نوستالژي دوچرخه سوارkalkhoff
دوچرخه سواري تا پيش از كلاس اول ابتدايي در حد و اندازه دوچرخه هايي كه با چرخهايي كوچك در طرفين حمايت مي شد و سپس به سه چرخ و نهايتاٌ و دوچرخ تبديل شد،بخشي از استقلال شخصيتي كودكي من بود،حس تعادل و به كنترل گرفتن چيزي بيرون وجود خودم!. هديه معدل بيست سه ثلث سال اول،دوچرخه رويايي كودكي من بود،يك كالخوف دسته خرگوشي كه براي هم نسلهاي من شايد اسم آشنايي باشد و در يك بعدازظهر رويايي از خيابان داريوش و يكي از معتبرترين دوچرخه فروشهاي آن زمان به رنگ نارنجي متاليك و ملحقات فوق العاده اش خريداري شد و در صندوق عقب ماشينمان تا نزديكي خانه آورده شد و در حدود دوتا سه كيلومتري خانه،مرحوم پدرم از من خواست تا دوچرخه نو را امتحان كنم و من به تنهايي دوچرخه اي بسيار بلندتر و متفاوت تر از تجارب پيشينم را به سلامت به در خانه رساندم و عشق ركاب زدن تا نوجواني با من بود با نامهايي مانند اوريون،پژو و بريجستون كه نامهاي معروفي براي دوچرخه هاي كورسي آن زمان بودند...
پ.ن:عكس ضميمه يكي از مدلهاي محبوب كالخوف است كه با مدل دوچرخه كودكي من كمي تفاوت داشت ولي قابل تعميم است.
پ.ن: بدنبال نام كالخوف كه در زمان حاضر ديگر در ايران پيدا نمي شود به سايت كمپاني آنها سري زدم كه متاسفانه ورسيون انگليسي ندارد ولي نشان مي دهد كه كالخوف هنوز زنده است و مدلهاي جديد و محبوبي روانه بازار مصرف اروپا مي كند،اين نام در گذشته با استحكام و زيبايي دوچرخه هايش عجين بود.