جايگاه كشورم اين نبود!

ديگر جاي شرح و تصوير واستدلال باقي نمانده است!، فقط مي دانم جايگاه ايران هيچگاه اينگونه نبوده است و من نيز مانند ساير هموطنانم بيش از اين، اينگونه نمي خواهمش!!.
پ.ن: اين روزها كاريكاتوريستها وصفحه آرايان گاردين و تلگراف دستگرمي جز دكتر مهندس اكونوميست كارشناس ارشد خودمان ندارند!.

هنرنمایی نسلی که از فردا قد می کشند

حس طراحی و ساخت در یسنا بیدار شده و خمیرهای بازی را در نوردیده!,مشغول رصد انتخابات بودم که با مامانش صدایم کردند تا این صحنه را ببینم, ایده ساخت گلدونهایی با این شکل را به نام یسنا ثبت می کنم اگر جایی دید که ساخته شده خبرم کنید!!!.
پ.ن: یسنا متعلق به نسلی است که از فردا قرار است قد بکشند!!.

جسدی که بوی الرحمن آن بلند شده و هنوز بر زنده بودن اصرار دارد!

مسیر قهقرایی فراروی دولت حاکمه بریتانیا به قلم کاریکاتوریست ایندپندنت مانند رئیس دولتی است که بوی الرحمن آن بلند شده و همه خبردارند و او خود بی خبر مانده است!.
پ.ن: این کاریکاتور را باید نیک آهنگ می کشید با همان سبک و سیاق خودش تا همهگی لذت وافر ببریم!!.

از شیخ زبیر تا شکسپیر

یک لطیفه قدیمی در بین عربها است که ادعا می کند شکسپیر عرب مسلمان بوده! و نامش نیز معرب نام شیخ زبیر است از اهالی بصره! والخ...
چنین تردیدهایی در مورد اصالت اشعار شکسپیر و تعلق نداشتن به او و فهرست بلندبالایی از سایر متکلمین انگلوساکسون که می توانند شاعر و مصنف چنین کلماتی باشند از مشابه ادعاهای دکترمهندس خودمان است با این تفاوت که گویندگان و مدعیان آن در میان اعراب یا اروپاییها مانند هموطن کم رو و خجالتی خودمان! نبوده اندو آنچه شکسپیر را مبرا می کند اصالت و استحکام کلام او است که در ادبیات انگلیس مشابهی ندارد...
پ.ن:دروغ و مضمون خلاف واقع کوک کردن بهترین دلیلی است که برای گذشتن از محمود خان هاله بند! می توان به آن دل بست!, وقتی هزار وعده خوبان یکی وفا نکنند وای به حال چرت و پرتهایی که این صاحب تبسم قشنگ! ردیف می کند...

دو كتاب در بوستان گفتگو

امروز با يسنا و مامان يسنا در حين اقامت در پايتخت به اتفاق ميزبان مهربانمان تعطيلات كذايي را در بوستان گفتگو گذرانديم. فضا و هواي خوب به اتفاق گلستاني از گل و گياه كه باران خردادي تهران آن را صفا داده است و يك كتابفروشي باز در اين تعطيلات كه كتابهاي چاپ دو سال قبل را بدون تغيير قيمت پشت جلد مي فروخت به معجزه امروز تبديل شد !.
خاك غريب نوشته جومپا لاهيري كه حتماً هم مي بايست توسط امير مهدي حقيقت ترجمه شده باشد! و ضديادها اثر مسعود بهنود را خريدم.اميدوارم به موقع و در اسرع وقت موفق به خواندنشان شوم!.

تغيير را از خودمان شروع كنيم

فرصت بهره مندي از محضر يكي از مفاخر علمي و متخصصين صنعت نفت در سطح بين المللي در همين چند روز تعطيلات كذايي پيش آمد و به اتفاق گروهي از همكاران با تجربيات يكي از نمونه هاي قابل تقدير ايراني آشنا شديم كه سالها است عليرغم موقعيت برتري كه در دنياي امروزي دارد باز هم زماني را براي دانشجويان ايراني صرف مي كند.
اين دسته از آدمها فقط منبع علوم عقلي و آموخته هاي علمي نيستند و به وقت لزوم دريايي از در و جواهر سفته بيرون مي ريزند.غر زدنها و گله و شكايتهاي ما جوانها را با لبخندي شنيد و فقط از ما خواست تا تغييرات را از خودمان شروع كنيم ونهايتاً اگر بتوانيم بزرگترين تغيير را در خودمان آغاز خواهيم كرد...
پ.ن: دكتر اميربدخشان دانش آموخته دانشكده نفت و هم دانشكده اي محسوب مي شود ولي مدارج بالاتر را در دانشگاه بيرمنگام و كالگري گذرانيده و يكي از فول پروفسورهاي مطرح در علوم نفت و صنايع بالادستي و همچنين محيط زيست محسوب مي شود...

من هم مي آيم!

خيلي طاقت آوردم و تا همين ديشب در مورد انتخابات اظهار نظر جدي نكردم ولي مناظره ديشب رنگ و بويي تازه داشت و طرفين حرفهايي را مطرح كردند كه هيچگاه نشنيده بودم...
اگرعمل به قانون و دل سپردن به آنچه كه ناموس ملٌي قلمداد مي شود تنها دستيافته موسوي باشد حاضرم تا يكبار ديگر راي بدهم و 4 سال ديگر از عمرم را براي تحقق همين يك كلمه هيجان انگيز مناظره ديشب كه دكتر مهندس هاله را كيش و مات كرد بدهم!.
پ.ن: كانديداي متوهم و بي خرد اين دوره را در تبليغات كاغذي اش مي بينيد كه مردم را به توجه به ريش سفيد شده اش در همين چهار سال اخير دعوت كرده و كسي هنوز از او نپرسيده كه برسر دلها و تفكر اين ملت در چهارسال زمامداري شما چه آمد؟؟؟!.

ربع قرن اعتیاد Tetris

دوستان می دانند که من یک مواقعی برای فرار از بعضی چیزهای آزار دهنده خودم را در یک جور بازی در دسترس غرق می کنم,در کودکی مکعب روبیک, بعدها انواع بازی با ورق و یک موقعی هم Tetris !...
ولی چیزی که آنها نمی دانند این است که این بازی و تاریخچه آن امروز به ربع قرن قدمت پا گذاشت!, 25 سال پیش همچین موقعی یک محقق جوان عضو آکادمی علوم جماهیر شوروی که در حیطه هوش مصنوعی به پژوهش اشتغال داشت, برای اولین بار در عمرش یکی از اجداد رایانه های رومیزی امروزی را منتها در قالب و ورسیون روسیElektronika 60 تحویل گرفت و برای شروع کار بعنوان یک برنامه نویس به رویاهای کودکی و بازیهای خلاقانه با ریاضیات جان داد!!.حتی این شبهه نیز وجود دارد که این نسخه ای مهلک برای بازداشتن جوانان آمریکایی از فکر کردن و اعتیاد به گونه ای بازی بوده است!!.
این بازی ابتدا در روسیه,سپس در تمامی جماهیر شوروی و نهایتاً همه بلوک شرق را درنوردید تا محبوبترین بازی ویدئویی دهه 90 و بعد هم بعنوان همه گیر ترین بازی تا کنون لقب بگیرد و از طریق پلاتفرم نینتندو نیز دیگر به طور رسمی همه کس و همه جا را مفتون خویش کرد!!.
Alexey Pajitnov تا قبل از 1996 نتوانست به حقوق تالیف این بازی دست پیدا کند ولی پس از آن با فروش امتیاز این بازی و همچنین نسخه هایی که پس از 1992 برای شرکت مایکروسافت توسعه داد روزگار می گذراند...
پ.ن: سید عزیز هم باید بداند من به لطف اتمام موقتی آن چیزهای آزاردهنده این یک اعتیاد را هم کنار گذاشتم!.
پ.ن:عکس الکسی را با اولین نوزاد تتریس در رایانه عهدبوقی اش و روند تکاملی آن را می بینید.

وای به روزی که بگندد پارلمان!

افتضاح مالی و برداشت از تنخواه دولتی و پرداختهای غیر قانونی توسط نمایندگان مجلس عوام در انگلیس, بزرگترین آبروریزی پارلمانی در تاریخ این کشور است و ...
اگر کشور مذبور بریتانیای کبیر با آن همه کباده کشی تاریخ پارلمانتریسم در جهان نبود شاید این خبر و برداشتهای چند صد پوندی در جوار دسته گلهای وطنی! کاملاً رنگ می باخت, ولی آنچه حایز اهمیت است این بود که چندین قرن پشتوانه سیستم پارلمانی هم نمی تواند بیمه و ضمانتی برای سوء استفاده مالی دولتیها باشد و به هر تقدیر زمانی فرا می رسد که سوراخهای نخ نمای این قبا از جایی بیرون بزند و این نیز فقط محتاج ردایی تازه و قامتی نونوار است!, هیچ آبی به بهانه آبی بودن در بلند مدت عاری از گندزایی نیست...
پ.ن: کاریکاتوریستهای جراید انگلیسی هم از چنین فرصتی به هیچ وجه چشم نمی پوشند و به راحتی پارلمان انگلیس را در فاضلابی غرق در فضولات انسانی تصویر می کنند!, اگرچه رئیس دولت مذبوحانه به دنبال مسواک زدن و خمیردندانش باشد!!.