نگاه ایرانی یا مشرق زمینی به اسباب بازی از دو دیدگاه اقتصادی و میزان توسعه یافته گی که دومی هم بی تاثیر از اقتصاد نیست, ارتباط تامی دارد. اسباب بازیها نشانه های مشخصی از نوع گذران کودکی و رشد شخصیتی کودک را به همراه دارند و هیچ بزرگسالی نیست که با دیدن اسباب بازیهای آشنای دوران کودکی کمی احساساتی نشود یا برای لمس کردن آن قدمی به جلو نگذارد, ولی به هر تقدیر به جز دسته خاصی که به هر دلیلی در زمان کودکی از لحاظ بازی و بازیچه به سطح اقناع نسبی دست نیافته اند و از لحاظ روانشناسی حتی در بزرگسالی نیز به دنبال بازیچه های جدید عنان از کف می دهند و بسیاری از اسباب بازیهای کودکشان را برای اقناع شخصی خود ابتیاع می نمایند, بقیه آدم بزرگهایی هستند که این مرحله را به نسبت اقتصادی والدین شان کمی تا قسمتی متعادل از سر گذرانده اند!.
دیدن
قسمت سوم انیمیشن موفق داستان اسباب بازی با توجه به مضمون بسیار جالب وداع اسباب بازیها با صاحبان دلبندشان که دیگر هیچ وقت کودک نخواهند بود, من را به یاد بهترین اسباب بازیهای کودکی ام انداخت و اینکه شاید بخشی از نمونه های زیاد تخریب نشده آنها جایی در انباری مادرم به امانت باشد.
بخش دیگر ماجرا مربوط به ایده مدیریت پسماند اسباب بازیها است, چیزهایی که بی سبب یا با سبب سالها بدون استفاده در خلال اسباب کشی ها از جایی به جای دیگر حمل شده تا شاید به درد نوه و نبیره نیز بخورد یا نخورد!, در حالیکه اگر در همان سالهای پایان نوجوانی به مهدکودکهای بهزیستی یا مراکز نگهداری کودکان اهدا می شد میتوانست دوران کودکی , کودکان دیگری را نیز بسازد و اقناع کند. عدم فرهنگ سازی برای اهدای اسباب بازیهای بلا استفاده و عتیقه ما و کودکانمان به جز تبدیل شدن به حجم اضافه زباله چه سرنوشتی در پیش خواهد داشت؟, فراموش نکرده اید که تاریخ مصرف بسیاری از اسباب بازیها به دلیل غلبه مدل و نوع ساخت بر ذهن کودکان امروزی بسیار کوتاه است و به راحتی اسباب بازی 10 سال پیش را به در عین نونوار بودن به چیزی نامطلوب برای کودکان دهه و نسل بعدی تبدیل خواهد کرد.
پ.ن: تصمیم گرفته ام که با بزرگتر شدن یسنا او را با طعم اهدای اسباب بازیهایی که دیگر نقشی در دنیای کودکی اش بازی نمی کنند, آشنا کنم و با کمک وی و مامان یسنا چند محل مناسب را برای اهدای انباری پر و پیمان اسباب بازی هایش پیدا کنیم.
پ.ن:اشاعه فرهنگ استفاده از اسباب بازیهای دست دوم در محلهای عمومی نگهداری کودکان روش بسیار بسنده ای برای مدیریت و افزایش عمر مصرف اسباب بازی ها است و بخشهای کوکان در بیمارستانهای دولتی نیز از چنین رویکردی استقبال خواهند کرد و با توجه به پلاستیکی شدن اکثر قطعات اسباب بازی های امروزی با اهدای مجدد آنها به دیگران و استمرار استفاده از افزودن آنها به طبیعت و محیط زیست مان پرهیز کنیم.
پ.ن:در این انیمیشن اشاره های بسیار مستقیمی به سرنوشت اسباب بازیهای که به سطل زباله انداخته می شوند, شده است و در مقایسه در پایان فیلم صاحب اسباب بازیها با قبول این واقعیت که شاید این اسباب بازیها سرنوشت بهتری در دست کودکان دیگر داشته باشند,بهترین آنها را به کودک دیگری اهدا می نماید.
پ.ن: به این ایده های اهدای اسباب بازیها نیز به عنوان الگویی راهبردی دقت کنید:
1-اهدای اسباب بازی به سازمانها یا فروشگاه های خیریه, اهدا به بیمارستانها, اهدا به مراکز نگهداری از کودکان, اهدا به زنان آواره و مهاجر کشورهای فقیر همسایه, اهدا به برنامه های حمایتی خیریه برای کودکان خارجی, ایجاد گروه های همیاری که بتوانند این اسباب بازیها را به دست مصرف کنندگان نیازمند برسانند و
بسیاری از روشهای دیگر که شاید هنوز زیرساخت مناسب آن در کشورمان فراهم نباشد.
2-ایجاد شبکه های مانند
والدین ساکن برکلی, که با هم اندیشی برای بازیافت و استفاده مجدد از اسباب بازی کودکانشان راه حلهای موفقی یافته اند.
3-به عنوان خبر خوش چیزی شبیه همین شبکه را با حسن استفاده از موقعیت اداری ام از فردا در شهرک و شرکت متبوعم به راه خواهم انداخت و با ایجاد دستورالعمل و برنامه فرهنگ سازی در شهرک و برای کارکنان آنها را به این کار برای تامین نیازهای روستاهای اطراف و مراکز دولتی مناسب ترغیب خواهم کرد!.امیدوارم تماشای فیلم برای شما هم جرقه انگیز باشد!.عکس بالا
برنامه خیریه یک دپارتمان آتش نشانی در آمریکا است که اسباب بازیهای کودکان شان را اهدا کرده اند.