ادبيات جايگاه خلق كردن و به خاك سپردن واژه گان و آدمها است
واژه ها توسط آدمها،وقايع و رويدادهاي مختلفي خلق مي شوند،توسعه مي يابند و يا از رواج مي افتند و حذف مي گردند...
بسياري از واژگاني كه توسط ديكتاتورهاي معروف، نظام هاي ديكتاتوري يا افرادي كه به هر نحوي منفور جامعه و زمانه معاصرشان مورد استفاده قرار مي گرفته است، امروزه يا از رواج افتاده اند يا كمتر كسي تمايل به استفاده مجدد از آن در مكالمات ،سخنراني يا نوشتار دارد. بعضي واژه گان محكوم به فنا هستند و كسي حتي براي يك لحظه آن را بعنوان يك ابزار ارتباطي مستقل يا موثر نخواهد پسنديد مگر آنكه در جايگاه نقد، توهين، طنز و هجو و فقط با هدف به ياد آوردن جايگاه مبدع و خالق مهوع مرتبه اوٌل! مورد استفاده مجدد قرار گيرد.ادبيات جايگاه خلق كردن و به خاك سپردن واژه گان و آدمها است!،در اين ميان زبان و فرهنگي كه جوشش خلق واژه و مفاهيم جديد در آن از كار باز نايستد، نگراني از از نرخ مرگ و مير گسترده واژگانش به سبب ديكتاتور پروري تاريخي اش نخواد داشت، ولي اگر چشمه فرهنگ و خلق ادبي واژه از جوشش بايستد ولي خلق ديكتاتورهاي ريز و درشت به مسير خود ادامه دهد در انتها با كمبود واژگاني كه مردم مستقل تاب و تمايل بازاستفاده از آنها را داشته باشند،روبرو خواهيم بود،شايد ديگر كسي ميل به سخن گفتن با انبوه واژه گان اجاره اي ديكتاتورها را در خود نبيند و ديگر سكوت بماند و سكوت...
پ.ن:بسياري از واژگان مصطلح امروز در زباني مانند انگليسي از گفته ها يا نوشته هاي افرادي چون شكسپير يا نيوتون و امثالهم به جا مانده و با آن همه توليد واژه جديد به عقب رانده نشده است، ولي بسياري از واژه گاني كه در گزارشات جنگهاي ويتنام توسط فرمانداري نظامي وقت امريكا در توجيه يا تاويل ميزان كشتار آدمهاي غير نظامي يا شرايط بسيار دهشتناك صحنه نبرد ويتنام عنوان شده است امروزه در ادبيات يا حتي گزارشات رسمي و نظامي- امنيتي مورد استفاده مجدد قرار نمي گيرد تا يك وقت صحنه هاي آن زمان دوباره به اذهان متبادر نشود !.
پ.ن:فكر مي كنم به اندازه كافي ايماء و اشاره كرده ام كه كدام واژه ها ديگر به زبان ما ايراني ها نخواهد آمد و حتي شنيدن آن جز احساس تنفر يا خاطرات اين روزها دستاورد ديگري نخواد داشت.
بسياري از واژگاني كه توسط ديكتاتورهاي معروف، نظام هاي ديكتاتوري يا افرادي كه به هر نحوي منفور جامعه و زمانه معاصرشان مورد استفاده قرار مي گرفته است، امروزه يا از رواج افتاده اند يا كمتر كسي تمايل به استفاده مجدد از آن در مكالمات ،سخنراني يا نوشتار دارد. بعضي واژه گان محكوم به فنا هستند و كسي حتي براي يك لحظه آن را بعنوان يك ابزار ارتباطي مستقل يا موثر نخواهد پسنديد مگر آنكه در جايگاه نقد، توهين، طنز و هجو و فقط با هدف به ياد آوردن جايگاه مبدع و خالق مهوع مرتبه اوٌل! مورد استفاده مجدد قرار گيرد.ادبيات جايگاه خلق كردن و به خاك سپردن واژه گان و آدمها است!،در اين ميان زبان و فرهنگي كه جوشش خلق واژه و مفاهيم جديد در آن از كار باز نايستد، نگراني از از نرخ مرگ و مير گسترده واژگانش به سبب ديكتاتور پروري تاريخي اش نخواد داشت، ولي اگر چشمه فرهنگ و خلق ادبي واژه از جوشش بايستد ولي خلق ديكتاتورهاي ريز و درشت به مسير خود ادامه دهد در انتها با كمبود واژگاني كه مردم مستقل تاب و تمايل بازاستفاده از آنها را داشته باشند،روبرو خواهيم بود،شايد ديگر كسي ميل به سخن گفتن با انبوه واژه گان اجاره اي ديكتاتورها را در خود نبيند و ديگر سكوت بماند و سكوت...
پ.ن:بسياري از واژگان مصطلح امروز در زباني مانند انگليسي از گفته ها يا نوشته هاي افرادي چون شكسپير يا نيوتون و امثالهم به جا مانده و با آن همه توليد واژه جديد به عقب رانده نشده است، ولي بسياري از واژه گاني كه در گزارشات جنگهاي ويتنام توسط فرمانداري نظامي وقت امريكا در توجيه يا تاويل ميزان كشتار آدمهاي غير نظامي يا شرايط بسيار دهشتناك صحنه نبرد ويتنام عنوان شده است امروزه در ادبيات يا حتي گزارشات رسمي و نظامي- امنيتي مورد استفاده مجدد قرار نمي گيرد تا يك وقت صحنه هاي آن زمان دوباره به اذهان متبادر نشود !.
پ.ن:فكر مي كنم به اندازه كافي ايماء و اشاره كرده ام كه كدام واژه ها ديگر به زبان ما ايراني ها نخواهد آمد و حتي شنيدن آن جز احساس تنفر يا خاطرات اين روزها دستاورد ديگري نخواد داشت.