Triage 2009 حدفاصل زرد و آبي
بلاخره فرصت شد كه يك فيلم قابل توجه را تماشا كنم و چنين چيزي بنا به روال عادي اين وبلاگ،يعني يك پست ديگر!.
در ميادين جنگ فرايند خاصي براي درمان مجروحين پيشبيني شده كه بنا بر يك استاندارد توسعه يافته،در هنگام پذيرش مجروح در بيمارستانهاي صحرايي و جنگي ،پزشك مسئول پذيرش اوليه با كارتهايي الويت درماني بيمار را براساس مشخصات جراحت و نيازمندي هاي آن را مشخص مي كند،اين الويت بندي را در انگليسي Triage مي نامند.
استانداردهاي امروزي بعد از تجربه جنگهاي جهاني در دنيا 4الويت را با چهار رنگ در اين روش پيشبيني كرده است كه كه به ترتيب الويت، اولين گروه كساني هستند كه كمكهاي پزشكي ديگر دردي را براي آنها دوا نخواهد كرد يا مجروحين غيرقابل درمان و گروههاي بعدي به مجروحيني كه بايد هر چه سريعتر به خطوط پشت جبهه انتقال داده شده و مورد مداوا قرار گيرند، مجروحيني كه ميتوانند تاخير زمان انتقال را تحمل كنند و مجروحيني كه در مرحله آخر قرار دارند ميتوانند جراحتهاي خود را با درمانهاي سرپايي التيام بخشند يا بدون ضرورت انتقال به پشت جبهه هستند.
ماجراي فيلمي به نام Triageنيز در مورد عكاس جنگي است كه در طي عكسبرداري از صحنه هاي درگيري نيروهاي كرد در طي سالهاي پاياني دهه نود ميلادي با عراقيها، همكار عكاس خود را طي يك سانحه انفجار و ماجراهاي بعد آن از دست مي دهد و دچار ضربه روحي و برهم خوردن تعادل رواني اش مي گردد.فيلم با تدويني غير خطي صحنه هاي متفاوت زماني را پس و پيش مي برد تا با وضعيت خبرنگار افسرده با هنرنمايي كالين فارل بيشتر آشنا شويد. آن استاندارد 4 گانه كذايي در اين فيلم و يك بيمارستان صحرايي بسيار نامناسب كه در دل يك صخره در كوهستانهاي كردستان عراق مخفي شده به دو الويت آبي و زرد كاهش يافته، در الويت زرد مجروح احتمالاً زنده مي ماند و كمكهاي درماني ميگيرد و در الويت آبي مجروح قابل درمان تشخيص داده نمي شود و به تشخيص پزشك كرد معدوم مي شود!.
پ.ن: محروميت و نسل كشي كردها و توجيه پزشك كرد براي نجات مجروح از درد و رنج با معدوم كردن آنها و اشاره دردناكي كه وي به زندگي سراسر آميخته جنگش مي كند و مي گويد فقط خودش از كودكي تا كنون درگير سه جنگ با ايرانيها، سه جنگ با عراقيها و دو جنگ با تركها بوده است،عمقي از فاجعه نفرت انساني انباشته در كردستان را نشان مي دهد كه بعيد به نظر مي رسد حداقل از ديدگاه غربيها منجر به آشتي و همزيستي مسالمت آميزكردها با اين سه همسايه در آينده باشد.
پ.ن:با وجود آنكه با كردهاي ايراني آشنايي دارم و بابسياري از آنها هم كلاس و همكار بوده ام ولي هيچگاه اين نفرت را احساس نكرده ام، شايد اين موضوع آنطور كه اين فيلم نشان مي دهد نباشد ولي بايد باور كنيم كه سالها جنگيدن و كشته دادن از بازماندگان ،انسانهاي دلخوش و خوشبيني نخواهد ساخت.
پ.ن:اثرات رواني جنگ بر بازماندگان توسط مارك عكاس جنگي فيلم بسيار زيبا و دردناك به تصوير كشيده شده است و بازي كريستوفرلي در سالهاي سالمندي بعنوان پزشك روانكاو نيز خالي از لطف نيست، اين روانكاو با تجربه جنگهاي داخلي اسپانيا به كمك مارك مي شتابد...
در ميادين جنگ فرايند خاصي براي درمان مجروحين پيشبيني شده كه بنا بر يك استاندارد توسعه يافته،در هنگام پذيرش مجروح در بيمارستانهاي صحرايي و جنگي ،پزشك مسئول پذيرش اوليه با كارتهايي الويت درماني بيمار را براساس مشخصات جراحت و نيازمندي هاي آن را مشخص مي كند،اين الويت بندي را در انگليسي Triage مي نامند.
استانداردهاي امروزي بعد از تجربه جنگهاي جهاني در دنيا 4الويت را با چهار رنگ در اين روش پيشبيني كرده است كه كه به ترتيب الويت، اولين گروه كساني هستند كه كمكهاي پزشكي ديگر دردي را براي آنها دوا نخواهد كرد يا مجروحين غيرقابل درمان و گروههاي بعدي به مجروحيني كه بايد هر چه سريعتر به خطوط پشت جبهه انتقال داده شده و مورد مداوا قرار گيرند، مجروحيني كه ميتوانند تاخير زمان انتقال را تحمل كنند و مجروحيني كه در مرحله آخر قرار دارند ميتوانند جراحتهاي خود را با درمانهاي سرپايي التيام بخشند يا بدون ضرورت انتقال به پشت جبهه هستند.
ماجراي فيلمي به نام Triageنيز در مورد عكاس جنگي است كه در طي عكسبرداري از صحنه هاي درگيري نيروهاي كرد در طي سالهاي پاياني دهه نود ميلادي با عراقيها، همكار عكاس خود را طي يك سانحه انفجار و ماجراهاي بعد آن از دست مي دهد و دچار ضربه روحي و برهم خوردن تعادل رواني اش مي گردد.فيلم با تدويني غير خطي صحنه هاي متفاوت زماني را پس و پيش مي برد تا با وضعيت خبرنگار افسرده با هنرنمايي كالين فارل بيشتر آشنا شويد. آن استاندارد 4 گانه كذايي در اين فيلم و يك بيمارستان صحرايي بسيار نامناسب كه در دل يك صخره در كوهستانهاي كردستان عراق مخفي شده به دو الويت آبي و زرد كاهش يافته، در الويت زرد مجروح احتمالاً زنده مي ماند و كمكهاي درماني ميگيرد و در الويت آبي مجروح قابل درمان تشخيص داده نمي شود و به تشخيص پزشك كرد معدوم مي شود!.
پ.ن: محروميت و نسل كشي كردها و توجيه پزشك كرد براي نجات مجروح از درد و رنج با معدوم كردن آنها و اشاره دردناكي كه وي به زندگي سراسر آميخته جنگش مي كند و مي گويد فقط خودش از كودكي تا كنون درگير سه جنگ با ايرانيها، سه جنگ با عراقيها و دو جنگ با تركها بوده است،عمقي از فاجعه نفرت انساني انباشته در كردستان را نشان مي دهد كه بعيد به نظر مي رسد حداقل از ديدگاه غربيها منجر به آشتي و همزيستي مسالمت آميزكردها با اين سه همسايه در آينده باشد.
پ.ن:با وجود آنكه با كردهاي ايراني آشنايي دارم و بابسياري از آنها هم كلاس و همكار بوده ام ولي هيچگاه اين نفرت را احساس نكرده ام، شايد اين موضوع آنطور كه اين فيلم نشان مي دهد نباشد ولي بايد باور كنيم كه سالها جنگيدن و كشته دادن از بازماندگان ،انسانهاي دلخوش و خوشبيني نخواهد ساخت.
پ.ن:اثرات رواني جنگ بر بازماندگان توسط مارك عكاس جنگي فيلم بسيار زيبا و دردناك به تصوير كشيده شده است و بازي كريستوفرلي در سالهاي سالمندي بعنوان پزشك روانكاو نيز خالي از لطف نيست، اين روانكاو با تجربه جنگهاي داخلي اسپانيا به كمك مارك مي شتابد...