يك كاريكاتور يك خاطره
يك شب در مسير عزيمت به نمايشگاه كتاب تهران در اتوبوس اعزامي از دانشكده،حدود نيمه شب با بغل دستي گپ مي زدم، راننده يك جوان خوزستاني شوخ و شنگ بود كه كمي هم تحت تاثير عملي!! كه داشت،بيشتر هم سرزندگي نشان مي داد!،وسطهاي راه يكدفعه خطاب به همه دانشجوها كه عده اي مانند ما بيدار و بيشتر هم در حال چرت زدن بودند،در آينه جلويش خيره شد و گفت: "مي گوما،حالا اي همه شما درس هم خونديد،وقتي امام زمان ظهور كنه كه همه چي پشم ميشه؟؟!"،همه اتوبوس يكدفعه ساكت شدند و اين شوخي نابجاي راننده،همان لحظه من را به فكر فرو برد كه برايند اعمال و تصميمات ما آدمها چقدر تحت تاثير اتفاقات بزرگ مي تواند به هيچ يا همه چيز تبديل شود؟.
كاريكاتور تام تولز از نيويورك تايمز ، هم اثر مشابهي را القاء كرد، آدمهايي را فرض كنيد كه همه همٌ و غم خودشان را مصروف كنترل ضايعات ناشي از گرمايش زمين و تفكرات سبز مي كنند،ولي در ازاي مثلاً پرتاب يك موشك اتمي و شروع جنگ فراگير و خانمانسوز اتمي توسط يك عده بيمار رواني كه لباس دولتمرد را پوشيده اند به يكباره از روي زمين محو شوند!!.
پ.ن: البته هيچ تصور نا اميدانه اي نبايد باعث شود كه تلاش امروز را به كناري بگذاريم ولي اين هم يك شق ماجرا است!.