت توکل و ایمان(دوران پس از مذهب) به قربانی می پردازد.
نظاره شباهت این دو داستان به قلم نقاشان اروپایی نیز خالی از لطف نیست:
The Sacrifice of Isaac; Andrea MANTEGNA; 1495; oil on canvas; Kunsthistorisches Museum; Vienna, Austria.

The Sacrifice of Iphigenia; Jean Bernard RESTOUT; c. 1760 ; oil on canvas; Musée Georges de LA TOUR, Vic-sur-Seille, France.

پ.ن: اگر باورهای امروز بشریت فقط روایات جدیدی از همه آنچه که بشر نخستین اول بار با آنها روبرو شده است باشد,پس باید به دنبال نظریه تکامل دیدگاه نیز بود و این بار به داروین متفاوتی نیاز داریم!.

پ.ن:رسم قربانی کردن بی شک یک آیین پیش از مذهب و متعلق به دورانی قبل از اعتقادات مذهبی است و یکی از مشترکات یافته های باستانشناسی در سراسر کره خاکی است.


Wednesday, November 25, 2009

پارادوكس و رهبري جهان

يك رهبر جهاني نمي تواند داعيه نجات جهان از شر زباله و پسماندهاي بشري را در سر داشته باشد ولي از طرف ديگر بر طبل مصرف بكوبد!.پارادوكس هاي بيشماري در وعده و وعيدهاي رهبران سياسي جهان وجود دارد ولي هزار وعده خوبان! يكي وفا نكنند!.
پ.ن:كاريكاتور اينديپندنت به نقل هوشيارانه تناقض بين سردرگمي در رابطه با مديريت پسماند و اصرار بر مصرف بيشتر توسط دولتها مي پردازد...

Tuesday, November 24, 2009

صداهای جهانی و سلائق متعصب وطنی

این اشتیاق متعصب برای انتخاب حتمی چهره های ایرانی در یک رقابت جهانی دست ازسر ما ایرانیها بر نمی دارد!, انتخاب یک صدای جهانی به معنای ارتباطی است که شنونده مستقل از احساسات ملًی و فقط بر اساس ذائقه موسیقیایی و ارضای شنوایی با آن صدا برقرار می نماید, پس حتماً به این لینک انتخاب 50 صدای برتر جهان بروید ولی از سر ذوق و زیباشناسی آوایی 5 انتخاب برتر به نظر خودتان را و نه الزاماً یک ایرانی به ثبت برسانید!.
برای من انتخاب 5نفر کار آسانی نبود به همین خاطر علاوه بر آن 5 انتخاب چندین انتخاب بعدی را نیز ادامه دادم! و اگرچه قابل ثبت در این رقابت نبود ولی در وبلاگ شخصی و فرصت مجازی آن به عنوان انتخابهای دلپسندم بعدی ام آنها را گرد هم آورده ام!!.
پ.ن: این انتخاب 11 گانه بیشتر از سر کنجکاوی برای مقایسه آتی با طبقه بندی نهایی این فهرست 100نفره است!,بد نیست بدانم ذائقه شخصی ام چه نسبتی با سلیقه جهانی دارد!.
پ.ن:در پنج انتخاب اول نصرت فاتح علی خان را به خاطر مرحوم پدرم و علاقه شخصی اش به موسیقی قوالی در هند و پاکستان و اشتیاقی که در من نیز به این هنرمند ایجاد کرد گنجاندم ولی 4 نفر بعد بیشتر انتخاب کاملاً شخصی هستند, 6 نفر لیست دوم به نوعی معجزه صداهای جهانی و تفاوت صداهایی هستند که می توانند با چند نسل یا چندین فرهنگ متفاوت ارتباط برقرار کنند...
پ.ن: شما هم انتخابهایی به فراخور خودتان دارید و می توانید از این فهرست سهم خود را بردارید و سمت و سوی شنیدارگان تان را با دیگران قسمت کنید.

Sunday, November 22, 2009

لنگر تقلید شده از طبیعت


آنچه که طبیعت در طی میلیونها سال آموخته و بر اساس یافته های آن توانسته تا امروز دوام بیاورد,امروز بهترین کلاس طراحی و ایده سازی برای بشر هزاره سوم به شمار می رود, Biomimicryیا فن-هنر تقلید از طبیعت به مثابه آخرین دستاویزی که بشر برای غلبه بر طبیعت به سراغ آن رفته است.طراحی سازه با الهام از ریخت و مورفولوژی موجودات طبیعی راهگشای بسیاری از اسرار ناگشوده دینامیک و استاتیک این سازه ها در مقابله با نیروهای بارگذار طبیعی است.هم اکنون ساخت شهرها و لابراتوارهای بسیاری در اعماق دریا شروع شده و یا پایان پذیرفته است و این در حالی است که رفتار این سازه ها در مقابل جریانهای سهمگین زیر دریا و اعماق اقیانوس ها بستگی تامی به فهم رفتار موجودات همان عمق دارد.آنچه که می تواند باعث پایداری موجود کوچکی مانند گونه ای جلبک دریایی در وضعیتی ناپایدار از لحاظ رفتار جریانهای امواج زیر آب باشد,گونه ای خاص از لنگر انداختن است که پایداری کل سازه جلبک را همراه با انعطاف پذیری تامین می نماید.آنچه که در مورد لنگرهای کلاسیک در کشتیرانی مرسوم است به سازه های کاملاً مستحکم باز می گردد که ایستایی سازه متصل را از طریق تامین حداکثر مقاومت در مقابل امواج فراهم می آورند, ولی در این جلبک بخش مدور انتهایی از طریق بهره بردن از زوائدی کاملاً شناور و متحرک لنگی و گشتاور کل سازه را کاهش می دهد!.
پروژه فوق یکی از 24 مضمونی است که توسط Biomimicry Instituteبعنوان پروژه های تقلید از طبیعت در جریان است...
پ.ن: یادگیری از همین موجود کوچک به یادمان می آورد که در شهربازی و آن گاو وحشی مصنوعی دوٌار نیز محکم چسبیدن به پشت گاو کذایی موجب زمین خوردن می شد ,در حالیکه اگر می توانستید لم منعطف ماندن در هنگام چرخیدن آن را دریابید مدت بیشتری طاقت می آوردید...
پ.ن:اگر سالها بعد دیدید که ظاهر لنگرها هیچ شباهتی به لنگرهای امروزی ندارد,آن جلبک دریایی را به خاطر بیاورید!.

Friday, November 20, 2009

شهری بر آب Oasis of the Seas

ما ایرانیها پس از دو کشتی مسافرتی-تفریحی میکل آنژ و رافائل که در بوشهر و بندرعباس کناره گرفته بوده اند دیگر چشمهایمان به جمال هیچ کشتی از این نوع و با این سایز روشن نشده است و اصولاً کشتی که بتوان نام آن را کروز گذاشت در ایران به خدمت گرفته نشده است و نمونه های کوچکی که در اختیار کشتیرانی والفجر است در مقایسه با نمونه ذیل یک قایق بازیچه محسوب می شوند و این در حالی است که در مسیرهای بین استرالیا و نیوزلند با سایر کشورها و همچنین جزایر کارائیب سفرهای افسانه ای با مجهزترین و بزرگترین کشتیهای جهان اتفاق می افتد که به تازگی آخرین نمونه آن با نام Oasis of the Seasتکمیل شده و دارای رکورد حمل 5400مسافر است که با خدمه به 6296 نفر بالغ می گردد و قرار است که اولین سفر دریایی خود را در دسامبر 2009 در مسیر کارائیب انجام دهد,عکسهایی که برای اولین بار از درون و امکانات آن رونماییشده,اعجاب برانگیز بوده و نوید مسافرتهای خیال برانگیزی را برای مسافرانش به همراه دارد!.
سوئیتهای لوکس و دوطبقه!, با مساحت 150 متر مربع و بالکن مشرف به دریا از جمله امکانات این کشتی است, طراحی فضای سبزی به ابعاد یک زمین فوتبال و در اقتباس از پارک مرکزی نیویورک در میانه کشتی و مراکز خرید شما را ناخودآگاه به یاد شهری بر آب می اندازد...
پ.ن:در مقایسه شهرک محل اقامت ما نیز جمعیتی در این حدود را در خود جا داده است و فقط ما می دانیم که مدیریت مشکلات و نیازهای روزانه آن چقدر نیرو و هزینه می برد وتازه همه اینها در خشکی اتفاق می افتد!.
پ.ن:با این همه دبدبه و کبکبه امیدوارم سرنوشت تایتانیک به سراغش نیاید!.
پ.ن:گالری کامل عکسهای این کشتی که از طرف کمپانی سازنده به اشتراک گذاشته شده است.
پ.ن:این هم آدرس وبلاگ اعضای هیات مدیره شرکت خطوط دریایی مالک کشتی!.

گل کاغذی کمیاب

مسافران این آخردنیا در فقط در مقابل دو نوع زیبایی مجبور به اعتراف می شوند,اول رنگ آبی خلیج فارس و دومی تنوع بی حد و حصر رنگ و گونه در درختچه های گل کاغذی که در هیچ فصلی بی گل نمی مانند!.
گل کاغذی با نام لاتین بوگین ویلیه از خانواده Nyctaginaceaeاصالتاً به آمریکای جنوبی تعلق دارد و از برزیل تا پرو زیستگاه بومی آنها است ولی امروزه در همه نقاط مشابه اقلیمی در سراسر دنیا یافت می شود,با توجه انواعی که از آن سراغ داشتم بیشتر تنوع رنگ و اندازه گل را در آن دیده بودم ولی تصادفاً در یک نهالخانه با گونه ای پرگل از آن روبرو شدم که گل کاغذی براق به ضم ب نام گرفته است و شاید برای دوستداران گل کاغذی جالب توجه باشد.در این گونه شکل گلها با بریدگیهای بیشتری در گلبرگ همراه است و به مثلثی شدن میل می کند.
پ.ن: توضیحات بسیار جامعی هم به فارسی در اینجا در مورد این گل در اختیارتان قرار می گیرد.



در عنفوان سه سال و چهارماهگی

اگر به شمارنده پستهای وبلاگ در این ماه دقت کرده باشید,آمار پست نسبت به ماه قبل نمی خواند و به اصطلاح کمی عقب است, ماجرا به ماموریتهای جفت و طاق یسنابابا بر می گردد و در نتیجه طولانی بودن ماموریت این ماه مجبور شدم که یسنا و مامان را برای پرهیز از دلتنگی شان به توفیق اجباری سفر به ولایت دچار کنم و نتیجه آنکه دخترکم مانند همه سفرهایش پس از دوهفته بیش از مدت مالوف بزرگتر می نمایاند!.عکسهای پیوستی به شرح سالاد درست کردن یسنا می پردازد که با یک عدد کارد مسافرتی کم خطر به راحتی از عهده ترتیب دادن یک پرس سالاد کلاسیک کاهو و هویج و گوجه فرنگی بر می آید و الخ...
عکس بعدی هم در دنباله همان ماجرای کذایی اسبهای اسباب بازی محبوب یسنا است که به همت یسنا بابا و مامان یسنا به گله اسب رنگارنگی بدل شده اند که صدای شیهه و سم کوبیدنشان خیال یسنا را پر کرده است!!!.
پ.ن: یکی از اسبها را به اتفاق پپلا شکار کردیم!.

Wednesday, November 18, 2009

رسالت ماليخوليايي

تمايل بيش از حد و اندازه مذهبيون مذكر به ارشاد و راهنمايي ديني افراد مونث، فارغ از خير اخروي محتملي كه در نظر دارند به انگيزه هاي كاملاً زميني و گرايشات ج-ن-س-ي طبيعي اين مردان خدا ارتباط تام دارد،ولي از بد حادثه و آموزه هاي دشوار راه الوهيت نمي توانند آن را در مسيري طبيعي و عيان مانند مابقي موجودات و مخلوقات بروز دهند و تنها راه باقي مانده نشستن بر سر منابري است كه ارتفاع آن تسلط بر بخش زنانه مجلس را هر چه بيشتر فراهم مي آورد يا مانند همين قهرمان ليبيايي مادم العمر سرهنگ!كه در كشور خويش بريگادي از زنان قد بلند،زيبا و كار آزموده در همه فنون امنيتي،دفاع و رزم و ساير موارد! را به حراست ويژه خويش گمارده است در سفر اخيرش به رم با چاپ آگهي در مطبوعات زنان زيباي رم و بلند قامتي كه حداقل 170 سانتيمتر رعنا باشند! را بدون جواهرات و لباسهاي كوتاه و جلف! و بدون آشكار شدن نامش به يك ميهماني دعوت مي كند و 200زن جوان بين سنين 18 تا 35 سال به هواي آنكه در مسابقه يا رقابت زيبايي يا مهماني و خوشگذراني دعموت شده اند به محل موعود مي روند و در آدرس دعوت شده معمر قذافي را مي بينند كه با همان حالات ماليخوليايي هميشگي آنها را به اسلام دعوت كرده و بدون هيچ نوع پذيرايي در انتها با كتاب قرآن ويك كتاب دست نوشته خودش حاوي ايده هايش در اقتصاد و مملكتداري! و 50 يورو وجه رايج اروپايي همراه مي كند!!.ديكتاتوري و پول بادآورده نفت براي قذافي اين فرصت را فراهم كرده تا در سفرهايش به اروپا و آمريكا با برپاكردن خيمه بدوي در مراكز شهرهاي اروپايي دست به حركات محيرالعقولي بزند و حداقل از اين راه در تاريخ باقي بماند!.
قذافي با حركاتي اينچنيني قدر و قيمت ملٌت و كشورش را بيش از پيش بر باد مي دهد تا همگان بدانند كه سيطره يك نيمه مجنون ديكتاتور تا كجا مي تواند ملتٌي را در چنبره افلاس ملٌي محبوس كند. لينك خبر
پ.ن:شباهت اين سرهنگ با آن ژنرال وطني كه اناث برهنه را در صف نماز جماعتش وا مي داشت نشان مي دهد كه انگيزه هاي غريزي وبا طعم مذهب شباهتهاي عمده اي دارند!.

فقر کارشناسی دولتی


آیا تا کنون به دولت و توانمندی بدنه کارشناسی آن فکر کرده اید؟ یا این توانمندی از کجا بایستی حاصل شود؟ و یا این توانمندی باید به چه ساز و کاری بدل شود؟...
دولت در ساختارهای حکومتی متفاوتی معنا می یابد و حجم آن از بسیار بزرگ و کم تحرک مانند مدل وطنی تا جمع و جور و چابک مانند نمونه های غربی-دموکراتیک تغییر می یابد ولی وظیفه آن بعنوان رکن اصلی شکل دهنده به جمیع فعالیتهای ملًی و سمت و سو دهنده به آرمانها و عامل اصلی تحقق استراژیهای کلان مملکتی کماکان فارغ از ساخت بنیادین حکومتها در جهان, دارای شباهت بی چون وچرایی است.در کشور ما از دوران تاسیس اولین دانشگاههای ایرانی به موازات برنامه های تحصیلات دانشگاهی برای عموم مردم, برنامه های ویژه و دانشگاههای متمایزی نیز برای تربیت نیروی متخصص بخشهای عموماً دولتی با تمرکز بر فعالیتهای عمده ای چون نفت ,نیرو, ارتش و نیروهای مسلح و امثالهم نیز شکل گرفت و بعدها نیز مدارس عالی نیز برای تربیت مدیران دولتی در مقاطع تحصیلی کارشناسی و کارشناسی ارشد مهیا گردید که از لحاظ سلسله مرااتب نیازهای آموزشی تا پیش از سال 57 قدمهای درست و بجایی بود که با الگوبرداری نیز تا این نقطه رسیده بود.تمامی این دوره های آموزشی عالی به وجود آمدند تا بتوانند با هدفمندی بیشتری نیروی تحصیلکرده بخشهای مرتبط را تربیت کنند و اصولاً ایجاد هر نوع مرکز آموزش عالی بر اساس تامین نیاز بخشی از بازار,صنعت یا دولت برنامه ریزی شده است.ولی متاسفانه توسعه این بخشها بدون در نظر گرفتن تغییرات مورد نیاز حجم دولت یا بخش خصوصی در سالهای اخیر بسیار نامتوازن به پیش رفته است ,به گونه ای که خروجی این مراکز با نیازهای بخشهای مترادف همخوانی ندارند,خصوصی سازی همساز با برنامه های کذایی چند چهار ساله پیش نرفته است و عملاً حجم دولت نیز کاهش نیافته است ولی نیروی مورد نیاز بخشهای دولتی نیز به اندازه و کیفیت متوازنی آماده سازی نشده اند و نیازهای آموزشی دولتی این چنین فربه! (فقط از لحاظ ریخت شناسی , ساختار و تشکیلات و فارغ از کیفیت!) چنان از نظر دور مانده که بعضی اوقات در مسائلی مانند استراتژی و تعیین خط مشی و کلان نگری شرکتهای خصوصی بسیار مهیاتر و قبراق تر می نمایند!.
در مقایسه ایالات متحده بهترین دانشگاه و کالجهای خود را به دوره های بسیار پیشرفته و ممتازی برای تربیت نیروهای سرآمد دولتی اختصاص می دهد و با این تمهید گردش خون تازه در کالبد پیر ولی پرتوان دولتی اش را پرشتاب نگاه می دارد.در دانشگاه هاروارد انستیتوهای بسیاری را خواهید یافت که بر آموزشهای ویژه دولتی تمرکز یافته اند و با نگاهی کاملاً متفاوت آینده پویا و پایدار دولت را رقم میزنند.در یکی از صفحه خانه های کالج کندی دانشگاه هاروارد متعلق به انستیتوی دولت گردانی دموکراتیک و نوآوری به مقاله ای برخوردم که 10 موضوع چالش برانگیز را که یک مدیر بخش دولتی بایستی در فکر به آنها خواب به چشمانش راه نیابد را اینگونه معرفی کرده است:
-سلامت مالیاتی و لزوم پرداختن به وضعیت دشوار بیمه های خدمات درمانی و بازنشستگی پیش از آنکه سایر الویتهای دولت را گرفتار معضلات خویش نمایند.
-بحران رقابت در بین نیروهای کار بخش دولتی با توجه به حضور نسلی که علیرغم تصدی مشاغل دولتی با دورنما و نیازهای خدمات گیرندگان و ارباب رجوع شغلی خویش بیگانه است و تمایل زیادی به جابجایی شغل و تنوع شغلی دارد...
-انباشتگی بیش از حد اطلاعات و فشار مداوم رسانه ها,تجهیزات و شبکه اطلاعاتی در بخش دولتی به گونه ای که حجم اطلاعات تولید شده در بخش دولتی به مراتب بیشتر از توان تحلیل و پیوستگی نتایج همه آنها است...
-دولتگردانی بدون مرز بعنوان مفهوم جدیدی که تعریف سازمان و عرصه عمل دولت را با آنچه در اواسط قرن بیستم گمان می شد بسیار متفاوت جلوه می دهد...
-دولت الکترونیک هنوز در ابتدای راه است و این بدین معنا است که چالش اصلی در بخش فرهنگ ساز و کار الکترونیک به مراتب از چالشهای فن آوری آن جدی تر است...
-دولت گردانی براساس مقاطعه کاری و استفاده از نیروی پیمانکاری نیز از تضادهای ساختاری است که در آن دولت قدرتمند دولتی است که توسط کادری از مقاطعه کاران قدرتمند حمایت می شود...
-نتیجه مداری بعنوان آرمان دولت بایستی سبب شود تا دولت بدون در نظر گرفتن طبقه بندیهای مرسوم یافته ها و نتایج خود را جهت تسری به بخشهای غیردولتی و غیر انتفاعی به اشتراک گذارد...
-رهبری سبز (ربطی به جنبشی با همین نام ندارد!) به عنوان پاسخی به چالشهای زیست محیطی که به نوعی در ادامه سیاستهای دولتی گریبانگیر جامعه شده است و فقط می تواند از طریق تسری نوآوری و مدیریت سبز به بخش دولتی انعکاس مناسبی در سطح جامعه داشته باشد...
-همطرازی مسائل امنیتی و خلوت خصوصی اشخاص بایستی بعنوان دستاوردهای یک جامعه دموکراتیک بازشناسایی شود و از ریسکهای احتمالی که فن آوری های نوین اطلاعاتی برای خلوت خصوصی اشخاص پدید می آورند حذر شود...
-آمادگی برای روبروشدن با شرایط غیر منتظره و آنچه که دولت و جامعه آمریکا در حوادثی چون توفان کاترینا از سرگذراند بایستی به صورت مهارتی برای دولت برای روبرو شدن با هر شرایطی بدل شود...
پ.ن: در نگاه اول سوالهایا چالشهای اساسی همه دولتها با یکدیگر شباهت فراوانی دارند اگرچه برخورد یا راهکارهای متفاوتی را در هر حکومتی می طلبند,ولی نکته اصلی در نگرش ساختارهای آموزش عالی بخش ویژه دولت در آمریکابه مشکلات ساختاری یا آینده دولت است که می تواند در ساختار دموکراتیک به راحتی تبدیل به یک پروژه یا تحقیق و در نهایت راهکار کاملاً علمی گردد.
پ.ن: با آنکه عوض کردن نگرش در بدنه دولت و خصوصاً نورسیدگان! خیال عبثی است ولی جالب است اگر مدیران فعلی این مطلب رابخوانند و یک لحظه به این فکر کنند که ایا مسائلی در این حد نیز در ذهن دارند که با فکر کردن به آنها خواب از چشمانشان بگریزد؟!!.
پ.ن:کاریکاتور انتخاب شده مفهوم نزدیکی با ناهمخوانی راهکارهای فعلی و چالشهای دولتی دارد ولی اصل موضوع به ورشکستگی مربوط بوده است.

Tuesday, November 17, 2009

امنیت مورد نیاز مقامهای امنیتی

نا امنی وامکان گسترده شنود و هک کردن مکالمات تلفن های همراه و انواع سرویس های دیجیتالی و داده ارسالی بر روی آنها به معضلی تبدیل شده است که بسیاری از دولتهای غربی را به سمت مقاطعه کاران جدیدی متمایل کرده که سرویسهای ویژه, تجهیزات ویژه و فوق امنیتی را برای اعضای کابینه,کنگره و مقامهای امنیتی فراهم می آورند .
تجهیز الکترونیکی بسیار پیشرفته ای که امکان هر گونه کد کردن و رمزگذاری را بر روی هر نوع تماس بیسیم از طریق آن فراهم می آورد Sectéra® Edge™ smartphone نام گرفته است,به نسل جدیدی از سیستمهای چند رسانه ای SME PEDتعلق دارد.
نمونه فوق که به سفارش سازمان امنیت ملٌی ایالات متحده آمریکا طراحی و ساخته شده است,در نگاه اوٌل فقط یک تلفن هوشمند به نظر می رسد ولی در زیر این ساختار به ظاهر آشنا توانایی ویژه ای برای ایجاد تماسهای فوق امن و دسترسی و ارسال داده های فوق سری و دسترسی به شبکه هایی است که به هیچ وجه توسط وسایل معمولی مشابه امکان پذیر نیست.این تلفن امکان دو وضعیت مجزای امن و معمولی برای استفاده کننده را در انواع تماس فراهم کرده و امکان ورود به همه شبکه های مخابراتی جهان یاGlobal roaming over GSM را نیز داراست.فاز اول این پروژه با تحویل 60 نمونه اولیه 18 میلیون دلار صورت حساب برای سازمان امنیت ملی آمریکا به همراه داشته است.سازنده این تلفن امیدوار است تا سطح4000دلار آمریکا قیمت این کالا را تثبیت کند ولی نمونه های بسیار کامل آن تا 10000دلار قیمت خواهند داشت.لینک خبر
دولت آلمان نیز با فراهم آوردن بودجه لازم شرکت ملی مخابرات آلمانDeutsche Telekom را موظف کرده که پروژه مشابهی را برای اعضای عالیرتبه دولت مطبوعش ساماندهی نماید.لینک خبر
پ.ن:طبقه بندی شدن کالاهایی مانند این با توجه به سطوح دسترسی امنیتی,فوق امنیتی و یا بالاتر! این شبه را برای شهروندان معمولی این هزاره فراهم می آورد که سهم بقیه شهروندان جهان از امنیت اجتماعی در کجا است؟آیا دولتها فقط امنیت خودشان را حفظ می کنند؟...
پ.ن: هیچ بعید نیست که سازندگان موبایلهای معمولی به عمد حفره های امنیتی را در این گوشی ها برای خلق بازارهای سطح بالاتری تعبیه می کنند! و مانند سازندگان آنتی ویروس همزمان ویروس و ورسیون بعدی آنتی ویروس را با هم به بازار روانه می کنند!!!.

Monday, November 16, 2009

دیپلماسی و پروتکلهای نادیده گرفته شده


عرف دیپلماسی و روابط بین المللی درخلال نشستهای مشترک بین کشورها و کمپانی های بزرک جهانی آن است که اعضاء تیم از پیش در جریان قواعد خاصی که توسط طرفین مورد قبول واقع شده است قرار گیرند تا رعایت تمام شئونات به نحوی که تبعات بین المللی به همراه نداشته باشد صورت پذیرد,در این میان توافقاتی به صورت مکتوب رد و بدل می شود که اصطلاحاً پروتکلهای دیپلماتیک یا تجاری نامیده می شود.در این پروتکلها در مورد آنچه که فرهنگ,مذهب و رسم و رسوم طرفین مضموم شمرده می شود شفاف سازی شده و خطوط قرمز به صراحت رسم می شود,معمولاً پذیرفتن این پروتکل احترامی است که میزبان به مهمان گذارده و به معنای تایید همه آنچه در این پروتکلها قید می شود,نمی باشد.
مطبوعات بین المللی در این خصوص بسیار نکته بین بوده و شکار عکسهایی که به نوعی به ثبت عدول از این پروتکلها مربوط می شود منجر به کوک کردن مضامین بسیاری می شود.اوباما و همسرش به عنوان تازه واردین کاخ سفید در همین سال اول بسیاری از این عکسها را در آلبوم شخصی جا داده اند که از این جمله عادات مغایر ابرقدرت بودن و مرد شماره یک سیاست جهانی بودن در مواجه با خاندان امپراطوری ژاپن که بیش از نیم قرن بعنوان شکست خوردگان جنگ جهانی دوم هیچگاه این چنین با تعظیم یک رئیس جمهور آمریکا روبرو نبوده اند!, این تعظیم باعث شد تا وزارت امور خارجه ایالات متحده لحظات پردردسری را در کنگره این کشور به خاطر نادیده گرفته شدن یکی از همین پروتکلها از سر بگذراند!!.از طرف دیگر میشل اوباما بی تجربه نیز در برخورد با برلوسکونی که این روزها به شدت از خوشنامی افراطی! در بین خانواده های دیپلماتیک رنج می برد علیرغم آغوش گشودن سنتی ایتالیایی ها, حاضر نشد که به آغوش وی نزدیک شود و به همان دست دادن از یک فاصله ایمن بسنده کرد!, و در برخورد با قدیمی ترین خاندان سلطنتی اروپا با گذاردن دست بر روی شانه و لمس ملکه بریتانیا سرو صدای مطبوعات انگلیسی را در آورد!!.
پ.ن: در این میان رفتار باراک به نوعی پیغام پایان یک دوران دیپلماسی ابرقدرت مدارانه است ولی رفتار میشل نوعی برخورد احساسی یک زن طبقه متوسط را که بدنامی مرد روبرو را حتی در قالب بایدهای دیپلماسی بر نمی تابد!!.

Sunday, November 15, 2009

طراحی بر علیه کارهای بد بد!



چند مکان را می توانید مثال بزنید که وقتی خانمها لحظه ای روی صندلی در آنجا ازفکر و خیالات معمول رها می شوند و در بحر تمرکز فرو می روند این امکان برای کیف قاپها و دزدان حرفه ای فراهم می شود تا کیف صاحب حواس پرت را به یغما برند؟؟...
اتوبوس, مترو, اتاق انتظار مطب و آزمایشگاههای تشخیص پزشکی شلوغ و پر رفت و آمد, بانک, ادارات و سازمانهای پر مراجعه و در همه این مکانها چه چیز مشترکی یافت می شود؟!, بله حق با شما است!, صندلی شی مشترک همه این مکانها است که طراحی پشتی و زیرپایی و احیاناً دسته آن در انواع دسته دار, می تواند محلی باشد که کیف خانمها به آن تکیه کرده یا از آن آویزان باشد بی آنکه تضمینی برای محافظت از آن وجود داشته باشد و در این میان شرکت دانمارکی Dan-Form طراح و سازنده مبلمان که از این نکته غافل نشده است با طرحی ساده به کمک خانمهای باحواس ! آمده تا باطرحی هوشمندانه به عوض حواس خانمها ایفای نقش نماید!.
پ.ن:مرکز تحقیقاتی بریتانیایی طراحی بر علیه ارتکاب جرم که حامی و موجد بازار برای کالاهایی از این دست است, به دنبال راهکارهایی است تا از طریق دانش طراحی از ایجاد و فرصت ارتکاب جرم بکاهد!.اگر به دنبال ادامه تحصیل در طراحی با چنین انگیزه هایی هستید حتی امکان بورسیه دکترا و دستیاری نیز در این مرکز فراهم آمده است!.
پ.ن:در کمال تعجب با بررسی لینکهای همین سایت متوجه شدم که حتی طراحی بر علیه تروریسم نیز یک فرصت کسب و کار میان رشته ای برای طراحی به وجود آورده و به عنوان مثال نیز به تحلیل طرح درب ورودی استادیوم ارسنال اشاره کرده است که با هدف جلوگیری از حملات تروریستی و دارای مقاومت برای برخورد با یک وسیله عبوری انتحاری با حداکثر سرعت 50 مایل طراحی و ساخته شده است!!!.
پ.ن: پارگراف اول این پست این شبه را پیش می آورد که همه قصد و غرض نویسنده اشاره به کم حواسی و حواس پرتی خانمها است ولی حتماً چند خط پایینتر متوجه اصل موضوع شده اید و گمانهای ناصواب از خاطر زدوده اید!.

Saturday, November 14, 2009

تقدس نچسب Saints and Soldiers


آمریکایی ها بیشتر از همه ملتها سلاح تولید می کنند,بیش از همه کشورها در جنگهای استقلال آمریکا تا خاورمیانه هزاره سوم جنگیده اند و به احتمال زیاد بیش از همه در کشتارهای بزرگ جهان نقش داشته اند ولی این باعث نمی شود که وقتی که سینماگران مستقل آنها فیلم جنگی می سازند از سربازان و جنگاورانشان چهره ای قدیس ماب تحویل تماشاچی دهند!. فیلمی مانند "قدیسان و سربازان" به درستی نشان می دهد که چهره جنگ سخیف و دهشتناک است و چیزی برای دوست داشتن,عزیز شمردن و یا گرامی داشتن در آن وجود ندارد, بلکه این انسانها هستند که در روزگار سختی نیز می توانند به حیوان بدل نشوند و یا در موقعیتهای خطیر غیرمنتظره رفتار کنند که لزوماً آن موقعیت خطیر می تواند شرایط جنگی هم نباشد و این انسان است که محور همه اتفاقات و رویدادهای جهان است و همه اتفاقات خوب و بد فقط در پیرامون انسانیت و ددمنشی شکل می گیرد!.
پ.ن:دیدن فیلم Saints and Soldiers را برای همه آنهایی که سالها است از فیلم جنگی ساختن در کشورمان نان می خورند توصیه می کنم شاید که مقبول افتد و صفت مقدس را از پیشوند آن بردارند!.
پ.ن: چارچوب سینمایی قرص و محکم, تدوین و صحنه هایی از یک قتل عام تاریخی اسرای امریکایی و سپس سفری در پشت خطوط دشمن در نهایت به ساخت فیلم سرگرم کننده ای تبدیل شده است ولی صحنه هایی که خلبان انگلیسی در دادن یک نخ سیگار به یک سرباز امریکایی امساک کرده و سپس در حین تیر خوردن همان سرباز تلاش می کند که سیگار را در لبهای نیمه جان او بگیراند طیف دردناکی از سیاهی,سپیدی و خاکستری مداری انسان زمینی را نقش می زند...
پ.ن: فیلم از حضور ستاره های هالیوودی بی بهره است ولی کورسوی تفکر انسانی در آن به مراتب از ستاره ها بیشتر می درخشد.

كمدي كه نمي خنداند Whatever Works

كمدي وودي آلن در خدمت خنداندن نيست، اگر بخواهيد با تبسمي كه بر لبهايتان مي نشيند صادق باشيد،بيشتر پوزخندي است كه بر دنياي امروزي از پنجره ديد آلن زده ايد...
آخرين اثر وودي آلن به همت توزيع كنندگان زحمت كش حاشيه خيابان وليعصر! با كيفيتي مناسب و در اوقات پس از كار و تنهايي در هتل ديده شد!، فيلم Whatever Works با نقش محوري بوريس با هنرنمايي Larry David در خدمت تصوير كردن زندگي هايي است كه نقطه شروع و پايان خود را از بازيگرانش كسب نمي كنند و فقط به مدد اتفاق به پيش مي روند!.
مردي در اواسط ميانسالي با روشن بيني از جنس خود آلن! كه در افسردگي هايش از پنجره بيرون مي پرد و در مرتبه اول پايي لنگ و مرتبه بعد نيمه گمشده خود را باز مي يابد! ، در حاليكه با افتادن روي او تا سر حد شكستگي استخوان و بستري در بيمارستان نيز پيش رفته است!، شخصيت مضحك ،ساده لوح و باوركردني بعدي دختر جواني است كه نقش او راEvan Rachel Wood با نام ملودي ايفا كرده است و پس از فرار از خانه و پناهنده شدن درخانه بوريس با زندگي جدي تري نسبت به واليدن لاقيدش آشنا مي شود و عشق واقعي را در خانه بوريس ولي نه با بوريس تجربه مي كند!، مادر ملودي، پدر ملودي و ماجراهاي بعد به اندازه همه اتفاقات ساخته و پرداخته وودي آلن در فيلمهايش عجيب، غيرعادي ولي پذيرفتني هستند...
پ.ن: اين فيلم را براي جدي نگرفتن همه آنچه كه در قالب خوشبختي يا بدبختي به سراغتان مي آيد ببينيد!.
پ.ن:شخصيت بوريس بدون يك واو جا افتاده با اصل وودي آلن برابري مي كند! و انتخاب بازيگر اين نقش و واگويه هاي رو به دوربين وي از بهترين فصول فيلم است...
پ.ن: تصوير سازي آلن از جامعه امروز آمريكا و ساختار خانواده هاي آمريكايي گاهي تا سرحد اغراق به پيش مي رود ولي آنچه منتقدين نيويوركي مي گويند نشان مي دهد كه به هدف مي زند و پربيراه نمي گويد!.


Friday, November 13, 2009

Reggio Emilia Approach آموزش کودکان فردا

بسیاری از دوستانی که من را از نزدیک می شناسند ازاشتیاقم برای سر زدن به دوستان دور و نزدیک و با خبر بودن از همه آشنایان جدید یا قدیمی اطلاع دارند و شاید در مقام مقایسه این رفتار من را کمی تا حدی غیرعادی و پر جنب و جوش محاسبه می کنند ولی ماجرا چیزی است که که در همین پست از آن پرده بر می دارم...
من دوستان و آدمهای اطرافم را گذشته از آنچه که در دل و احساسم طبقه بندی کرده ام ,به شکل واحدهای داده پردازی و جمع آوری اطلاعات نیز می بینم و طبقه بندی می کنم, بسیاری از آنها مجاری ورودی اطلاعاتی هستند که من با روش و توانایی خودم و محیط محدودی که دارم قادر به درک مستقیم و بی واسطه آنها نیستم!, این دوستان در هر دیدار و هر گپ دوستانه مقادیر بسیاری از کلمات کلیدی و تجارب شخصی شان را به ذهن من روانه می کنند و در اینجا جرقه هایی شکل می گیرد که شاید بدون وجود آنها هیچگاه شکل نمی گرفت, یکی از این دوستان که در وانفسای سالهای اولیه تحصیلات دانشگاهی من به تصادف در خوابگاهی که به اشتراک بین سال بالایی ها و تازه واردها تقسیم شده بود به تور رفاقتم افتاد, کسی بود که در همان نگاه اول و جملات اولی که با انرژی زاید الوصفی به سمت من روانه کرد بعنوان دوستی همیشگی در لیست ماندگاران قرارش دادم...
آشنایی با دنیای نوپای رایانه,مفاهیم اولیه آن و آمیختن بازار و دانش با یکدیگر از اولین چیزهایی بود که از او یاد گرفتم و در همین سفر قبل به پایتخت و توفیق دیداری پس از سالها که هیچگاه در این فاصله بدون تماسهای تلفنی نمانده بود, باز هم دریافتم که چشمه شعور این دوست هنوز می جوشد و بسیاری چیزها را پیش از دیگران و من در می یابد و به راحتی نیز مانند همان سالهای قبل به اشتراک می گذارد, اینبار از خلال گپی جند ساعته در یافتم که برای آموزش کودکان بویژه در پایه ابتدایی و پیش دبستانی روشهایی بسیار متفاوت نیز وجود دارد که ساختار سنتی آموزشی این خاک ودیار از آن بی خبر مانده یا هیچگاه با توجه به محدودیتهای مالی وزارت آموزش و پرورش و عدم سابقه اجتماعی این نوع نگاه و فلسفه به ترویج عمومی آن نپرداخته است!,داستان از آنجا آغاز می شود که پس از جنگ جهانی دوم در حومه شهر رجیو امیلیا خانواده ها با توجه به خسارتهایی که از دوران جنگ دیده بودند و کمبود فضای آموزشی دست به ابتکار تاسیس محیط آموزشی جدیدی می زنند که در آن محور کودکان پیش دبستانی و دبستانی بودند که در کنار خانواده, معلمین و محیط طبیعی به شناسایی توانایی های و پرورش توانایی خود اظهاری و عرضه کردن فکر و احساس و علایق در فضایی کاملاً متفاوت با ساختار سنتی اموزشی می پرداختند, نام این روش نیز که در حال گذر از دهه چهارم ابداع آن است به همین منطقه باز می گردد و Reggio Emilia Approachنام گرفته است.
این روش یکی از الگوهای مفید مدارس باز در جهان است که توسط موسسه پژوهشی کودکان دنیا درایران نیز ترویج می شود و با هدف گسترش برنامه های مراقبت برای رشد و تکامل کودکان خردسال از سال 1373در ایران فعالیت دارد.
یکی از مهمترین نکات در این نوع مدارس توجه به محیط بعنوان معلم ثالث کودکان در این مدارس است که عکسهایی از این نوع مدارس در مبداء را نیز اضافه کرده ام, مبانی زیباشناسی در چیدمان و انتخاب اجزای محیط از فاکتورهای اساسی آموزشی محیط برای کودکان است که پیشاپیش محدودیتهای آن را در نظام آموزش کشورمان می دانیم!.بیان احساس, بیان فکر, پروژه های خلاقانه هنری, یوگا و تمرکز فکر, بازدید از موزه ها و محیطهای طبیعی از جمله آموزشهایی است که در همان سنین یاد شده به کودک این فرصت را می دهد تا خود را شناسایی کرده و جهت گیری آموزشی سالهای بعد خود را برگزیند.استفاده از توانایی کار تیمی و روشهای حل مسئله از نکات بارز دیگر این نگرش است.پروژه های پیشنهادی بر اساس محوریت و انتخاب خود کودکان و نه پیشنهادات بزرگترها و معلمین تعریف می شود!.
پ.ن: با توجه به اینکه چنین گروهی نیز در این آخر دنیا از چند سال قبل فعالیت می کنند از همین فردا سعی خواهم کرد برای ارتباط با آنها و انتقال تجربه شان به شهرک محل اقامتمان و فرصتی برای یسنا تلاش کنم...

Thursday, November 12, 2009

محاکمه ورشکستگی اجتماعی در خیابان


چند روزی را باید در مسیر طالقانی (هتل)به سمت دانشگاه تهران رفت و آمد کنی و کنفرانسی که قرار بود پیش از این بین المللی برگزار شود و به مدد آرامش و جامعه پایدار چند ماهه اخیرمان! در همان اندازه ملٌی برگزار می شود ودر اکثر اوقات مملو از مقالات دانشجویی و شیفتگان نشر آن در مجلات خارجی است و کمتر به کار تجربه عملی و علوم کاربردی می آید...
در این گذر پوستر آخرین کار کیمیایی را می بینی که در یکی از قاب بندیهای سه گانه سینمای همیشه محبوبت! "عصرجدید" می نشیند و در اولین فرصت کنفرانس نه چندان بین المللی را به قصد "محاکمه در خیابان" رها می کنی و به دیدن فیلمی می روی که اینبار چیزی بیشتر از دشنه های خونی نامردانی دارد که کتف مردانی را به هم دوخته است, این بار به مدد کاری مشترک در عرصه دیالوگ نویسی بین کیمیایی و فرهادی صلابتی آهنگین در صحبتهای پولاد کیمیایی و حامد بهداد دیده می شود و تلفیق قصه آشنای کیمیایی و روایت داستانهای موازی فرهادی , تولدی دوباره برای کیمیایی میان سال رقم می خورد...
اینبار کیمیایی با نقل نامرادی و نامردمی محسوس این روزها به باور من از ورشکستگی جامعه ای می گوید که در آن به سنت ایرانی قرار است قضاوتی تلخ در جریان یک روز از صبح عروسی تا پایان آن توسط مردمانی که عادتی بی مهابا برای داوری در مورد کرده و نکرده دیگران دارند نقش ببندد!,در این میان حق به حق دار نمی رسد و کیمیایی جوان نیز فرصت می یابد که دست از قضاوت کردن در مورد دیگران برداشته و آنچه را که واقعیتی ملموس و عینی است به جای باورهای سنتی و انتقامهای ناموسی بپذیرد,داستان نیکی کریمی و شوهر و شریک نامردش در این میانه به صورت گریزی موازی که در جایی از قصه با نقش یک راننده مشترک در هر دوقصه به یکدیگر در سکانسی کوتاه گره می خورد و در ادامه به مسیر خود می رود و کیمیایی بزرگ در این میان نمی تواند از زدن دشنه نامرد و زخم خوردن مرد ورشکسته غافل شود.
پ.ن:کیمیایی این فیلم رابا فضای سیاه وسفید به پیش می برد و فقط در بخشی کوتاه آن هم به قصد قربت!در فرودگاه امام و قاب بندی که در آن سردر یکی از رستورانهای معروف زنجیره ای نمایش داده می شود چند لحظه ای فیلم را به کمی رنگ و پس زمینه رنگی تبلیغاتی آن رستوران آغشته می کند!.
پ.ن:دو نقش کوتاه فراهانی و بهداد به اندازه گرفتن دو فروند سیمرغ بلورین نقش دوم امسال ارزش هنری و بازیگری دارند و البته پولاد هم به گرفتن سیمرغ نقش اول بسیار نزدیک شده است!.


Template Designed by Douglas Bowman - Updated to New Blogger by: Blogger Team
Modified for 3-Column Layout by Hoctro, a little change by PThemes