Tuesday, July 1, 2008

قيمت واژگان


مكان:ميدان آرژانتين-ايستگاه اتومبيلهاي خطي به سمت جردن

ساعت4:30بعد ازظهر،يك هفته پيش

پس از پايان جلسه به هتل رفتم،دوش گرفتم و لباس عوض كردم،با يكي از بستگان تماس گرفتم و قرار ملاقات و رفتن به منزلشان را از محل كار وي گذاشتم،بايستي خودم را به جردن مي رساندم . ازطريق ميرزاي شيرازي به آرژانتين رفتم و در شلوغي آن ساعت در ميان خيل عظيم مسافران كلافه از گرما منتظر يك ماشين عبوري بودم. يك پرايد هاچ بك به رانندگي يك جوان با لباس كار يك تكه طرح خلباني و لكه هاي روغن! با شنيدن مقصد ترمز زد و من هم صندلي جلو را در كسري از ثانيه تصاحب كردم،با يكي دو همراه ديگربه سمت جردن حركت كرديم.تلفن همراه راننده زنگ مي خورد و او يكي دوباري محل نگذاشت، مرتبه آخر كه به اجبار جواب داد اين مكالمات رد و بدل شد:

" دارم ماشين را تست مي كنم،ناموساً تو ترافيك گير كردم!،وجداناً ترافيك خيلي سنگينه!..."

رمزلباس روغني و شتابزدگي در رانندگيش برايم روشن شد ولي نفهميدم كه چطور قيمت كلماتي مثل وجدان و ناموس تا حد نيمساعت كرايه كشي با ماشين مشتري تعميرگاه پايين آمده است...

blog comments powered by Disqus
Template Designed by Douglas Bowman - Updated to New Blogger by: Blogger Team
Modified for 3-Column Layout by Hoctro, a little change by PThemes