Saturday, August 15, 2009

مكلت و آرمان طيران




نويد ورود يك تازه وارد به خانواده،سبب ساز ديدن تئاتري شد كه در سالن قديمي و خاطره انگيز ابوريحان كه سالهاي زيادي پاركاب كتابخانه اش بودم،ممكن شد.سالهاي سال بود كه پس از كارهاي رزاقي و گروهش در شيراز دل به صحنه نداده بودم و اين بار كاري متفاوت را كه به نظر من بيشتر داعيه فرم داشت تا مفهوم را تماشا كردم.
ملغمه دو نمايشنامه شكسپيري كه جز تراژدي بودن محمل ديگري براي اين آميزش هجوآميز نداشت به مدد موسيقي و چند بازي خوب به ساعتي هنرنمايي تبديل شده بود كه مغز متفكر پشت صحنه را به عنوان آيكوني ماندگار از همشهري هايم در خاطر نگاه خواهد داشت.آرمان طيران جواني است كه بزرگي در كار صحنه و تياتر برازنده اوست...
گوشه زدن وتك مضرابهايي براي گريز از متن اصلي در اين اثر، من را به ياد نسلي مي اندازد كه براي فرار از اختناق سانسور حاضرند از هر دري و به هر نقشي در آيند!.
پ.ن: از نكات مطرح كار صحنه اي "مكلت"كه بازي با كلمات نام دو اثر مكبث و هملت است، استفاده هنرمندانه از موسيقي زنده و سازهاي سنتي و استفاده همزمان از تنظيمهاي مجدد آثار معروف موسيقي كلاسيك،پاپ و موسيقي سنتي است كه پركننده جاي خالي پارامترهاي پرهزينه اي چون دكوراسيون،گريم و لباس شده است.
پ.ن: عكس اجراي صحنه مكلت را از اينجا به امانت گرفته ام و مربوط به شب اجراي كذايي نيست.

blog comments powered by Disqus
Template Designed by Douglas Bowman - Updated to New Blogger by: Blogger Team
Modified for 3-Column Layout by Hoctro, a little change by PThemes