جزیره نشینان
یک کشتی نفتکش به گل نشسته در نزدیکی ساحل،مامن چندین و چند خانوار مستاصل و بی چیز است.کابینهای کشتی،انباریها و فضاهای قابل سکونت با تخته،پتو و هر چیز دیگری که بتواند فضاهای خصوصی را از هم جدا کند به شکل یک همسایه نشینی در آمده است.در این کشتی بچه ها بدنیا می آیند،بزرگ می شوند و حتی عاشق می شوند!،تمام ارتباط کشتی با دنیای بیرون از طریق مردانی زحمت کشیده در قالب مشاغلی مانند جاشویی حاصل می آید و بلاخره صاحب خانه این بنای نا متعارف، عاقله مردی است که به نام ناخدا می شناسیمش و او به حکم نامش مالک همه چیز است،او تمام نیازمندیهای اهل این خانه شناور را از خشکی تامین می کند و به حسابشان می گذارد،طبابت می کند،قضاوت می کند و ریش سفیدی تمام ماجراهای تلخ و شیرین بر عهده اوست،گوشی تلفن همراهش در ساعات حضورش در کشتی حکم مخابرات عمومی را دارد! و این کشتی معلوم نیست به چه بابت و از طریق کدام سند ملک طلق او محسوب می شود!، تلفنهایی ازبیرون کشتی نشان می دهد که مقاماتی اصرار به تخلیه کشتی دارند و ناخدا مقاومت می کند و نگران بی خانمانی و بدبختی مستاجرانش است! و در همین حین نیز قطعات فلزی و موتوری قابل فروش کشتی را از طریق اجیر کردن بچه ها و چند کارگر از درون کشتی بریده و به بیرون حمل می کند...
جزیره آهنی اولین ساخته بلند سینمایی محمد رسول اف همشهری ما شیرازیها است که پدرش را بعنوان یک معلم قدیمی تئاتر می شناختم و به فستیوال کن فرانسه نیز راه پیدا کرده و یک بامداد امروز به طرز غافلگیر کننده ای از شبکه فرانسویCineCult پخش شد!!.علی نصیریان و دیدار رزاقی دو بازیگر نام آشنای فیلم و مابقی از هنرمندان آماتور هستند.علی نصیریان تمام بار درام فیلم را یک تنه به دوش می کشد و در نقش ناخدا،خدایی می کند!!.
پ.ن:فیلم بیش از هر چیز شباهت تامی با مملکتهایی دارد که به سبب اغراض خاص حاکمانش به صورت جزیره های ایزوله اداره می شوند و مردمان در کمال بدبختی و بی اطلاعی از آنچه در بیرون می گذرد، به نداشته هایشان عادت کرده اند.حاکمان در پی منافعشان از هیچ دروغ و ریایی اجتناب نمی کنند و نقش دانای کل و پدر همه را بازی می کنند و...
پ.ن: تا پیش از دیدن این فیلم چیزی از آن نشنیده بودم و به گمانم با توجه به مضمون فیلم هنوز اجازه اکران نداشته است...