Thursday, April 30, 2009

برای ثبت در تاریخ

یسنا اولین تجربه سلمانی و کوتاه شدن موهایش را توسط آرایشگر حرفه ای پشت سر گذاشت و از قرار بدون گریه و شیون هم به خیر گذشته است و سلمانی از تکرار مراجعه ایشان هم استقبال کرده است!.
پ.ن:فقط برای ثبت در چرخش ایام!.
پ.ن: عادت پوشاندن لباسهای شخصی به تن عروسکهایش را هم مشاهده کنید!.

خیابانی قابل سکونت طراحی کنید!! Design a Livable Street


مجله GOODبخشی را به نوعی فراخوان طراحی شهری America’s streetsاختصاص داده که در طی آن از همه طراحان و شهروندان امریکایی خواسته تا با ارسال طرح های خود آنچه را از ظاهر خیابانها طلب می کنند به تصویر بکشند!.
نکته قابل اشاره در این فراخوان,معضلی است که گریبان همه مهندسان و متولیان امور شهری را می گیرد!,امور اجرایی و مشکلات لاینحل ترافیک شهری فرصت زیباسازی را خصوصاً از خیابانها و به ویژه خیابانهای قدیمی و غیر اصلی دریغ می کند!!.
مهندسین شهرساز خیابانهای شهری را نواری می بینید که قرار است در آن اتومبیلها با مشکلات کمتری تردد کنند و اگر این اتفاق به درستی بیافتد آنها کار خویش را انجام داده اند!, ولی نگرانی اصلی به مردمان,عابران و بهره برداران غیرماشینی این خیابانها تعلق دارد که از بی قوارگی ,شلختگی و نا آراستگی این خیابانهای فراموش شده رنج می برند!!.
طرز تلقی مردمانی مانند مردم آمریکا که حاضرند بخشی از وظایف شهرداران,فرمانداران و سیاستمداران را خود به عهده بگیرند و منتظر اتفاقاتی از بالا نباشند منجر به شرکت گسترده آنها در چنین فراخوانی می شود تا بتوانند دریچه ای از منظر فکری و زیباپسندی خویش را در اختیار متولیان امور اجرایی بگذارند...
پ.ن:در لینکی که از مجله کذایی دادم می توانید انواع طرحهای پیشنهادی را که از خیابانهای آمریکایی تهیه شده در قالبی ایننتراکتیو ببینید و یک لحظه به عنوان یک طراح به این فکر کنید که اگر پیش از قرارداد بستن و پول گرفتن طرحی را هم قلمی کنید آیا می تواند کمکی به وضعیت موجود و تصاویر نازیبای شهری مان بنماید؟؟!.
پ.ن: به تجربه دریافته ام که مجری در مملکت ما ناخواسته به دام بوروکراسی و چرخه کارهای خسته کننده و فاقد خلاقیت می افتد و باز هم به تدریج از قبول طرحهای خلاق سرباز می زند!,پس باید بخشهایی دیگر مجریان را در این قسمت یاری کنند...

پروژه هزاره به امکان تکرار بحران اقتصادی فعلی در 20 سال آینده می پردازد











وحید از جمله دوستانی است که فراموش نکرده به دنبال کدام وجه اشتراک و تفاهم موجود به هم پیوسته ایم و هر از گاهی از طریق ارسال ایمیلها, مقالات, پرسشنامه ها و تلنگرهایی که به ذهنم می زند به یادم می آورد که من و او در پاسخ به کدام نیاز مشترک رفاقت داریم! ومن را به وادی آینده و تغییرات آن پرتاب می کند!.
ایمیل اخیر وی دعوت به تکمیل پرسشنامه ای است که در راستای تحقق اهداف پروژه هزاره تنظیم شده است, این پروژه در واقع اتاق فکر آینده پژوهی است که از آینده پژوهان, دانش پژوهان, برنامه سازان کسب و کارهای عمده و تصمیم سازانی که برای سازمانهای بین المللی, دولتها , شرکتها, سازمانهای غیرانتفاعی و دانشگاهها کار می کنند تشکیل شده است.
مقصد اصلی این پروژه فراهم کردن ابزاری کاربردی است تا بتواند به یاری سازمانهایی بپردازد که پیرامون آینده پژوهی و عناصر شکل دهنده آینده به تحقیق می پردازند و از طریق به روزآوری مستمر و بهبود تفکر انسان در مورد آینده,نوعی انسجام در بین حوزه های جغرافیایی پراکنده بوجود آورد...
پرسشنامه ارسالی یکی از چندین و چند طرح پژوهشی است که در این پروژه پیشبینی شده و از این لحاظ که به تغییرات آتی ساختارهای اقتصادی در پی بحرانهای اخیر و طی روند بیست سال آینده می پردازد, اهمیت دارد.
فهرستی از 35 عنصر جدید و مبتنی بر تغییرات آینده در اختیار پاسخ دهنده قرار می گیرد تا وی با توجه به اشرافش بر مسایل فعلی حیطه تخصصی خود و آنچه که در ضمیر آینده پژوه او می گذرد در مورد قطعیت یا عدم قطعیت تاثیرات آن عنصر طی بیست سال آینده با دادن امتیازی بین 1 تا 10 به ترتیب اهمیت افزایشی اظهار نظر نماید.
بخش جالب این پرسشها به جنس این عناصر و همان تلنگرهای کذایی باز می گردد که شاید برای خلق کننده های موقعیتهای اقتصادی و کسب و کار یا نوآوران بسیار جالب توجه باشد,هر پاسخ دهنده تا پایان 22می 2009 می تواند به آدرس پاسخهایی که داده بازگردد و اگر در مورد پاسخی تغییر عقیده داده آن را تصحیح کند و تا اگوست 2009 نیز منتظر گزارش تحلیلی این مطالعه بماند!.
از جمله این عناصر بدیع می توان به احتمال تغییر دیدگاه بشری در مورد انواع تملکهای فعلی که بیشتر در قالب تملک خصوصی و دولتی متصور است,اشاره کرد و دیدگاه مبتنی بر نفی مالکیتNon-ownership(به هر عنوان!) در بعضی حیطه ها از ادبیات و عنصر جدیدی است که به طور مثال از هم اکنون با ورود نرم افزارهای متن باز شکل گرفته است!!.
مکانیسمهای جهانی برای تثبیت خودکار بازارهای مالی Global mechanisms for automatic financial stabilizationنیز از همان راه حل هایی است که مختص بحران اخیر مورد توجه قرار گرفته و این نگرانی را بوجود آورده که در روندهای 30 تا50 سال آینده شاید بحرانهای ناگوارتری در راه باشد!!.
احتمال عرضه نوعی واحد پول جهانی که شاید دلار امریکا را تحت الشعاع قراردهد تا همین الان متوسطی در حدود 7 را اخذ کرده است که می تواند تصویری برفکی! را از عدم ثبات آتی بازارهای مالی نشان دهد.
روند مقایسه ای دستیابی زنها به نقشهای موثرتر اقتصادی و سیاسی نسبت به مردان و گریز زنان از وضعیتی که تا کنون باعث تاوان دادن بیشتری در بحرانهای اقتصادی نسبت به مردان بوده است, اجتناب ناپذیر می نماید!!.
کنار گذاشته شدن بازارهای معروفی چون نیویورک و لندن توسط حریفی مجازی به نام اینترنت!! از جالبترین گمانه زنی های آینده است و می تواند توانایی و خلاقیت صاحبان Ebay و Amazon را به اثبات برساند!!.
اختصاص سهمی انکارناپذیر از مالیاتهای منطقه ای و ملٌی به حقایقی جهانی چون آب و هوا,اقیانوس و تنوع زیستی نشان دهنده آن است که جهانی شدن پتانسیل آن را دارد که از محیط زیست آغاز کند!!.
بازه های زمانی تغییرات دانش بشری باز هم تغییر خواهد کرد و نحوه انتشار و وقفه های بین نسلها باز هم منجر به تعاریف جدیدتری خواهد شد. این مفهوم را از لحاظ حدٌ در ریاضیات چندین سال قبل با بعضی از دوستان و آشنایان مورد بحث قرار داده بودم!.
بازیهایی چون ایروپلی که جد بازیهای اقتصاد مجازی امروزی است در واقع نوید نوعی تفکر مجازی برای بازسازی رفتارهای اقتصادی بود که در آینده نیز مانند آینه ای می تواند ابزار پیشگویی تعاملات جدید اقتصادی باشد!!.
مفهوم نسبی انتقال داده , جرم یا انرژی به معنای صلب ماندن انسان و کنترل از راه دور بر همه آنها است ! و واژه Tele-everythingمی تواند به معنای سیطره انسان از راه دور بر همه رویاهایش باشد!!.
تغییر نگرش به مفاهیمی چون تولید و تولید ناخالص ملٌی New GNP/GDPاز طریق محاسبه ارزش واقعی منابع طبیعی,اکوسیستم,انرژی و داراییهای انسانی می تواند بر کالاها از لحاظ قیمت گذاری تاثیر بسیاری بگذارد و از این طریق شاید کشورهای آفریقایی و آسیایی نیز به نوایی برسند!.
به هم پیوستن و جهانی شدن اتحادیه های کار و کارگری می تواند نوید آن را بدهد که سوسیالیسم تا 20 سال بعد نیز واژه فراموش شده ای حداقل در وادی اقتصاد نباشد!!.
هم افزایی ساختارهای اطلاعاتیSynergistic intelligence به جای رقابت پذیری آنهاcompetitive intelligence این نگرانی را بوجود می آورد که تهدیدهای جهانی و فرا کهکشانی می تواند واقعیتی در ورای فیلمهای فضایی -تخیلی باشند!!.
ساعات کار منعطف Flexi-timeنیز از مفاهیمی است که فقط در عصر حاضر در شرکتهایی مانند گوگل و عرصه خلاقیت عینیت یافته و گویا قرار است در آینده اگر نیروی کار انسانی باقی بماند بتواند از این حق ویژه استفاده نماید!.
اینترنت قرار است جای بسیاری از شرکتها و بازارها را بگیرد!,از جمله کسب و کار کاریابی کاملاً به انحصار اینترنت درآمده و اشخاص فقط در این سازه مجازی به دنبال فرصت شغلی جدید خواهند گشت!!.
مدیریت از طریق فهم و دریافت واقعیتها و موقعیتها جای مدیریت از طریق اختیارات و اهداف تحقق یافته را خواهد گرفت که در نوع خود اتفاق یگانه ای است!.
دارایی و توانگری تغییر معنا و ماهیت خواهند داد و تجارب و آموخته ها جای اموال فیزیکی و پول را خواهد گرفت! و نوکیسه ها هم باید بروند کشکشان را بسابند!!.
اخلاق بعنوان ارزش احیا شده ودر تعاملات اقتصادی و کسب .و کار نقش جدیدی بازی خواهد کرد!.
پ.ن: آنچه در بالا آوردم بخشهایی از پرسشنامه بود که در حد و فهم من از آن دستچین شده و شاید برای بسیاری هم مفید فایده واقع شود!.
پ.ن: نتیجه تحلیلی آن را تا چندماه آینده دریافت خواهم کرد و در همین وبلاگ عرضه می کنم.

پ.ن:این پروژه گزارشهای متعددی در قالب دوره های سالیانه برای تببین دیدگاه های دست اندکارنش تحت عنوان "کیفیت آینده" عرضه می کند که نسخه سال 2002 آن توسط باشگاه دانش پژوهان جوان ترجمه شده است.



Monday, April 27, 2009

بر ادبار خوك افزوده شد!

آنفلونزاي خوكي، مكزيك و حياط خلوت آمريكا بعلاوه برادر چاووز و اعوان انصار، ايضاً مهرورزان وطني و نتيجه آن شيوع اين بيماري مهلك و جديد الحداث! درميان بروبچ دكتر مهندس اكونوميست مي تواند خبرخوبي باشد؟؟؟!.
كاريكاتوريست تلگراف هم با دستمايه قراردادن داستان محبوب كودكان "ويني خرسه" ماجرا را با بيرون راندن شخصيت خوك داستان تصويركرده است!.
پ.ن:اتحاديه اروپا و سازمان بهداشت جهاني نيز با خطرناك بودن شيوع اين بيماري مسافرتهاي به مقصد آمريكا و مكزيك راداراي ريسك بالا ارزيابي كرده است.فقط نمي دانم اداره كل قرنطينه و بهداشت وطني هم از سفرچاووز ودوستان! تا اطلاع ثانوي جلوگيري مي كند يا خير؟!.
پ.ن:ادبار در لغت به معناي قضاي بد و تيره بختي آمده ولي شيرازيها در مقام لعنت شده و نگونبخت هم استفاده مي كنند!.

Sunday, April 26, 2009

نمایشگاه گردانی ایرانی


چهاردهمین نمایشگاه بین المللی نفت و گاز و پتروشیمی در حالی برگزار شد که حضور شرکتهای معظم خارجی و نادیده گرفته شدن تحریمها را بارها از رسانه ها شنیدم, متاسفانه عدم حضور شرکتهای صاحب تکنولوژی در این بخش و حضور کم رمق شرکای سابق صنعت نفت ایران از ضعفهای اساسی بود. حضور شرکت شل با یکی از بخشهای حامی یک پروژه دانشگاهی! نشان می داد که آینده کوتاه مدت پروژه های نیازمند سرمایه گذاریهای کلان اصلاً روشن نیست.در عوض چینیها بعنوان مهمانان ناخوانده ای که بدنه کارشناسی و فنی نفت در ایران هنوز آنها راداخل بازی نمی داند با شرکتهای ریز و درشت بسیاری حضور داشتند ولی کمتر شرکت زیر مجموعه نفت را دیدم که آنها را جدی گرفته باشد, بویژه در بخش تامین تجهیزات نگاههای بی تفاوت ایرانی بر اجناس چینی سنگینی می کرد.
در بین شرکتهای ایرانی چندین ایده نو زیست محیطی و حضور نامها و چهره های جدید نوید خون تازه در این بخش را می دهد, مخصوصاٌ یکی از صنعتگران ارمنی من را به وجد آورد.
پ.ن: حضور خانواده ها و افراد بی ارتباط با مقوله صنایع نفت و انرژی در بین بازدیدکنندگان و صف طویل متقاضیان "اشانتیون"! در جلوی غرفه ها نیز توسعه نیافتگی و عدم مدیریت صحیح برگزاری این گونه نمایشگاهها را نمایان کرده بود که با فروش ورودیه 1000 تومانی حاضر بودند هرکسی به فضای نمایشگاهها راه پیدا کند!.
پ.ن:پوشش مهمانان ناخوانده نمایشگاه موضوع جالبی بود که بواسط اعتقاد شخصی ام به حقوق شخصی افراد از گرفتن عکسهای بعضی نمونه های آن اجتناب کردم تا ببینید سالن مد و سر و قیافه های عجیب و غریب در نمایشگاه صنعت نفت چه می کرد!.
پ.ن: حضور دائمی بعضی نمونه های تکدی مدرن! در عرصه نمایشگاه و انواع درخواستهای اشک برانگیز آنها نیز از حاشیه های دیدنی نمایشگاه بود.
پ.ن: اختصاص فضاهای بسیار بزرگ به بخشهای ستادی نفت برای حضور در نمایشگاه و عرضه مکرر دستاوردهای بخشهای عملیاتی! نیز از طنزهای نمایشگاه چهاردهم است.
پ.ن: متتی عزیزم را نیز در غرفه شرکتشان ملاقات کردم و دیدار تازه شد.

کدام بخت آزمایی؟

بیریختی سنتی وضع اقتصاد را در ارتباط با تعیین جوایز بی ربطی که در این دیار برای انواع بخت آزمایی ها اهدا می شود در این پست هم نقد کرده بودم ولی همین سفر اخیر به کیش یک پرده با مزه دیگر آن را نشان من داد!,در پارکینگ ساختمان محل اقامت خودرویی پارک شده بود که برچسب یکی از همین جوایز قرعه کشیهای مرسوم در مراکز خرید کیش را بر خود داشت و یکی از همکاران در ازای خرید یکی دو بسته قهوه فوری از این مارک تجاری برنده خوشبخت آن شده بود, ولی متاسفانه طبق قوانین برای انتقال آن به داخل خاک ایران چیزی در حدود 20 میلیون تومان گمرکی در انتظارش بود در حالیکه در جزیره به کمتر از نصف قیمت آن در ایران نیز خریدار نداشت و در این میان برنده خوشبخت را پا در هوا برای استفاده و رکاب دادن نگاه داشته است!.
پ.ن:قاعده بازی در این دیار با هیچ شش وبشی نمی خواند و داشتن و نداشتن به یک اندازه دردسر دارد!.

Wednesday, April 22, 2009

مات در کیش!

جزیره کیش و حرف و حدیثهای پیرامونش تا کنون نتوانسته بود راغبم کند که در میان برنامه مسافرت برایش جایی باز کنم تا اینکه تعطیلات عید نوروز بدون مرخصی و مصائب ویژه آن! باعث شد که سهمیه مسافرتی آن را امسال استفاده کنم!.
هوای معتدل پس از بارندگیهای اخیر به همراه خستگی مفرط مشروح! ما را برای رفتن به کیش در این چند روز اخیر بیشتر ترغیب کرد و تا چشم بازکردیم در جزیره بودیم و صد البته روز اول به سنجش مراکز خرید گذشت!, بحرانهای اقتصاد جهانی و شوکهای آن بعد از امارات به اولین جبهه مقدم ایران هم رسیده و مغازه های خالی از مشتری و فروشندگان عصبی و نا امید به وفور مشاهده می شد! ,کشور دوست و برادر چین و برچسب فروشان بازار تهران دست به دست هم ملغمه ای از اجناس بنجل را در یک محل برای طبقه متوسط ایرانی فراهم کرده اند تا سراب دوره تکنوکرانهای انقلابی تمام محتویات جیبهای آنها را در خودش فرو کشد!.
به لحاظ بازار و اجناس افتضاحی در کیش عرضه می شود که معلوم نیست به درستی دستپخت کیست؟ و قرار است تا کی نیز ادامه داشته !باشد.در کنار همه این بیریختی!, ساحل مرجانی و معدود تفریحگاه گران قیمت آن تنها چیزهایی هستند که می تواند باعث دلخوشی باشند و اگر هزینه های سرسام آور آن اجازه بدهد برای دمی آسودن و لذت بردن بد نیستند!.
پ.ن:فوتبالیستهای وطنی که در کیش پادشاهی می کنند با حاجی بازاریهایی که اهل بیت را به هر دلیلی از مرزها بیرون نمی برند!و معدودی از نوکیسه های بعد از انقلابی و اقازاده هاشان حاکمان بی تاج و تخت کیش هستند.
پ.ن:سرنوشت کیش و بازارها و ساخت و سازهای قارچی آن به تبع دبی!, با این شرایط و دیدگاه های دولت فعلی کاملاً پا در هوا است.
پ.نک هزینه های گذران و اقامت کیش هیچ ارتباط منطقی با کیفیت آن نداردو مانند این است که هزینه امارات یا تایلند را بی جهت در آب دریا میریزید!.
پ.ن:عکسها به یسنا و رفیق بازی و لذتهای او تعلق دارد که در پارک دلفینها و باغ وحش کیش کیفور شد!.
پ.ن: کاهش قیمت اتومبیلهای آمریکایی پای آنها را به جزیره هم باز کرده و تویوتا به نمایندگی ایرتویا باید نگران بازار بدون رقیبش در جزیره باشد که اکنون در حال تسخیر توسط کابوهای امریکایی است!.

Saturday, April 18, 2009

نقد عملكرد به جاي نقد شخصيت


درطول روز،هفته و ماه در اين ديار بسيار پيش آمده است كه در هنگام برخورد با يك ندانم كاري يا بي مسئوليتي شغلي توسط همكاران ،كاركنان يا هر مقام مسئولي اگردرمقام انتقاد يا پرسش از آنها يا مسئولين شان برآمده ايم با توضيحاتي از اين دست روبرو شده ايم:
فلاني شخص متعهدي است،آدم خوبي است،من به سرش قسم مي خورم و از اين قبيل...
ولي هيچگاه با نوع اشتباه و تحليل خطاي بوجود آمده برخوردي صورت نمي گيرد! ،از عمده مواردي كه تكرار مي شود اين است كه انتقاد را در ارتباط با شخصيت طرف خاطي تجزيه و تحليل مي كنند و نه با توجه به نتيجه عملكردي وي!!.
يكي از آسيبهاي اصلي در كارهاي اجرايي اين مملكت به همين باز مي گردد كه سازمان فراموش مي كند كه مسئول اجراي يك هدف را براي چه چيزي استخدام كرده و در قبال اشتباهات اجتناب ناپذير از طريق رجوع به تعهد يا ظاهرالصلاح بودن و انواع فاكتورهاي غيرمربوط به دفاع از آن مي پردازد!.
در كشورهاي ديگر،مهمترين اصل دربرخورد با خاطي فقط نقد عملكرد است و اين هدف سازماني است كه اهميت دارد،به طورمثال به نقل از اشپيگل راننده اتوبوسي كه براي جلوگري از له شدن يك وزغ ترمزكرده بود و باعث دير به سركار رسيدن يكي از مسافرين شده بود دراثر شكايت مسافر اخراج شده است و اين در حالي است كه مي دانيم جمعيتهاي حمايت از حيات وحش در اروپا بسيار فعالند و طرفدار دارند، ولي مطمئناً اين وظيفه راننده اتوبوس محسوب نمي شود وتاخير در رساندن مسافران به هيچ وجه قابل قبول نمي باشد!.

دعوت به تشکیک

این تصویر شما را به یاد کجا می اندازد؟؟,آیا میتوانید باور کنید که متعلق به جایی کاملاً متناقض با آنچه تصور کرده اید باشد؟!.
نوبت به دیدن اصل تصویر می رسد,تصویرذیل پهن گستره ای است که فقط قسمت بالا از میان آن برداشته شده است!
پ.ن:بسیاری از آنچه دردنیای ملموس و واقعی به نظرمان کاملاً درست و حقیقی می رسد می تواند مانند همین مثال فقط بخشی از حقیقت باشد, در مورد مطلق بودن همه حقایقی که تا به حال باورکرده اید شک کنید!!.
پ.ن: تصویر به بیابانهای آخردنیا و یکی از واحه های آن که پس ازسیلاب به جامانده و چند روزی بیش به پایان شادابی آن فرصت نیست,تعلق دارد با شما تقسیمش کرده ام!.

Friday, April 17, 2009

توييت كردن تصاوير و پايش گربه خانگي Pet Door 2.0

يك برنامه نويس رومانيايي تباردر آمريكا توسط يك سامانه حسگر،دوربين ديجيتال و كنترلرو فرمان ساز درب گربه رو! و در نهايت استفاده ازامكانات توييتر! توانسته تا با نگراني و دلشوره ناشي از ورود خروج گربه هايش در طول روز وساعات كار بيرون از منزل كنار بيايد!.لينك خبر

پ.ن:تركيب حيوان خانگي+توييتر+برنامه نويسي تبديل به چه چيزهايي كه نمي شود!!.

Green Engineering OR Green Design حلقه مفقوده توسعه پايدار


تفاوتهاي ماهوي بين مهندسي سبز و طراحي سبز باعث مي شود كه بخواهيم طراحي بر مهندسي غلبه داشته باشد!،بگذاريد بيشتر توضيح بدهم...
در مهندسي سبز هدف اين است كه از طريق ساخت چيزها اثرات زيست محيطي فعاليتهاي بشري بر زيست بوم تقليل يابد و اصلاً مهم نيست كه تفكرو زيربناي تغييرات رفتاري سبز جايگزين شود و به كلام ديگر يك اتفاق خلق الساعه با آمدن يك تكنولوژي به جريان مي افتد، يك نيروگاه گازطبيعي جايگزين يك نيروگاه زغال سنگي مي شود و بسياري از آلاينده هاي تكنولوژي قديمي حذف مي شود ولي آيا طريقه مصرف هم تغيير مي يابد؟!،جواب قطعي نيست ولي لزوماً نيز كاملاً مثبت نيست!.
ولي درمقايسه طراحي سبز اين فرصت را فرا روي جامعه قرار مي دهد تا رفتارها و عادات خود را تغيير داده و از اين طريق اثرات زيست محيطي رفتارهاي بشري را كاهش دهند، مثلاً با طراحي مناسب گذرگاهها و مبادي منتهي به مقاصد عمده روزانه در شهرها اين امكان را براي شهروندان فراهم كنند تا به عوض استفاده از وسائط نقليه مسير را پياده روي كنند يا از دوچرخه استفاده نمايند.
مقايسه دو گزاره بالا نشان مي دهد كه دربخش سياستگذاري ومطالعات زيربنايي يك جامعه نفوذ و اهميت دادن به طراحي سبز بر توسعه پايدار اثرات چشمگيري خواهد گذارد و اين شايد ازطريق رو آوردن به مفهوم جديد در فن آوري با نام فن آوريهاي ترغيب كننده Persuasive Technologyامكانپذير باشد.
پ.ن:البته درساختار تكنوكراتيك پس از انقلاب وشيوع تفكر مهندسي كردن جامعه همين نقطه لزوم طراحي پيش از مهندسي به دست فراموشي سپرده شده است و شما به تعداد انگشتان يك دست مراكز آموزشي متولي تربيت طراح دراين مملكت نمي يابيد!!.


Thursday, April 16, 2009

فیلمی برای همه پدران دختردوست! Taken 2009


یک فیلم توصیه شده داشتم برای ریتم مناسب و داستان محکمی که امضای لوک بسون فرانسوی و بازیگری نقش اول لیام نیسون را نیز با خود داشت. شروع داستان با ارتباط ویژه پدر و دختر محور داستان فیلم Takenرا یدک می کشد, ولی سفر دختر به بیرون مرزهای آمریکا, آدم ربایی و ابرماموری! از جنس نیروهای امنیتی همه فن حریف که با داشتن چند سرنخ ابتدایی به دنبال سوزنی در کاهدان! در گتوهای بیشمار بالکانی تبارهای پاریس می شتابد, تلنگری به ذهنم می زند که زیاد تحت تاثیر جانبازی پدر برای دختر نباشم و این هم یکی دیگر از داستانهای آمریکایی برای هشدار دادن به شهروندانش در مورد نا امنی بیرون مرزهای آمریکا و تفکرات فاسد اروپاییها و بلاخره چسباندن انگ تروریسم بر پیشانی همه غیرآمریکاییها است!!.
پ.ن: فیلم ریتم مناسبی دارد و بعنوان یک اکشن فرانسوی می تواند نظر هالییودیها را به خوبی جلب کند و لیام نیسون در نقش ماموری بازنشسته سیستم امنیتی آمریکا در هنگام مواجهه با واقعیت ربوده شدن دخترش با تمام پشتوانه سالهای خدمت در لبنان و خاورمیانه و مبارزه با تروریسم! به پاریس می رود و یک تنه کارستان می کند !, تنها نقطه هم ذات پندارانه برای ما پدرهای دختردار! همین است که ما نیز هیچوقت صدمه ای به دخترمان را تحمل نمی کنیم و البته شاید جانی بالفطره هم از آب در بیاییم!!.
پ.ن: بر روی پوستر فیلم مونولوگ پدر را در خطاب به تروریست رباینده دخترش می خوانید...

ارتباط ایران با آمریکا و پایان هزار و یک شب در دبی


سال 2006 به اتفاق یکی از بستگان مقیم کانادا به دبی رفتیم تا در مورد امکان سرمایه گذاری و انتقال سرمایه آن وقت ایشان از بیم مالیاتهای سرسام آور دولت کانادا به دبی تحقیق کنیم و در این ضمن با چندین سرمایه دار و متخصص مقیم دبی از ملیتهای هندی و ایرانی هم گپ زدیم. بدون استثناء همگی دبی را بادکنکی می دانستند که به پایان حجم و قابلیت باد شدنش نزدیک می شود. ابهاماتی از قبیل اشباع شدن بخش معاملات املاک و پروژه های طاق و جفت و خلق آلساعه دبی این وابسته ما را که خود هم در امر سرمایه گذاری آدم بی ربطی نبود رم داد! و بنا بر این شد که باز هم در این مورد بیشتر پرس و جو کند...
اتفاقاتی مانند افت و نزول بازار سهام امارات ,کلاهبرداریهای سرسام آور در بخش معاملات املاک نشان داد که آن مشاوره ها پربیراه نرفته است و الان نیز این مقاله ایندیپندنت گواه پایان دوره عمر قارچ اماراتی است, خصوصاً حرکت مستمر ایران به سمت رفع موانع ارتباطی با کشور دوست و برادر آمریکا! آخرین تیشه ها را نیز به ریشه شیخ محمد خواهد زد تا بداندکه تخم مرغهایش را زین پس در سبد کی و کجا بگذارد!!.

Saturday, April 11, 2009

آنچه ما از جزئيات ماليات وسهم النفت مان! نمي دانيم



دركشورهايي كه نظامهاي مالياتي روشن وساختار جبران پرداخت ماليات ما به ازاء وجود دارد ، هميشه دغدغه هزينه شدن ماليات اخذ شده براي شهروندان وجود داشته و هرشهروندي مي تواند از دولتمردانش بپرسد كه آنچه از درآمد من كسر مي شود در چه بخشهايي هزينه مي گردد؟و به تبع آن ساختار پارلماني نيز هميشه به عنوان نمايندگان شهروندان ميتوانند دولت را در قبال هزينه كردن از ماليات اخذ شده مورد پرسشهاي جدي قرار دهند.



وبلاگ كاغذ توالت كه ازوبلاگهاي منتقد و معروف آمريكايي است با طراحي نوعي فلوچارت در ارتباط با نحوه هزينه كردن از كيسه شهروندان آمريكايي براي تسليحات نظامي ، آموزش، بهداشت، ناسا، سيستم قضايي وامنيتي همين پرسشها را مطرح مي كند!.


پ.ن: درساختارپولي و مالياتي كشورمان به جز كارمندان دولت، كس ديگري تعهد جدي براي پرداخت ماليات ندارد ! و قسمت اعظم هزينه ها نيزازدرآمدهاي نفتي تامين مي شود ولي آيا مي توان در ديار ما چنين فلوچارتي با همين سطح از اطلاعات تفكيك شده درمورد هزينه هاي ناپيداي! دولت رسم كرد؟؟؟!و مثلاً ارتباط بين هربشكه نفت به فروش رفته را با هريك ازمحلهاي هزينه دولت به صورت درصد يا ريال مشخص كرد؟؟!.
پ.ن:ميدانم كه دردولتي كه ارقام ميليارد دلاري از حسابش كم مي آيد توقع زيادي است!!.

Friday, April 10, 2009

از كتابخانه تا گور Shelves for Life




انسان از دوران باستان تا كنون همواره سعي داشته با توجه به اعتقاد تجديد زندگي و دنيايي در پس زندگي فاني، چيزهايي را با خودش به آن دنيا ببرد كه ازمحتويات يك كوزه براي آدمهاي معمولي تا يك هرم عظيم الجثه با خدم و حشم كامل براي اغنيا را شامل مي شده است!.



ايده امروزبه كتاب دوستها و كتابخانه دار ها!پيشنهاد مي شود، آنهايي كه كتابخانه اتاق يا منزلشان حكم گوشه خاصي از زندگي شان را دارد وشايد هم دلبستگي ويژه اي به آن پيدا كرده باشند! مي توانند با اين طراحي فريم كتابخانه مطمئن باشند كه پس از 120 سالگي! درهمين فريم بعنوان تابوت دفن شوند!!!.
پ.ن:جنس تابوت، عذرمي خواهم كتابخانه از چوب بلوط با روكشهاي سفارشي است وازطريق تكنولوژي CNC cut داده شده است!.
پ.ن:ويليام وارن با ايده Shelves for Life نوعي زهرخند به مرگ و پس ازمرگ زده است!

Wednesday, April 8, 2009

سيب وسلامت

وقتي صحبت ازسيب خوردن، عطرسيب، شكوفه سيب يا هر چيز مشابه آن پيش بيايد من حتماً واكنش مثبتي خواهم داشت!. وقتي ديروز همكاران بخش بهداشت براي گراميداشت هفته سلامت به مدارس مجتمع مسكوني سر زدند و اين عكسها را با خود آوردند، همان لحظه تصميم گرفتم كه حتماً در مورد اين سنت شايسته "روز خود را با سيب آغاز كنيد!" يك پست بگذارم!.
پ.ن: خوش فكري همكارانم را در بخش بهداشت ستايش مي كنم و از اين كه چنين مناسبتي را با چنين روش ساده،كم هزينه و مفيدي برگزار كرده اند كمال تشكر را دارم.
پ.ن:يسنا و مامان يسنا نيز ازطرفداران پروپاقرص سيب هستند!.
پ.ن: آموزش به همراه يك تغذيه كم حجم وسالم از حلقه هاي گمشده ساختار آموزشي اين مملكت است، يادم مي آيد كه در دوران كودكستان تغذيه با ميوه تازه، پسته و بعضي خوراكيهاي حاوي حبوبات چقدر براي ما بچه هاي30-40 سال پيش لذتبخش بود!.

Wednesday, April 1, 2009

مرگ در جا در پایان جزر

امروز برای کنترل عدم راهیابی آلودگی به حوضه آبریز پایین دست تا ساحل دریا را از طریق مسیر مسیل پیاده رفتم.در ساحل یک سری تورهای سنتی ماهیگیری را دیدم که متاسفانه کسی در نزدیکی آن نبود تا بپرسم برای په نوع صیدی آنجا نصب شده, ولی ماهیهایی که در طی مد دریا در تور اسیر شده بودند منظره دردناکی ایجاد کرده بودند که با شما قسمت می کنم.
پ.ن:نمای تور با آن ماهیها مانند یک کاغذ دیواری زنده پیش چشمم مانده است, تفاوت عمق دریا در جزر و مد به قدری زیاد است که چنین توری کاملاً در آب مدفون می شود و ماهیهای کوچک یکدفعه متوجه می شوند که بی دلیل دیگر نمی توانند حرکت کنند و تا جزر اتفاق نیافتد متوجه بلایی که سرشان آمده نمی شوند...
پ.ن: خوشبختانه آلودگی در نوار ساحلی مشاهده نشد.

Template Designed by Douglas Bowman - Updated to New Blogger by: Blogger Team
Modified for 3-Column Layout by Hoctro, a little change by PThemes