بهنود و کوزه بشکسته
آخرین کتاب مسعود بهنود در این وانفسای اطلاع رسانی در خصوص نشر فقط به تصادف و در پی ویترین گردی خیابان انقلاب به چنگ آمد!, تمرکز بیش از چندین دهه بر وقایع اتفاقیه سالهای آخر قاجار و پهلوی, روح جستجوگری و شم ژورنالیستی یگانه بهنود منجر به آفرینش آثاری شده است که از منظر تاریخ معاصر و داستان گویی به روایی و شیوایی منحصر بفردی دست یافته است.
کوزه بشکسته روایت سالیان از نظر دورافتاده ای است از تاریخ و زندگی پهلوی دوم به گاه حضورش در کسوت شاگرد مدرسه ای در سوئیس به اتفاق فردوست و مهرپور پسر کوچک تیمورتاش است,دسترسی به نامه های خصوصی دختر انگلیسی همشاگردی آن سه تن از که دست روزگار وی را به حوادث شهریور 1320 و پس از آن انداخته بود و سایر روایتهای متفاوت از آن دوران پازل ذهنی بهنود را برای تصنیف این داستان تاریخ معاصر تکمیل کرده است.
حضور ناخواسته و اجباری بهنود در دهه هفتم زندگی اش در انگلستان را باید برای مواخره نویسی و ترکیب داستان-ژورنالیسم ابداعی وی به فال نیگ گرفت,او در چنین سالهایی به توفیق اجباری دسترسی به اسناد و اطلاعات انگلیسیها همراه با توانایی های وب و اینترنت هزاره سوم رسیده است و نبوغ شخصی اش را با چیدمان اطلاعات شخصی اش از دوران معاصر و اطلاعاتی که از دل مکاتبات و اسناد خانوادگی قجر و پهلوی برآمده است به رخ مخاطبش می کشاند. نثر بهنود کاملاً دارای امضای شخصی وی , گیرا و نفس گیر است و برای مخاطب چاره ای جز ادامه کار تا پاسی از شب باقی نمی گذارد!.
بسیاری این اثر را ادامه "خانوم" و"امینه" می دانند و من بر این باورم که سالها تحقیق بهنود در تاریخ معاصر او را برآن داشته تا به حضور زنانی از جنس تاریخ ساز در این دیار باور داشته باشد. اگرچه وی خود را به دردسر پانویسی و ارجاع به مرجع وقایع داستانهایش نیانداخته است ولی اعتبار حضور پر رنگ و مستمر ژورنالیستی وی در سالهای1340تا1370 راهی باقی نمی گذارد مگر آنکه بخشی از داستانهایش را کاملاً واقعی تصور کنیم.
پ.ن:وعده وی برای ادامه داستان از خلال زندگی دختر تیمورتاش این امیدواری را به ارمغان می آورد که میتوان بخش دیگری از تاریخ ایران هزارپاره را از دریچه ای دیگر نیز دنبال نمود, امیدوارم عمر وی و من مخاطب اجازه دهد تا وقایع پس از انقلاب 57 را نیز از خلال روایتهای تاریخی سازندگانش بیشتر باز شناسیم.
پ.ن:اشاره بهنود یا دختر انگلیسی به بدبختی کشورهای صاحب نفت در خاورمیانه و جدال همیشگی آنها با سیاستهای خارجی اگرچه از زبان یا ذهن هر کدام یا هر دو برآمده باشد,فرضیه ای است مبتنی بر توطئه پایدار انگلیسیها و این در حالی است که کشورهایی چون نروژ در این دام نیافتاده اند...
پ.ن:از قرار بهنود برای انتخاب این سبک از نوشتن برای روایت تاریخ معاصر دلایلی چون حریم شخصی صاحبان نامه ها و اسناد غیرقابل انتشار را بعنوان ضرورتی غیرقابل گذشت قبول کرده,از این لحاظ تکیه بر اسامی غیر از اشخاص بسیار معروف, شما را به جایی راهنمایی نمی کند!.
کوزه بشکسته روایت سالیان از نظر دورافتاده ای است از تاریخ و زندگی پهلوی دوم به گاه حضورش در کسوت شاگرد مدرسه ای در سوئیس به اتفاق فردوست و مهرپور پسر کوچک تیمورتاش است,دسترسی به نامه های خصوصی دختر انگلیسی همشاگردی آن سه تن از که دست روزگار وی را به حوادث شهریور 1320 و پس از آن انداخته بود و سایر روایتهای متفاوت از آن دوران پازل ذهنی بهنود را برای تصنیف این داستان تاریخ معاصر تکمیل کرده است.
حضور ناخواسته و اجباری بهنود در دهه هفتم زندگی اش در انگلستان را باید برای مواخره نویسی و ترکیب داستان-ژورنالیسم ابداعی وی به فال نیگ گرفت,او در چنین سالهایی به توفیق اجباری دسترسی به اسناد و اطلاعات انگلیسیها همراه با توانایی های وب و اینترنت هزاره سوم رسیده است و نبوغ شخصی اش را با چیدمان اطلاعات شخصی اش از دوران معاصر و اطلاعاتی که از دل مکاتبات و اسناد خانوادگی قجر و پهلوی برآمده است به رخ مخاطبش می کشاند. نثر بهنود کاملاً دارای امضای شخصی وی , گیرا و نفس گیر است و برای مخاطب چاره ای جز ادامه کار تا پاسی از شب باقی نمی گذارد!.
بسیاری این اثر را ادامه "خانوم" و"امینه" می دانند و من بر این باورم که سالها تحقیق بهنود در تاریخ معاصر او را برآن داشته تا به حضور زنانی از جنس تاریخ ساز در این دیار باور داشته باشد. اگرچه وی خود را به دردسر پانویسی و ارجاع به مرجع وقایع داستانهایش نیانداخته است ولی اعتبار حضور پر رنگ و مستمر ژورنالیستی وی در سالهای1340تا1370 راهی باقی نمی گذارد مگر آنکه بخشی از داستانهایش را کاملاً واقعی تصور کنیم.
پ.ن:وعده وی برای ادامه داستان از خلال زندگی دختر تیمورتاش این امیدواری را به ارمغان می آورد که میتوان بخش دیگری از تاریخ ایران هزارپاره را از دریچه ای دیگر نیز دنبال نمود, امیدوارم عمر وی و من مخاطب اجازه دهد تا وقایع پس از انقلاب 57 را نیز از خلال روایتهای تاریخی سازندگانش بیشتر باز شناسیم.
پ.ن:اشاره بهنود یا دختر انگلیسی به بدبختی کشورهای صاحب نفت در خاورمیانه و جدال همیشگی آنها با سیاستهای خارجی اگرچه از زبان یا ذهن هر کدام یا هر دو برآمده باشد,فرضیه ای است مبتنی بر توطئه پایدار انگلیسیها و این در حالی است که کشورهایی چون نروژ در این دام نیافتاده اند...
پ.ن:از قرار بهنود برای انتخاب این سبک از نوشتن برای روایت تاریخ معاصر دلایلی چون حریم شخصی صاحبان نامه ها و اسناد غیرقابل انتشار را بعنوان ضرورتی غیرقابل گذشت قبول کرده,از این لحاظ تکیه بر اسامی غیر از اشخاص بسیار معروف, شما را به جایی راهنمایی نمی کند!.