خوش آمدید را فراموش کرده ایم
ادعای مهمان نواز بودن, شهره به گشوده بودن درها و قلبها و بلاخره انواع امثال و حکم در ستایش و گرامی داشتن حقوق مهمان توسط ایرانیان گوش فلک را کر کرده است ولی حداقل خودمان می دانیم که اگر در دوران فعلی در موقعیتی قرار بگیریم که یک غریبه در پشت درهای خانه های مان به اندکی مهر و محبت یا لحظه ای آسودن در فضای شخصی ما نیاز پیدا کند, هزار و یک امٌا و اگر در ذهن و دلمان رخنه می کند و از تعارف خشک و خالی هم به هزار و یک دلیل قابل قبول طفره می رویم...
رسم انداختن پادری با عنوانهای انگلیسی خوش آمدید یا خوش آمد گویی نیز یکی از همین رفتارهای مشابه است که توسط کارگردان فرانسوی Philippe Lioretبه چالش کشیده شده است, وی در فیلم "خوش آمد" به دنیای پر از بیم و هراس مهاجران غیرقانونی می پردازد که در شهر ساحلی Calais فرانسه به انتظار گذر کردن از کانال مانش و رسیدن به انگلیس شب و روز می گذرانند .
با توجه به تمرکز داستان بر نوجوان کردعراقی که برای وصال دوست دخترش که قبل از وی با خانواده به انگلیس رسیده اند در تلاش برای گذر از مانش است, احساس همذات پنداری محسوسی با داستان به شما دست می دهد و فانتزی گذشتن از مانش با شنا یک لحظه من را به یاد کسانی انداخت که سالها از طریق رودخانه های مرزی ایران و ترکیه یا بوسنی برای گذشتن از مرزها جان خود و خانواده هایشان را به خطر انداخته اند...
پ.ن: برخوردپلیس فرانسه با موضوع مهاجرین غیرقانونی بعنوان یکی از مهدهای به رسمیت شناختن حقوق غریبه ها, به خوبی نشان می دهد که کمبود امکانات داخلی و نگاه غریبه ستیز محصول دوران جدید جهانی است و منحصر به ایران هم نمی شود.
پ.ن:دوستی قهرمان فرانسوی فیلم با نوجوان پناهجوی کرد و آموزش شنا برای گذر از مانش و مواجهه وی با هموطنانی که او را از پذیرفتن غریبه ها در منزلش نهی می کردند و لحظه ای که دوربین به روی پادری خانه همسایه اش و کلمه Welcome می چرخد به تلنگر زیبایی به روح و احساستان بدل خواهد شد!.
رسم انداختن پادری با عنوانهای انگلیسی خوش آمدید یا خوش آمد گویی نیز یکی از همین رفتارهای مشابه است که توسط کارگردان فرانسوی Philippe Lioretبه چالش کشیده شده است, وی در فیلم "خوش آمد" به دنیای پر از بیم و هراس مهاجران غیرقانونی می پردازد که در شهر ساحلی Calais فرانسه به انتظار گذر کردن از کانال مانش و رسیدن به انگلیس شب و روز می گذرانند .
با توجه به تمرکز داستان بر نوجوان کردعراقی که برای وصال دوست دخترش که قبل از وی با خانواده به انگلیس رسیده اند در تلاش برای گذر از مانش است, احساس همذات پنداری محسوسی با داستان به شما دست می دهد و فانتزی گذشتن از مانش با شنا یک لحظه من را به یاد کسانی انداخت که سالها از طریق رودخانه های مرزی ایران و ترکیه یا بوسنی برای گذشتن از مرزها جان خود و خانواده هایشان را به خطر انداخته اند...
پ.ن: برخوردپلیس فرانسه با موضوع مهاجرین غیرقانونی بعنوان یکی از مهدهای به رسمیت شناختن حقوق غریبه ها, به خوبی نشان می دهد که کمبود امکانات داخلی و نگاه غریبه ستیز محصول دوران جدید جهانی است و منحصر به ایران هم نمی شود.
پ.ن:دوستی قهرمان فرانسوی فیلم با نوجوان پناهجوی کرد و آموزش شنا برای گذر از مانش و مواجهه وی با هموطنانی که او را از پذیرفتن غریبه ها در منزلش نهی می کردند و لحظه ای که دوربین به روی پادری خانه همسایه اش و کلمه Welcome می چرخد به تلنگر زیبایی به روح و احساستان بدل خواهد شد!.