در مورد مدهای پوشش اتفاق نظری است که این رفتار انسان در پاسخ به نیاز مورد توجه واقع شدنAttention شکل گرفته و هر آنچه که در شخصی یا پایه سنی بیشتر رخ دهد نشانگر آن است این نیاز هنوز اقناع نشده است,البته به طور طبیعی و طی یک روال منطقی گرایش به مد در بستر فعالیتهای جدیتر و کوران زندگی واقعی رنگ می بازد,به همین خاطر تین ایجرها بیشترین اعضای بازار هدف برای کسب و کار مد هستند,چون هنوز فرصت زندگی به معنای جدی ان رخ نداده است...
مقدمه بالا به جهت
گزارشی که ایندیپندنت از جریان حضور و پوشش ابرستاره های هالییودی در مراسم اسکار در طول چند دهه اخیر تهیه کرده لازم به نظر می رسید, کسانی در سطح معروفیت بازیگران تراز اول هالییود بایستی در طول چندین سال حضور موفق از لحظ احساس نیاز به مورد توجه قرار گرفتن کاملاً اقناع شده باشند,لذا این نام آن هنرمند است که به فلان لباس شب طراحی شده توسط فلان طراح مد ارزش و بها می بخشد...
برای مثال در1969 باربارا استرانساید برای اولین بار با پوشیدن شلوار و به روی سن رفتن در مراسم اسکار رسم لباس شب پوشیدن را منسوخ کرد که البته شاید کمی هم به فضای خاص دهه 60 و 70 میلادی ارتباط داشته باشد که سنت شکنی مد شده بود !,ولی باعث شد که 3 سال بعد جین فوندا هم با شلوار به روی سن برود!.
در بازار مد دو گروه حضور دارند, آنهایی که به آن جهت می دهند مانند همین ابرستاره ها که هر چه بپوشند یا به خود آویزان کنند تبدیل به یک جریان می شود و گروه دوم اشخاصی که مصرف کننده مد هستند و به لحاظ اقناع نشدن در زمینه همان احساس کذایی فقط منتظر نشسته اند ببینند در فلان مراسم فلان شخصیت چه چیزی پوشیده یا طراح لباس چه کسی بوده است...
پ.ن: اگر وارد بازی مد می شوید بدانید که از یکی از این دوحال خارج نیستید!,یاکسی هستید که جایگاه اجتماعیتان دیگران را به انتخاب شما متمایل می کند یا اینکه به دلیل فقدان جایگاه مشخصی در اجتماع به پوشش طبقه فرا دست با حسرت نگاه می کنید!!,راه میانه ای وجود ندارد!!!.
پ.ن: جولیا رابرتز در 2001 با همین لباس(طراحValentino) اسکار بهترین بازیگر زن را برای فیلم ارین براکوویچ دریافت کرد.