Tuesday, March 13, 2007

گیشاهای ژاپنی و خاطره ای از آستارا


سال 81به اتفاق دوست عزیزی و خانواده اش یک سفر دور شمال داشتیم و در ادامه راه به آستارا رسیدیم،اونجا دوستم یک آشنایی داشت که در تهران صاحبخونه قبلی اون بوده و جزء تجار موفق آستارا بود و خانه مجهز و سه طبقه ای در آستارا داشت که برای اقامت یک شب ما شرمنده اون و خانواده اش شدیم،پیش از این با اهالی آستارا برخوردی نداشتم و برای برخورد اول خانواده گرم و مهربونی بودن، خانمها زود صمیمی شدن و ایضاً بنده با صاحبخونه!،بیشتر حرفهامون بنا به کنجکاوی من در مورد اونور مرز بود و عادات و رسوم و سطح زندگی در آذربایجان شوروی سابق،صاحبخونه که از آذریهای همون منطقه محسوب می شد داشت برامون از عیش و نوش و کیف و تفریح مردها انور آب تعریف میکرد، می گفت در باکو مردهایی که دستشون به دهنشون میرسه دو تا زندگی کاملاً متفاوت از لحاظ زناشویی و تماس با زنها دارن ومعمولاً اضافه بر همسر و مادر بچه هاشون یک رفیقه هم برای کاباره گردی و زندگی شبانه دارند که همسرشون مسئول بچه پس انداختن ! و تر و خشک کردن بچه و خونه و زندگی است و رفیقه آقا! همراه شبانه ایشان برای بساط آب شنگولی خوردن و همراهی در مجالسی که مردان اونجا زنهای رسمیشون رو همراه نمی برند!!
قبلاً هم در مورد ژاپنیها و رسم و رسوماتشون مطالعه داشتم و چیزایی در مورد گیشاها خونده بودم و حدوداً میدونستم که ژاپنیهای متمٌول هم برای شرکت در مجاس تفریح شبانه، رسومات خاصی تا پیش از جنگ جهانی دومٌ داشتن ،ولی زنان گیشا برای اهداف خاصی تربیت می شدن و بنا به رسومات آنها گیشا یک فاحشه یا رفیقه زن برای برآورده کردن میل جنسی نیست ،بلکه یک هنرمند و توانا به هنرهای اصیل ژاپنی در رقص و آواز و نواختن ساز و از همه مهمتر شیرین زبانی و حسن مصاحبت به حساب می آمده و حتی بعضی از همسران خودشون گیشای خاصی رو برای شوهرشون انتخاب میکردند!!
دیروز این رفیقمون از خیابون انقلاب یک بقچه فیلم خریده بود که من خاطرات یک گیشا رو از روی کنجکاوی ازشون گرفتم و دیشب دیدم و باز همون خاطره آستارا برام شکل گرفت و این که مردهای شرقی به دنبال چه چیزی هستن و چرا حسن مصاحبت وهم فکری در باطن یک زن خانه دار شرقی به اندازه ای نبوده و یا نیست که بتونه مردها رو ارضاء کنه؟، البته میدونم و باور دارم که در مشرق زمین فرصتهای نابرابر برای حضور زنان در اجتماع و زندگی جدی و روبرو شدن با تمام تجاربی که مردان هم در گیرش هستن این خلاء رو ایجاد کرده ولی شباهت ماهوی این دو واقعه برام جالب بود...
خاطرات یک گیشا بر اساس نوول پر فروشی اثر آرتور گولدن ساخته شده و چند بازیگر مطرح چینی و ژاپنی و یکی دوتا کمتر مطرح آمریکایی رو با خودش داره و به روایت زندگی دختری میپردازه که توسط والدینش به همراه خواهر بزرگترش به یک فاحشه خانه و یک خانه گیشا فروخته شدند و خواهر کوچکتر که داستان بیشتر حول محور شخصیت اون چرخ میزد تبدیل به معروفترین گیشای ژاپن در خلال سالهای قبل از جنگ جهانی دوٌم شد و قس علیهذا...
پ.ن:فیلم متوسطیه و فقط به درد این خورد که جریانی رو که میخواستم از طریقش براتون مجسم کنم!!!

blog comments powered by Disqus
Template Designed by Douglas Bowman - Updated to New Blogger by: Blogger Team
Modified for 3-Column Layout by Hoctro, a little change by PThemes