Friday, April 30, 2010

یسنا و شکار Benthos

این آخر هفته را بعد از ناهار به جای قیلوله آدینه به گلگشت و سیر آفاق و انفس گذراندیم و در پایان یسنا به شکار موجودات کف زی دریایی ساحل اختصاصی شرکت خودمان مشغول بود و ماحصل شکارش را به خانه آورده تا بعد از تمیز کردن و شستشو به ساخت کاردستی اختصاص دهد.
پ.ن:عکسها به تعجب وی از موجودات نرم تن داخل این کف زی ها مربوط می شود.پ.ن:در اصطلاح عامه بسیاری از این موجودات کف زی Benthos را گوش ماهی می گویند ولی این موجوات گونه حد واسط زنجیره غذایی دریایی هستند که از ناحیه جذر و مدٌی ساحل تا کف دریا به اشکال بسیار متنوعی زندگی می کنند.من هم تا همین چند ماه پیش و قبل از گذراندن یک دوره ویژه شناسایی آنها از این اطلاعات بهره ای نداشتم!.این گونه هایی که ما از کنار ساحل آنها را جمع می کنیم از لحاظ ابعادی Macrobenthosنامیده می شوند و وجود و تنوع آنها در ساحل به معنای پاکیزگی و امکان ادامه حیات برای آنها است,اگر ساحلی را فاقد آنها می بینید یعنی لطف اهالی ساحل نشین یا گردشگرها و یا صنایع مجاور آنها را به چندصدمتر یا کیلومترها پایینتر رانده است و فاکتور مناسبی برای رد و قبول ادعای پاک بودن ساحل به شمار می روند!.

فاجعه ای بزرگتر از Exxon Valdez درپیش است

همین دیروز داشتم از فاجعه نشت11 میلیون لیتر نفت خام توسط نفتکشExxon Valdez در خلیج آلاسکا برای دانشجویان محیط زیست صحبت می کردم و اینکه کابوس آن همیشه برای کمپانی های بزرگ نفتی باقی مانده و امروز خبر رسیده است که حادثه اخیر نشت نفت خام از سکوی حفاری و میدان متعلق به بریتیش پترولیوم در خلیج مکزیک با توجه به حجم آزاده شده نفت خام در حال گذر از رکورد فاجعه آمیزExxon Valdez است!.
پ.ن:با توجه به اشکالات عدیده نشت از سکوها و میادین نفتی در دریا به لحاظ عدم شناسایی دقیق مدل انتشار و از دست رفتن زمان در این میان برای طرح سناریوهای مقابله و رفع آلودگی, متاسفانه سواحل مکزیک تا سالها باید شاهد تخریب گونه های حیات و نابودی اکوسیستم دریایی خود باشد. تکنولوژی های رفع الودگی در مقیاسهای بزرگ تبدیل به ابزار بیهوده ای می شوند و همانطور که در عکس می بینید بروز چنین فاجعه ای با پهن کردن بوم های معمول و تیم های رفع آلودگی قابل کنترل نیست و مانند آب در هاون کوبیدن است...پ.ن:خبرهای تکمیلی حاکی از این است که با توجه به جهت جریان در خلیج مذکور آلودگی به نوار ساحلی ایالات متحده آمریکا نزدیک می شود و بحران در حال تبدیل به یک فاجعه بین المللی است.
پ.ن:خلیج مکزیک یکی از بزرکترین تامین کننده محصولات غذایی دریایی در قاره امریکا است و بیشترین برداشت گونه های مختلف میگو, صدف و ماهی از همین محل صورت می گرفته است.
پ.ن:شرکتهایی که چنین فجایعی را با تاسیساتشان به محیط زیست تحمیل می کنند تا سالها اعتبار و وجه عملکرد سبز خود را از دست می دهند و همیشه به چشم یک متخلف زیست محیطی نگریسته می شوند و نرخ سهامشان نیز با توجه به جرایمی که باید تا سالها بعد پرداخت کنند سقوط محسوسی خواهد کرد..

Thursday, April 29, 2010

زراد خانه ضد شورش جهان مجهز به سلاحی هندی

مزیتهای غیرقابل رقابتی در بعضی کشورها وجود دارد که باعث می گردد تا در بعضی زمینه ها بدون رقیب باقی بمانند. اگرچه هندوستان در طی دهه اخیر به بزرگترین تولید کننده نرم افزارهای یارانه ای با کمترین قیمت تمام شده بدل شده است ولی هنوز ادویه هندی با توجه به سطح زیرکشت آن در شبه قاره و تنوع گونه ای یکی از صادرات اصلی هندوستان به شمار می رود. با توجه به تاییدیه موسسه ثبت رکوردهای گینیس در سال 2007 نوعی فلفل قرمز هیبریدی که به احتمال زیاد از اعقابی چینی-هندی برخوردار است با نام بهوت جولوکیا تندترین فلفل دنیا است که 400 برابر از سس تند Tabasco sauce آمریکایی ها تندتر است!!.مطالعات بیشتر بر روی ترکیب تند و غیرقابل مقاومت این فلفل باعث شده تا ارتش هند از آن بعنوان سلاحی بازدارنده در کنترل اغتشاشات در آینده بهره گیری کند و از این طریق زرادخانه ضد شورش دنیا به محصولی هندی مجهز خواهد شد!.
پ.ن:هشدار درجه یک به کارشناسان گمرکات کشور!, مشغول ضمه هستید اگر ثبت سفارش برای واردات اسپری فلفل هندی انجام دهید و خبرش را به مردم ندهید!.
پ.ن: این فلفل در مغرب زمین به فلفل ارواح معروف شده است!.

فیلمی برای همه آموزگارانThe Class

یک فیلم پیدا کردم که باید همه وزرای 30 سال اخیر آموزش و پرورش و همه معاونین شان را با هم جمع کرد و برایشان نمایش داد, بعد هم به صورت اجباری برای همه کسانی که آموزشهای تربیت معلم و دبیر را می گذرانند!, دست آخر در دوره های آموزش ضمن خدمت!!و هر که قرار است با نسل جدید در محیطی دربسته و در نقش آموزگار ایفای وظیفه کند!...
از سرتصادف و شاید هم خوشبختانه به زعم سه دهه ایزوله بودن مملکت مشکلات عمده دانش آموزان ایرانی از لحاظ فراوانی جمعیت به تنوع قومی مربوط می شود و آموزش و پرورش وطنی با پیچیدگیهایی از قبیل ملیتها و نژادهای متفاوت به آن صورت درگیر نیست والا معلوم نبود با این عقب ماندگی موجود چگونه از پس کار بر می آمدند!. فیلم یک ترم پاییزه تحصیلی در یکی از کلاسهای مدارس رده سنی راهنمایی یا متوسطه فرانسه و شهر پاریس را نشان می دهد, کلاس ملغمه ای است از انواع جمعیت حاضر در فرانسه امروز و به خصوص نژادهای آفریقایی تبار, مسلمان و آسیایی که با معلمهای متفاوتی سر و کار دارند و در این میان فرانسوا معلم زبان و ادبیات فرانسه کسی است که دوربین رو به او و گام به گام با مشکلاتی که وی در کنار آمدن با این رده سنی و تفاوتهای فرهنگی روبرو است, شما را با مشقتهای کار یک معلم و پویایی سیستمهای آموزشی که وظیفه اصلی خود را آموزش و پرورش و نه کلاس خصوصی و کنکور می دانند آشنا می سازد. مشکلاتی از قبیل سرکشی و عصیان ویژه این سنین, مشکلات پناهندگان و مهاجرین و تاثیرات آن بر پیشرفت آموزشی کودکان و شگردهایی که معلم جوان برای کنار آمدن با دانش آموزانش از آن بهره می گیرد, فیلم به قدری با واقعیت و تدوینی شبیه روزمره گی یک کلاس درس ساخته شده که شما گاهی آن را بایک اثر مستند اشتباه خواهید گرفت...
پ.ن: درسهایی از صبر و استقامت آموزگار واقعی و چرخه مدیریت آموزشی در فرانسه امروز مطمئناً به درد فرهنگیهای ایران نیز خواهد خورد.پ.ن: فیلم با نام اصلی Entre les mursدر زبان فرانسه به معنای محصور در بین دیوارها است ولی برای اکران در سینماهای انگلیسی زبان با عنوان کلاس نامگذاری شده است.فیلم پس از 21 سال دوباره نخل طلایی کن را برای یک فیلم فرانسوی به ارمغان آورد.پ.ن: در بخشی از فیلم خبر می رسد که مادر یکی از شاگردان چینی که محبوب همه مدرسه از لحاظ توانایی و استعداد درسی نیز است به خاطر مشکلات ویزا و پاسپورت بایستی به کشورش عودت داده شود و شورای معلمان مدرسه تصمیم به جمع آوری پول برای استخدام وکیل مهاجرت برای وی می نماید, در همین زمان یکی از معلمها نیز خبر باردار بودن را با یک بطری شامپاین به همکارانش می دهد و در هنگام نوشیدن به سلامتی کودکش آرزو می کند که برطرف شدن مشکل مادر دانش آموز چینی با سلامتی فرزند آینده اش همراه باشد...

روز خوب احساس خوب


امروز مهمان جمعی از دانشجویان محیط زیست در گرایش منابع طبیعی بودم و در بخش محیط زیست صنعتی و ارتباط تناتنگ توسعه نامتوازن با فجایع زیست محیطی بزرگ جهان با آنها گپ و گفتگو داشتم,سخنران پیش از من استاد جوانی بود از دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران که موضوعات جالب و نادانسته ای را در خصوص گردشگری و تالابها عنوان کرد. پس از مدتها آن احساس نامتوازنم را نسبت به اعضاء هیئت علمی کنار گذاشتم و از آنکه یک هموطن در این کویر معرفت چنان به موضوعی مهجور ولی اساسی و با اهمیت پرداخته بود احساس خوبی داشتم...
پ.ن:دسته بندی جالبی از تالابها و لزوم کار زیربنایی برای استفاده متوازن از پتانسیل این زیست بومها برای گردشگری و تولید کسب و کار از حداقل برداشتهای امروزم بود.
پ.ن:دکتردانه کار فتوبلاگی نیز از سفرها و تجربیاتش از اکوسیستمهای آبی دارد که تماشای آن خالی از لطف نیست.
پ.ن:تفاوت نامحسوس بین اکوتوریسم و گردشگری در طبیعت نیز از جمله اشاراتی بود که در خلال همین سخنرانی دریافتم.

Wednesday, April 28, 2010

نقاشی در سرسرای سمینار

چهارمین سمینار ملٌی شیمی و محیط زیست به همت پژوهشکده اکولوژی خلیج فارس در محل آن برگزار شد,اگرچه بضاعت مقالات با توجه به  گروه گردانندگان و برگزارکنندگان فقط بر محیط زیست دریایی و شیمی اقیانوس تمرکز یافته بود, ولی با توجه به محوریت دکتر مرتضوی دبیر سمینار و رئیس پژوهشکده مقالات بسیاری در خصوص شکوفایی جلبکی یا پلانگتونی به سمینار واصل شده بود.
در طبقه فوقانی پژوهشکده همزمان با برگزاری دو نقاش بندری مشغول طراحی و نقاشی بودند که با توجه به پوشش بومی شان و طرح شاد و رنگ آمیزی جذاب یکی از آنها دست خالی از کنارشان عبور نکردم و صد البته با اجازه خودشان عکس گرفتم!!.
پ.ن:به نظر می رسد سوژه کار کشند قرمز بوده...



Tuesday, April 27, 2010

توسعه منجر به شهر ارواح

سالگرد فاجعه چرنوبيل در حالي فرا رسيده كه پس از 24 سال ،هنوز هم منطقه اي به وسعت 30 كيلومتر مربع آلوده به تشعشعات و نشت مواد راديواكتيو باقي مانده و شهر مجاور نيروگاه به شكل شهر ارواح در آمده است!.
يادآوري در مورد اين فاجعه بزرگ بشري و در پي توسعه نامتوازني كه بر مبناي خيالپردازيها و نه مبتني بر دانش كافي صورت گرفته تلنگري به اذهاني است كه ناآزموده تاريخ باقي مانده اند و هنوز هم گمان مي كنند مسير توسعه از راهيكه آنان انتخاب كرده اند مي گذرد...
پ.ن:عكس به پارك تفريحاتي شهر Prypyat و چرخ و فلك متروكه آن تعلق دارد.
پ.ن:تلنگر كذايي نه از باب روسي بودن تكنولوژي بلكه از باب برهم زدن موازنه تكنولوژي در كشورمان مد نظر بوده است!.

Saturday, April 24, 2010

اجتناب از وضعیت Locked-in syndrome


بعضی آدمها به هیچ وجه نمی توانند خودشان را ابراز کنند, یاد نگرفته اند که آنچه در درونشان می گذرد را بیان کنند و بعضی دیگر برای بعضی لحظات به این درد دچار می شوند و از ابراز لحظه ای خودشان عاجز می شوند...
در این دنیای عجیب و غریب بیماریهایی نیز یافت می شود که همچین بلایی را سر آدم می آورد و آدم زنده زنده در درون خودش حبس می شود و گویی دیگر هیچ فرصتی برای گفتن آنچه در درون دارد برای وی پیش نخواهد آمد. بیماری Locked-in syndrome و ضایعه مغزی که در اثر آن حادث می شود به نوعی افلیج بدل می شود که مبتلا به آن فقط در بعضی مواقع قادر خواهد بود از طریق چشمها و کد سازی با پلک زدن با اطرافش ارتباط برقرار سازد.
همانطور که حدس زده اید این وضعیت بغرنج از فیلمی فرانسوی_آمریکایی که شرح حال نویسنده ای مبتلا به همین وضعیت است به وبلاگ من راه یافته است! و تصور اینکه بسیاری از آدمهای توسعه نیافته جهان ما به کمی تا قسمتی از همین سندرم مبتلا هستند باعث شد تا فیلم The Diving Bell and the Butterfly (French : Le scaphandre et le papillon)را نیز معرفی کنم!.
فیلم محصول مشترک فرانسه و امریکا در سال 2007 و شرح حال واقعی Jean-Dominique Bauby نویسنده نشریه معروف مد Elle که در سن 42 سالگی به این سندرم متلا می شود و شرح وضعیت اسفبارش را از همان طریق پلک زدن به مترجم ویژه اش انتقال می دهد.
درک لحظات غیرقابل تصور یک افلیج با این مشخصات و نگاهی که وی می تواند به دنیای بیرون خود داشته باشد و درک این واقعیت که باید قبل از گرفتاری در چنین مخمصه ای به همه اطرافیان و دنیای پیرامون عشق و احساساتتان را عرضه کنید, کمترین حسی است که در پایان فیلم با شما خواهد ماند. نکته جالب توجه دیگر این است که کتابی که ژان به این طریق تالیف کرده شامل ملغمه ای از تصورات , رویاها و احساسات واقعی اش بوده که در هم آمیخته است.
پ.ن: فیلم در سال 2007 کوله باری از جوایز معتبر سینمایی را جارو کرده است و بازیگر نقش اصلی با ایفای نقش افلیج قفل شده در حصار تن از بهترین نمونه های بازی زیرپوستی و فقط ایفای نقش با یک چشم است!!.
پ.ن:فیلم با همه وجود فرانسوی است و دوربین و تصویر لحظه ای شما را در یادآوری آن تنها نمی گذارند!.
پ.ن: ایفای نقش کوتاهی توسط ماکس فون سیدو و هنرمندی این پیرمرد 81 ساله که در زمان ایفای نقش 78 سال داشته است نیز از لحظات زیبای فیلم است.

Wednesday, April 21, 2010

هفت فیلم متفاوت برای هفت روز هفته

پست قبلی ام سرگرمی این روزها و روزهای آتی ام را لو داده,بسیاری را می شناسم که برای دیدن فیلم به دنبال توصیه دیگران و نقد قابل توجهی در مورد یک فیلم هستند و شاید مانند من و هم پالکی هایم اهل جستجو و زیر و زبر کردن سایتهای مرتبط با سینما نباشند و با چرخیدن در وب و خواندن وبلاگهایی مانند اینجا و اعتماد به یافتن موارد مناسب حالشان,فیلم مورد نظرشان را پیدا می کنند...
دیدن فیلمهایی که مشخصاً به سینمای اروپا,سینمای مستقل آمریکا و کشورهای صاحب سینمای دیگر جهان تعلق دارند شما را با نوع دیگری از لذت فیلم دیدن آشنا می کند.موضوعاتی که کلیشه های آشنای ذهنی شما را ندارند چیزی فراتر از سرگرمی را برایتان به ارمغان می آورند و این همان لحظه ای است که اگر به دریافت آن رسیدید دیگر رکاب این مرکب را رها نخواهید کرد!!.با این همه روده درازی به سراغ 7 فیلم برای هفت روز هفته تان می روم!:(فقط پیشاپیش هشدار بدهم فیلمهای مورد اشاره فاقد مشخصات ملودرامهای آمریکایی یا اکشنهای نفسگیر هستند و بیشتر به روایت زندگی واقعی می پردازند)
شنبه را با درام دانمارکی After the Wedding محصول 2006 آغاز کنید, فیلم به روایت زندگی های از هم جدا افتاده ای می پردازد که در زمانی غیرقابل تصور به یکدیگر می پیوندند و کلیشه جدایی را به بازی می گیرند.فیلم تحسین شده بسیاری از جشنواره های اروپایی است و نامزد اسکار بهترین فیلم خارجی سال 2006 نیز بوده است.
یکشنبه می تواند برای دیدن Dirty Pretty Things محصول 2002سینمای انگلستان با هنرنمایی اودری تاتو روز مناسبی باشد,روایت مهاجران غیرقانونی و کار سیاه در لندن زیرگوش اسکاتلندیارد و پلیس سختگیر مهاجرت بریتانیا و رنگ باختن انسانیت در کنار تلالو شخصیت انسانهایی از جهان سوم دیدنی خواهد بود.کارگردان اثر خالق فیلم ملکه در سال 2006 است.
دوشنبه با اثر مطرح و پرکشش کن لوچ کبیر Sweet Sixteen محصول 2002 و قصه نوجوان اسکاتلندی که از یک خانواده درگیر توزیع جزء مواد مخدر و مادری که در زندان به انتظار پایان دوران محکومیت نشسته است به توزیع مواد مخدر برای تامین نیازهای خانواده اش می پردازد و مابقی ماجرا و البته بیش از 200 بار فحش و ناسزاهای عامیانه اسکاتلندی که فیلم را در رده بالای 18 سال طبقه بندی کرده است!.
سه شنبه با فیلم Lemon Tree اثر مشترک اسرائیل,آلمان و فرانسه محصول 2008 که به رویارویی بیوه زنی فلسطینی با قوانین حاکم برای کرانه غربی می پردازد و تصویر واقع گرایانه ای از درد مشترک فلسطینی-اسرائیلی و منازعات بی دلیل دو ملت را ارائه می دهد.
چهارشنبه با فیلم The Men Who Stare at Goats محصول 2009 یک فیلم متفاوت آمریکایی در تقبیح جنگ ستیزی بی پایان آمریکایی و هنرمندی جورج کلونی و شماری از بهترین هنرپیشه های مرد هالیوود با مضمونی نیمه فانتزی-نیمه واقعی در مورد بریگادهای جنگ روانی آمریکا که لحظاتی شما را تا مرز خنده نیز خواهد برد.
پنجشنبه با فیلم Defendorمحصول 2009 کانادا و هنرمندی وودی هارلسون که بعقیده من در جایگاه واقعی اش شناخته نشده و توانایی های بازیگری اش مهجور مانده و نقش مرد ساده لوحی ظاهر می شود که به جلد یک ابرقهرمان فرو رفته تا انتقام مادر متوفی را از اهریمنی خیالی بازستاند.سایه بازی هنرمندانه او بر نقش شما را به یاد هنرنمایی بهروز وثوقی در سوته دلان و حرفهای نیمه هشیارانه اش در آن نقش می اندازد.
جمعه را با فیلم دیگری از سینمای دانمارک با نام Brothers (Danish: Brødre) و محصول 2004 بگذرانید و در مورد آن با هم گپ خواهیم زد چون همین الان دانلودش تمام شده و با احتساب فیلمهای ندیده ام نوبت دیدنش در همان جمعه فرا می رسد!!.
پ.ن: تمامی فیلمها را از رهگذر همان نحوه انتخاب مشروحه در پست قبلی انتخاب کرده ام و پشیمان هم نشدم!, پس برای دیدن فیلم جمعه شما هم نگران نباشید!.

Tuesday, April 20, 2010

معجزه Rotten Tomatoes+ADSL


همه گير شدن خطوط پرسرعت و پهناي باند وسيع در مدت كمي خواهد توانست ذائقه عشق فيلم هايي مانند من را عوض كند! و چگونه؟،توضيح خواهم داد...
دهه 60 و 70 و فيلمهاي ويدئويي بتاماكس و وي اچ اس و توزيع كننده هاي خياباني ،پستوي مغازه اي و يا تحويل در ماشين ازلحاظ حق انتخاب و گستره فيلمهاي عرضه شده هميشه با محدوديت،ترس و معضل تحميل سليقه توزيع كننده به مصرف كننده همراه بود.دهه هشتاد و توزيع گسترده نسخه هاي نازل تا با كيفيت سي دي و دي وي دي فيلمهاي قاچاق از پاكستان و باز هم سلطه هاليوودي-باليوودي و اينك دردهه 90 و اينترنت پرسرعت (اگر بشود در ايران اين نام را با آسودگي خاطر به آن اطلاق كرد)! و فروشندگان خياباني جوان و فهيم تري كه توان تفكيك فيلم هنري از اكشن را دارند و براي رقابت هم كه شده فيلمهاي بسيار متنوع تري را عرضه مي كنند اين فرصت را فراهم مي كند كه همه اقشار به فيلمهاي متفاوت تر و نگاه متفاوت تري دست پيدا كنند.
چند هفته اي است كه به مدد همان اينترنت پرسرعت كذايي من هم از مصرف كننده به نقش توليد كننده فرو رفته ام! ولي اين توليد شايد به مذاق هركسي خوش نيايد، لذا فعلاٌ در حد مصرف كننده توليد شخصي نيز باقي مانده ام!. با سر زدن به سايتهايي چون Rotten Tomatoes و اطلاع از امتيازبندي فيلمها و خواندن نقد و بررسيهاي مختلف به تفكيك سال ساخت يا ژانر فيلمهاي عموماً اروپايي را دانلود كرده ام كه فرصت ديدن آن از طريق روشهاي اسبق امكانپذير نبود! ،يا با انتخاب كردن يك حوزه جغرافيايي يا كشور خاص بهترين فيلمهاي توليدي يك دهه اخيرشان را زير و رو مي كنم و از اين طريق به نتايج شگفت آوري در مورد فرهنگ و جامعه معاصر آنها دست پيدا كرده ام...
پ.ن:پيشبيني مي كنم اگر سينماي ملٌي و صنعت سينماي كشور تا چند سال اخير راهي براي رقابت با جريان فيلم ديدن به اين صورت پيدا نكند محكوم به شكست و ورشكستگي عظيم مالي خواهد بود!،سينماي ايران بايستي به طرف توليد و عرضه آثار متفاوت براي همه نوع سليقه اي حركت كند و اين فقط از بدنه بخش خصوصي در شرايطي آرماني برخواهد آمد!.
پ.ن:سينماي اسكانديناوي(سوئد،دانمارك،نروژ و فنلاند) و اسرائيل را به همه عشق فيلمها پيشنهاد مي كنم و اگر توصيه شخصي من را هم براي پيشنهاد فيلمهاي خاص طلب كنيد در خدمتگزاري حاضرم...
پ.ن: اقليم و مرزهاي جغرافيايي متفاوت ودورافتاده به نگاه هايي خاص و ويژه مجهز شده اند كه سينماي آنها را نيز در بر مي گيرد،اگر سفر كردن به چنين مرزهايي امكانپذير نيست با ديدن فيلمهاي با ارزش سينماي آنها مي توانيد بخشي از اين خسران را جبران كنيد!.

Sunday, April 18, 2010

نعشکشی برای همه فصول

فکر کنم به عدد 1155 پست رسیده ام و با این همه پرت و پلا گفتن و از هر دری سخنی راندن کمتر از همه به مرگ پرداخته ام,مرگ و فقدان بیرون فهم و انگیزه های من حضور دارند و ...
مرگ حادثه وار رئیس جمهور فقید لهستان لخ کازینسکی در حادثه سقوط یکی از توپولوفهای نام آشنای آسمان وطن و همه آنچه در مورد سوء قصد به وی می گویند و حتی تشیع جنازه بی نظیری که برای وی برگزار شد, چیز چشمگیری نبود!, ولی عکس نعش کش سفارشی این مراسم و نمای لوگوی مازاراتی در جلوی آن باعث شد تا با دقت بیشتری به این فقدان نگاه کنم!!!.مازاراتی کواتروپورته که پلاتفرم اصلی این نعش کش لوکس را شامل می شود یکی از آخرین مخلوقات شرکت اتومبیل سازی ایتالیایی مازاراتی است و بنا به قاعده قیمتهای چند صدهزار دلاری این مرکبهای اسپرتی در هر جایی می توان انتظار ظهورشان را داشت به جز قبرستان و شکل و شمایل یک نعش کش!!.
پ.ن:پلاتفرم لیموزینهای آمریکایی و خودروهای دو دیفرانسیال در سالهای اخیر به مراتب قابل تحمل تر از اتومبیلهای اسپرتی و لوکس در نقش نعش کش است و پربیراه نیست که شیوخ عرب را نیز در هنگام وداع بر نعش کشهای از جنس فراری و لامبورگینی ببینیم!.پ.ن: انگلیسیها نیز در این میان با پیشکش کردن رولزرویس یا جاگوار نهایت سخاوتمندی را حین مراسم ترحیم روا می دارند.
پ.ن:امیدوارم اگر روح و رضایت خاطر متوفی هر دو واقعیت داشته باشند,حال و هوای روح آن رئیس جمهور تازه سفرکرده از دیار باقی بعد از 200 سال عمر با عزت شامل حال همه شما نیز بشود!...

Friday, April 16, 2010

رسانه و دموكراسي Lily Kember

جوايز سبز نشريه اينديپندنت در سال جاري براي شجاعترين سوپرماركت بريتانيايي تا سبزانديش ترين سياستمدار اعلام گرديد!.در اين ميان جايزه بهترين تلاش اعتراضي در قبال توسعه نامتوازن و معارض محيط زيست به دانشجوي رشته مردم شناسي دانشگاه ادينبورگ تعلق گرفت.
ليلي كيمبر 23 ساله در سالهاي گذشته به همراه جمعي از معترضان به ساخت باند سوم فرودگاه هيثرو لندن به صورت غيرقانوني وارد محوطه فرودگاه شده و از پرواز هواپيماها جلوگيري كرده بودند.ليلي پس از بازگشت از تجربه ترسناك و مايوس كننده بازداشت مي گفت ولي در مقايسه اعمال بشري كه منجر به تغييرات اقليمي ناگوار شده اند را ترسناك تر تلقي كرده بود!. ليلي با تمركز بر استانداردهاي ساخت و توسعه فرودگاه، معترض طرح توسعه فرودگاهي شهر ادينبورو نيز بوده است و در اين رشته به متخصص اعتراض در قبال توسعه نامتوازن فرودگاهي بدل شده است.او هم اكنون به روستايSipson در جوار هيثرو و محل در نظر گرفته شده براي توسعه فرودگاه نقل مكان كرده و در كنار اهالي روستا براي توقف طرح مذكور مبارزه مي كند!.
پ.ن:تشويق مردم به اعتراض قانوني در قبال حقوق انساني از طريق اهداي جوايز و طرح در رسانه هاي تاثيرگذار از بهترين شاخصهاي دموكراتيك رسانه در جهان است.

جهنمی تقدیم به نسلهای 20 سال بعد

حرکت پرشتاب اروپای غربی و امریکا برای انتقال تکنولوژی تولید فلزات آهنی و غیر آهنی به کشورهای در حال توسعه در مشرق زمین در طی سه دهه گذشته باعث ایجاد و ساخت کارخانجات بسیاری در دو دسته فوق با سردمداری تولید انواع فولاد و آلومینیوم در کشورمان نیز گشته است.این صنعت سنگین و پر هزینه در کنار رونق اقتصادی و تولید بازار کار گسترده, دارای پتانسیل بسیار بالایی برای تولید انواع آلاینده در گروه ریزذرات فلزی و انواع اکسیدهای آنان است.ریسک آلایندگی هوا و تاثیرات ممتد و بسیار خطرناک بر تولد نوزادان ناقص الخلقه و بیماریهای خونی از تبعات اجتناب ناپذیر توسعه چنین صنایعی است که در صورت عدم پوشش ساختارهای پایشی قانونی و مقتدر در بلند مدت به معضل بسیار نگران کننده ای بدل خواهد شد.
در پی تعطیلی این صنایع در بریتانیا, در طی دهه 1989تا1999دعاوی بسیاری در خصوص ریسک تولد نوزادان ناقص در دادگاههای آن کشور به ثبت رسید که در همان زمان به دادخواهی متناسبی منجر نگردید ولی پس از گذشت حدود 20 سال بلاخره یکی از این دادگاه ها Corby Councilبا رای هیات منصفه صنایع تولید فولاد را مسئول اصلی تولد نوزادان ناقص مشابه ایندیا هاریسون 9ساله و کورتیس تروپ 13 ساله دانست که در عکس پیوستی مشاهده می کنید.لینک خبرپ.ن:خوشحالی و ذوق و شوق زایدالوصف دولتهایی که در طی 2-3 دهه اخیر با بوق و کرنا خبر ساخت و راه اندازی کارخانجات تولید فولاد را در کشورمان مانند مدال پیروزی بر سینه می زدند با دانستن چنین حقیقتهایی بایستی رنگ ببازد. ساخت و توسعه غیر متوازن منطقه ویژه صنایع معادن وفلزی غرب بندرعباس نیز که هنوز به تولید جدی و با ظرفیت کامل نرسیده است از همین جهنم هایی است که چندین سال آینده با تعداد زیادی قربانی پلمپ خواهد شد ولی کسی الان حاضر نیست هیچ شک و گمانی در مورد ریسک ترکیب و هم افزایی آلاینده های چنین واحدهایی با ریزگرده های ساری و جاری در مسیر بادهای شرقی-غربی شهرستان را بپذیرد و بایستی حتماً در 20 سال بعد چنین شکایات و چنین جمعی از خانواده ها با فرزندان معلول را ما هم تجربه کنیم!!!.
پ.ن:در خواب عمیق این دیار هم افزایی گرد و غبار و ریز گرده و انواع آلاینده خطرناک فلزی در حال ساخت آینده ای تاریک در منطقه هرمزگان است,وجود جوٌ پایدار هوایی در بیش از 9 ماه از سال باعث خواهد شد که جمعیت نیروی کار شاغل در این منطقه با کوله باری از بیماری و اختلال خونی نسلی بیمار و معلول به جامعه آینده ایرانی عرضه کنند...
پ.ن:اختلالات سلامتی انسانی در کنار مشکلات اقلیمی و اکوسیستمی منطقه فقط تعبیر جهنمی در پیش رو را به ذهن متبادر می سازد!.

Wednesday, April 14, 2010

سامانه های هوشمند به سرویسهای بهداشتی بیمارستانی راه یافتند

سامانه های هوشمند تا دستشویی و سرویسهای بهداشتی هم پیشروی کرده اند ,قرار است انسان پر اشتباه و فراموشکار هیچ کجا به خودش واگذار نشود!...
سامانه جدید بهداشتی The Intelligent Hand Hygiene System که برای اولین بار در بیمارستانها به خدمت گرفته خواهد شد, یک سامانه سه جزئی است که شامل یک کارت هوشمند شناسایی برای کاربر, یک سامانه شناسایی و توزیع مایع دستشویی و ضدعفونی و یک بخش انتهایی شناسایی و هشدار در نزد بیمار است.کاربر چنین سامانه ای پزشکان و پرستاران بخشهای عفونی و پر خطر هستند که بایستی از عملکرد بهداشتی و پاک آنان خصوصاً در هنگام ویزیت بیماران کاملاً اطمنان حاصل نمود. کارت هوشمند ترتیب مبادله اطلاعات بین سامانه توزیع مواد ضدعفونی و حسگر درون کارت را فراهم می آورد و در هنگام مراجعه کاربران کادر درمانی در بخش بستری بیماران, سامانه مجاور بیمار می تواند براساس میزان و نوع مصرف مواد ضدعفونی در سرویسهای بهداشتی در صورت وجود ریسک صدعفونی نبودن دستهای کاربر کادر درمانی از طریق یک سیستم ویبره به او هشدار بدهد!!. این هشدار بعنوان یک رکورد منفی و اهمال کاربر نیز در همین کارت هوشمند ثبت شده و قابل پیگیری توسط مدیریت مرکز درمانی خواهد بود...پ.ن:مجیدی عزیز باید از چنین خلاقیتی مشعوف باشد!,ولی نکته بسیار مهم در خلق چنین راه حل تکنولوژیکی آمار نگران کننده ای است که در اثر رعایت نکردن الزامات بهداشتی توسط کادر درمانی در چنین مراکزی رخ می دهد.
پ.ن:سامانه مذکور حاصل ادغام همکاریهای یک شرکت تولید کننده تجهیزات پزشکی و یک شرکت پیشرو طراحی است.

Tuesday, April 13, 2010

10 فرمان توريستي


در مورد سفر خارجي و الزامات آن و تجاربي كه به درد ساير هموطنان بيايد گفته بودم،امروز اندك مجالي براي آن دارم و چند نكته را يادآوري مي كنم:
1-اگر از داخل كشور براي سفرهاي خارجي و خصوصاً از نوع سياحتي-تفريحي اقدام مي كنيد به صرفه ترين راه ابتياع بليط و هتل و خدمات ويزا از طريق آژانسهاي مسافرتي معتبر است ولي ترجيحاً در مورد تورهاي داخلي كشورهاي مقصد تا قبل از ورود به آن كشورها هيچ تصميمي نگيريد!.
2-قبل از سفر حتماً از طريق سايتهاي اينترنتي مديريت و اطلاع رساني توريسم كشور مقصد حداكثر اطلاعات را در مورد مكانها، زيرساخت گردشگري و هزينه ها و قوانين مهم جمع آوري كنيد. سفر تنها كاري است كه به كمي پيشداوري نياز دارد! و بايستي از قبل خود را مهيا كرده باشيد.
3-در كشور مقصد در صورت ورود به پايتخت آدرس مراكز دولتي خدمات گردشگري را يافته و براي خريد تور داخلي از اين طريق اقدام كنيد،هزينه ها به طريق ضمانت شده اي حداقل خواهد بود.اگر چنين مراكزي يافت نكرديد از فرودگاه محل ورود تا هتل محل اقامت دفاتر و متصدياني براي فروش اينگونه تورهاي نيم روزي يا روزانه در دسترس خواهند بود كه در اين صورت نيز حداقل 50تا 70 صرفه هزينه نسبت به خريد از آژانس ايراني نسيبتان خواهد گرديد.
4-دانستن يكي از زبانهاي رايج كشور مقصد كليد اصلي حل مشكلات شما در كشور مقصد است و دانستن زبان انگليسي مي تواند 50% قضيه باشد كه از آن اجتناب نكنيد!.
5-براي تبديل ارز مسافرتي همراهتان به پول رايج كشور مقصد در وحله اول از صرافي ها معتبر و سپس بانكها و در آخر از باجه هاي محل خريد به صورت مستقيم استفاده كنيد،به ترتيبي كه ذكر كردم بالاترين نرخ تبديل به صرافيها تعلق دارد.
6-امروزه خواندن شرح سفر مشابه مقصد شما در اينترنت به اندازه يك كليك با شما فاصله دارد،سعي كنيد از تجربيات مسافران پيش از خود پند بگيريد.
7-اعتماد به مترجم و راهنماي تور ايراني در خارج از كشور در صورتيكه توانايي شما براي مديريت امور سفرتان كفايت داشته باشد،جايگاهي ندارد! و متاسفانه بايد در مورد نرخهايي كه به شما ااعلام مي شود هميشه با شك و ترديد رفتار كنيد!،در صورتيكه مجبور به استفاده از خدمات چنين آدمهايي هستيد آنها را وادار كنيد تا در قبال اين مبالغ به شما رسيد معتبر آژانسهاي طرف قرارداد خارجي را ارائه بدهند،از اين طريق مجبور خواهند بود كه تعرفه كشور مقصد را رعايت كنند.
8-تهيه نقشه و اطلاعات مسيريابي مترو و اتوبوس شهرهاي كشور مقصد در ميز پذيرش يا تور هتل محل اقامتتان در حد يك درخواست ساده هميشه مهيا است،براي پرسيدن سوالاتتان و خواستن راهنمايي قبل از خروج از هتل اصلاً ترديد نكنيد!،متصديان هتل دست به نقدترين كساني هستند كه مي توانند با يك زبان بين المللي شما را به نقطه مورد نظر راهنمايي كنند.
9-در شهرهاي بزرگ مترو و اتوبوس و در شهرهاي كوچكتر تاكسي با قيد تاكسيمتر وسايل راحتي براي تردد به هر نقطه شهر هستند،يك كارت با مندرجات آدرس هتل يا محل اقامتتان را هميشه به همراه داشته باشيد،در صورتيكه مشكل ايجاد ارتباط كلامي موجود باشد اين حداقل چيزي است كه شما را به محل اقامتتان عودت مي دهد!!.
10-در صورتيكه خدمات تور مسافرتي تان را از آژانس ايراني گرفته ايد در مورد مكان هتل پيشنهادي حتماً به نقشه هاي گوگل مراجعه كرده و از فاصله مفيد اين هتل تا مراكز سياحتي يا خريد شهر اقامتتان از پيش اطمينان حاصل كنيد و در صورت لزوم هتلي را كه در بهترين نقطه از لحاظ مسافت نسبت به مراكز گردشي است با توجه به معيارهاي اقتصادي تان انتخاب كنيد،يك هتل دورافتاده ميتواند هزينه حمل و نقل و از دست رفتن زمان اياب و ذهاب زيادي را به شما تحميل كند.

چائوشسكوها و تحقير انسان


ديدن فيلم در مورد حكومتهاي ديكتاتور،مملكتهاي اسير ديكتاتوري و خفقان و احساس عدم امنيتي كه در چنيني سرزمينهايي موج مي زند براي همه مبتلايان به ديكتاتوري طعمي آشنا دارد.
روماني كمونيست در اواخر دوران چائوشسكو در فيلم 4 ماه، 3 هفته و 2 روز تصويري منحصر بفرد از تحقير مقام انسان به دست مي دهد.فقر، قوانين ناعادلانه و زيرساختهاي مبتني بر پايينترين حدود زندگي در اروپا شما را به ياد بسياري از دردهاي مشترك مي اندازد.
دختر دانشجويي كه در پي بارداري ناخواسته مبادرت به سقط جنين غيرقانوني بر اساس قوانين مواليد و زاد و ولد روماني كمونيست مي نمايد و در اين راه دخترك هم اتاقي اش نيز پاسوز رفاقت شده و تا آخر ماجرا با وي مي ماند...
پ.ن: دردناك ترين بخشهاي فيلم به آگرانديسمان تحقير انسان تعلق دارد، انسان در ساختارهاي ايدئولوژيك فقط بخشي از سيستم محسوب مي شود و به هيچ وجه پيچيدگيهاي شخصيتي و نيازهاي واقعي اش جدي گرفته نمي شود. تصويردانشجوياني كه براي تامين پول سقط جنين مجبور به تن فروشي مي شوند با حقايق زيرپوستي وطنمان نيز پهلو ميزند...
پ.ن:فيلم به روايت آخرين سال حكومت ديكتاتور مي پردازد و به درج اين واقعيت مي پردازد كه دوران پاياني ديكتاتوري با سقوط بسياري از ارزشهاي انساني همراه است.
پ.ن: فيلم محصول 2007 و برنده نخل طلاي كن همان سال بوده است.

Friday, April 9, 2010

تجربه سفرهای خارجی را با هموطنانتان قسمت کنید

تعطیلات , مسافرت دو هفته ای و فرصت ناچیزی که فقط در حد و اندازه ایمیل و فید وبلاگهای آشنا دست می داد باعث شد تا مدتی از شما و اینجا دور باشم.تجربه سفر جدید خاطره ناگواری از سوء استفاده راهنمایان تور ایرانی در کشورهای خارجی از عدم آشنایی همسفرانشان با کشور میزبان,قوانین و زبان های خارجی را در ذهنم به یادگار گذاشته است,این تجربه را به تفصیل با شما در پستهای بعد قسمت خواهم کرد.
نوشتن روزنگار سفر و آراء و نظرات مسافران ایرانی در خلال سفرهایشان می تواند دست سودجویانی از این قماش را کوتاه کند و تعدد نوشته هایی از این دست به سایر مسافران ایرانی یاری می دهد تا به کمک همین حداقل بضاعت وب از گزند اهریمن سودجویی ایرانی سفر به سلامت بگذرانند!.
پ.ن:متاسفانه عمده ماجرا به عدم آشنایی حداقلی عامه ایرانیها به یکی از زبانهای خارجی رایج باز می گردد,متاسفانه دیدن استاد دانشگاهی که چندین روز در هتل و محوطه اطراف آن به دلیل ندانستن زبان خارجی محبوس شده یا پزشکی که قادر به ایجاد ارتباط در حد اخذ اطلاعات اولیه تور از باجه تور هتل محل اقامت نیست فقط یک حقیقت را بر ملا می سازد که ما ایرانیها در سی سال گذشته برای ایجاد ارتباط بین المللی هیچگونه آموزش پایه ای ندیده ایم...
پ.ن:نیاز به ایجاد ارتباط را در محیطهای غیر ایرانی بسیار جدی تر از آنچه در داخل کشور می انگاریم,جدی بگیرید!.

Template Designed by Douglas Bowman - Updated to New Blogger by: Blogger Team
Modified for 3-Column Layout by Hoctro, a little change by PThemes