جدال كاركتر شخصي و شغل
نشست و برخاست با جماعت اطباء اعم از حاذق يا غير حاذق! در كشورمان منجر به گشايش بسياري از گفتگوهي تقابلي پيرامون آنچه بعقيده من نوعي توهم شغلي يا منزلت اجتماعي در اين طبقه از مشاغل است، مي گردد و هرچه كه سعي مي كنم از حاشيه هاي چنين تقابلي دور بمانم ولي مطمئن هستم عليرغم تمام احترامي كه براي پزشكان قائلم در نهايت شايد تعابير ديگري نيز به همراه داشته باشد...
بحث شب گذشته از آنجا آغاز شد كه من در پي سخنراني مبسوط يكي از جراحان در مورد وظايف، سختي كار و توقعات آنها از معيشت شان سعي كردم پرسش چالشي را مطرح كنم و از ايشان بخواهم دليل نوع نگاه پزشكان به مشتريان شان كه تقريباً همه جامعه را در برمي گيرد و احساس تافته جدا بافته بودن را در مقايسه با ساير تحصيل كرده هايي كه شايد از لحاظ طول دوران تحصيل، شب بيداري و حساسيت مسئوليت دست كمي هم از آنان ندارند را بازگو كنند و همچنين شباهت پيدا كردن پزشكان ايراني از اين نظر به يكديگر از كجا نشات مي گيرد.جالب است بدانيد مطالعه نداشتن، فيلم نديدن، اهل هنر يا موسيقي نبودن،تجارب غير شغل پزشكي نداشتن و كلاً غير از پزشك بودن به هيچ چيز ديگر اشتغال نداشتن به گونه اي تفاخر در سخنان اين دوست تبديل شده بود و وقتي خواستم كه ايراد مذكور را با همان شعر معروف نرودا برايش بازتر كنم با تعجب از اين وادي نيز بسيار دور افتاده بود و اصرار داشت قبول كنم كه سيستم آموزش پزشكي و سپس سيستم درمان كشور فقط پزشكاني از اين دست تربيت مي كند! و همه چيز به سيستم ارتباط پيدا مي كند. من از طرفداران سرسخت اين نظريه هستم كه همه اتفاقات از درون و شخصيت آدمي كليد مي خورد و آنچه در بيرون آدمي مي گذرد اگرچه كه بسيار تاثير گذار است ولي مقابل اراده و خواست آدمي مي تواند شكل گرفته و سرسختي نشان نخواهد داد ولي اين دوست بر استيلاي شغل بر شخصيت پا مي فشردند و باعث شدند براي اطمينان يافتن من هم گذاري به مطالعات شخصيت شناسي و استخدام غربيها زدم و خوشبختانه سندي يافتم كه كاراكتر شخصيتي مقدم بر شغل است و اين كاركتر شخصي ايت كه منجر به قواتم شغل يا از ريخت افتادن آن مي وشد!.
فهرستي كه نشاني اش را داده ام نشان مي دهد كه در مصاحبه هاي شغلي و انتخاب شغل چه كساني با چه روحياتي بايد به دنبال كدام مشاغل باشند و اتفاقاً كاركتر مورد نياز پزشكي با بسياري از شلنگ تخته هايي كه بعضي پزشكان امروزي در رفتارهاي اجتماعي شان مي اندازد تفاوت ماهوي دارد...
پ.ن:انتخاب شغل پزشكي و بسياري از مشاغل ديگر در ايران امروز فقط از سر معيشت و تامين حاشيه امنيت فردا است و لزوماً با شخصيت مناسب مشاغل همخواني ندارد و از اين رو است كه بسياري از مشاغل در اختيار آدمهاي متناسب آنها نيست !.
پ.ن: انتقادات وارده را دوستان محترم پزشك از با نگاه اغماض و تساهل به اميد پاسخي روشنگرانه از نظر بگذرانند.
پ.ن:من پزشكان تربيت شده دوران قبل از انقلاب و حتي دو دهه پيش را قابل مقايسه با نسل جوانتر آنها نمي دانم و فكر مي كنم جوانترها راحتتر مقابل سيستم زانو مي زنند...
بحث شب گذشته از آنجا آغاز شد كه من در پي سخنراني مبسوط يكي از جراحان در مورد وظايف، سختي كار و توقعات آنها از معيشت شان سعي كردم پرسش چالشي را مطرح كنم و از ايشان بخواهم دليل نوع نگاه پزشكان به مشتريان شان كه تقريباً همه جامعه را در برمي گيرد و احساس تافته جدا بافته بودن را در مقايسه با ساير تحصيل كرده هايي كه شايد از لحاظ طول دوران تحصيل، شب بيداري و حساسيت مسئوليت دست كمي هم از آنان ندارند را بازگو كنند و همچنين شباهت پيدا كردن پزشكان ايراني از اين نظر به يكديگر از كجا نشات مي گيرد.جالب است بدانيد مطالعه نداشتن، فيلم نديدن، اهل هنر يا موسيقي نبودن،تجارب غير شغل پزشكي نداشتن و كلاً غير از پزشك بودن به هيچ چيز ديگر اشتغال نداشتن به گونه اي تفاخر در سخنان اين دوست تبديل شده بود و وقتي خواستم كه ايراد مذكور را با همان شعر معروف نرودا برايش بازتر كنم با تعجب از اين وادي نيز بسيار دور افتاده بود و اصرار داشت قبول كنم كه سيستم آموزش پزشكي و سپس سيستم درمان كشور فقط پزشكاني از اين دست تربيت مي كند! و همه چيز به سيستم ارتباط پيدا مي كند. من از طرفداران سرسخت اين نظريه هستم كه همه اتفاقات از درون و شخصيت آدمي كليد مي خورد و آنچه در بيرون آدمي مي گذرد اگرچه كه بسيار تاثير گذار است ولي مقابل اراده و خواست آدمي مي تواند شكل گرفته و سرسختي نشان نخواهد داد ولي اين دوست بر استيلاي شغل بر شخصيت پا مي فشردند و باعث شدند براي اطمينان يافتن من هم گذاري به مطالعات شخصيت شناسي و استخدام غربيها زدم و خوشبختانه سندي يافتم كه كاراكتر شخصيتي مقدم بر شغل است و اين كاركتر شخصي ايت كه منجر به قواتم شغل يا از ريخت افتادن آن مي وشد!.
فهرستي كه نشاني اش را داده ام نشان مي دهد كه در مصاحبه هاي شغلي و انتخاب شغل چه كساني با چه روحياتي بايد به دنبال كدام مشاغل باشند و اتفاقاً كاركتر مورد نياز پزشكي با بسياري از شلنگ تخته هايي كه بعضي پزشكان امروزي در رفتارهاي اجتماعي شان مي اندازد تفاوت ماهوي دارد...
پ.ن:انتخاب شغل پزشكي و بسياري از مشاغل ديگر در ايران امروز فقط از سر معيشت و تامين حاشيه امنيت فردا است و لزوماً با شخصيت مناسب مشاغل همخواني ندارد و از اين رو است كه بسياري از مشاغل در اختيار آدمهاي متناسب آنها نيست !.
پ.ن: انتقادات وارده را دوستان محترم پزشك از با نگاه اغماض و تساهل به اميد پاسخي روشنگرانه از نظر بگذرانند.
پ.ن:من پزشكان تربيت شده دوران قبل از انقلاب و حتي دو دهه پيش را قابل مقايسه با نسل جوانتر آنها نمي دانم و فكر مي كنم جوانترها راحتتر مقابل سيستم زانو مي زنند...