Green Engineering OR Green Design حلقه مفقوده توسعه پايدار
تفاوتهاي ماهوي بين مهندسي سبز و طراحي سبز باعث مي شود كه بخواهيم طراحي بر مهندسي غلبه داشته باشد!،بگذاريد بيشتر توضيح بدهم...
در مهندسي سبز هدف اين است كه از طريق ساخت چيزها اثرات زيست محيطي فعاليتهاي بشري بر زيست بوم تقليل يابد و اصلاً مهم نيست كه تفكرو زيربناي تغييرات رفتاري سبز جايگزين شود و به كلام ديگر يك اتفاق خلق الساعه با آمدن يك تكنولوژي به جريان مي افتد، يك نيروگاه گازطبيعي جايگزين يك نيروگاه زغال سنگي مي شود و بسياري از آلاينده هاي تكنولوژي قديمي حذف مي شود ولي آيا طريقه مصرف هم تغيير مي يابد؟!،جواب قطعي نيست ولي لزوماً نيز كاملاً مثبت نيست!.
ولي درمقايسه طراحي سبز اين فرصت را فرا روي جامعه قرار مي دهد تا رفتارها و عادات خود را تغيير داده و از اين طريق اثرات زيست محيطي رفتارهاي بشري را كاهش دهند، مثلاً با طراحي مناسب گذرگاهها و مبادي منتهي به مقاصد عمده روزانه در شهرها اين امكان را براي شهروندان فراهم كنند تا به عوض استفاده از وسائط نقليه مسير را پياده روي كنند يا از دوچرخه استفاده نمايند.
مقايسه دو گزاره بالا نشان مي دهد كه دربخش سياستگذاري ومطالعات زيربنايي يك جامعه نفوذ و اهميت دادن به طراحي سبز بر توسعه پايدار اثرات چشمگيري خواهد گذارد و اين شايد ازطريق رو آوردن به مفهوم جديد در فن آوري با نام فن آوريهاي ترغيب كننده Persuasive Technologyامكانپذير باشد.
پ.ن:البته درساختار تكنوكراتيك پس از انقلاب وشيوع تفكر مهندسي كردن جامعه همين نقطه لزوم طراحي پيش از مهندسي به دست فراموشي سپرده شده است و شما به تعداد انگشتان يك دست مراكز آموزشي متولي تربيت طراح دراين مملكت نمي يابيد!!.
در مهندسي سبز هدف اين است كه از طريق ساخت چيزها اثرات زيست محيطي فعاليتهاي بشري بر زيست بوم تقليل يابد و اصلاً مهم نيست كه تفكرو زيربناي تغييرات رفتاري سبز جايگزين شود و به كلام ديگر يك اتفاق خلق الساعه با آمدن يك تكنولوژي به جريان مي افتد، يك نيروگاه گازطبيعي جايگزين يك نيروگاه زغال سنگي مي شود و بسياري از آلاينده هاي تكنولوژي قديمي حذف مي شود ولي آيا طريقه مصرف هم تغيير مي يابد؟!،جواب قطعي نيست ولي لزوماً نيز كاملاً مثبت نيست!.
ولي درمقايسه طراحي سبز اين فرصت را فرا روي جامعه قرار مي دهد تا رفتارها و عادات خود را تغيير داده و از اين طريق اثرات زيست محيطي رفتارهاي بشري را كاهش دهند، مثلاً با طراحي مناسب گذرگاهها و مبادي منتهي به مقاصد عمده روزانه در شهرها اين امكان را براي شهروندان فراهم كنند تا به عوض استفاده از وسائط نقليه مسير را پياده روي كنند يا از دوچرخه استفاده نمايند.
مقايسه دو گزاره بالا نشان مي دهد كه دربخش سياستگذاري ومطالعات زيربنايي يك جامعه نفوذ و اهميت دادن به طراحي سبز بر توسعه پايدار اثرات چشمگيري خواهد گذارد و اين شايد ازطريق رو آوردن به مفهوم جديد در فن آوري با نام فن آوريهاي ترغيب كننده Persuasive Technologyامكانپذير باشد.
پ.ن:البته درساختار تكنوكراتيك پس از انقلاب وشيوع تفكر مهندسي كردن جامعه همين نقطه لزوم طراحي پيش از مهندسي به دست فراموشي سپرده شده است و شما به تعداد انگشتان يك دست مراكز آموزشي متولي تربيت طراح دراين مملكت نمي يابيد!!.