آبشار اطلاعاتی و هدایت جمع به سمت فاجعه
خرد جمعی را همیشه مقدم بر خرد فردی می دانند و همیشه شنیده ایم که همه چیز را همگان دانند، ولی این قضیه هم مثل سایر واقعیتها امٌا و اگرهای هم دارد، و باعث شده که با فرض نسبیت در تکیه بر نتایجی که 100٪ درست به نظر می آیند و وضعیتهایی مانند آبشار اطلاعاتی(informational cascade) بتواند مثال نقضی برای خرد جمعی باشد.
اگر به نوشته های این دوست جدید که به تازگی کشفشان کردم سری بزنید دو مطلب در رد وقبول خرد جمعی فراهم آمده که خصوصاً مطلب ردٌیه!اشاره ظریفی به ساختارهای ایدئولوژیک و هیجانزده دارد که عموماً با پافشاری بر عقاید مذهبی،شبه مذهبی ،ایدئولوژیک یا ناسیونالیستی سعی در به کرسی نشاندن یک رویداد یا یک سیاستگذاری خاص دارند و علیرغم پشتیبانی یک خرد جمعی!(نسبی) بازهم به خطا می روند. وضعیت آبشار اطلاعاتی در تحلیل همین رفتارهیجانزده سیاسی به کار می آید و آن زمانی است که جمع از استقلال رای و خرد فردی به واسطه هیجان و عرق ملٌی یا مذهبی یا مکتبی و یا هر چیز مشابه دیگری! فاصله گرفته و بر تصمیمهای اشتباه و عملکردهای تکراری جمع اطافش صحه می گذارد!!.اکثر جنگها،آشوبها و شورشهای بزرگ جهان ریشه در چنین رفتارجمعی دارد که منجر به دادن خسارتهای بیشماری تاکنون شده است ...
پ.ن: تقویت خردجمعی از دلایل محکم جایگزینی ساختاردموکراتیک به جای ساختارهای انحصارگرا و مطلق اندیش است ولی کار به اینجا ختم نمی شود،دموکراسی با بافت کلاسیک نیز نیاز به ارتقاء و تبدیل به دموکراسیهای مشورتی(Deliberative democracy) دارد تا بتواندبه عنوان سد دفاعی در قبال قدرت لابیهای حکومتی و فساد دموکراتیک یک چرخه کنترلی ایجاد کند.