Tuesday, June 29, 2010
سرزمین آفتاب تابان-قسمت پنجم
بسته پیشنهادی شرکت برای مشاوره و نسل جدیدی از اتوماسیون صنعتی تحت عنوان واحد هوشیارVigilantPlant!با بخشهای بسیار متنوعی چون آخرین نسل سیستم کنترل تولید صنعتیCentumVP ویژه واحدهای بزرگ فرایندی صنایع بالادستی و پایین دستی نفت ,ایمنی یکپارچه صنعتی و معرفی سهم بازار و پیشرفتهای اقتصادی شان ازبخشهای قابل توجه این بازدید بود. یوکوگاوا دارای یکی از بخشهای مرسوم خدمات پشتیبانی شبانه روزی فنی و مهندسی سیستمهای کنترل گسترده شان در سراسر جهان است و دیدار از چنین بخشی با 5 شیفت کاری از بهترین مهندسین با تجربه و آشنا با همه نسلهای تولیدی این شرکت در بیش از 30 سال گذشته یکی از فرصتهای نابی است که می تواند یکی از رمزهای موفقیت چنین شرکتهایی را در جهان برای شما بازگو کند, روال اتصال به خدمات این بخش چنین است که هر مصرف کننده ای از سراسر جهان با تماس با این بخش پس از مطرح کردن مشکل سیستم به زیربخش مربوط متصل شده و پس از حداکثر 10 دقیقه قادر خواهد بود با کارشناس همان مدل از دستگاه مصرفی در مورد اشکال بوجود آمده صحبت کرده و مشاوره بگیرد!, در صورت نیاز همه نمونه های ساخته شده یوکوگاوا در سالن جانبی این بخش آماده به کار بوده و مشاور مذکور در صورت نیاز می تواند همراه با تماس تلفنی برقرار شده به سراغ دستگاه مشابه رفته و پابه پای مشتری مشکل را دنبال کند!.این بخش بسیار امنیتی و محفوط طراحی شده و ورود خروج به هر بخش آن فقط از طریق مشخصات بیومتریک افراد مجاز امکانپذیر است!.لینک فیلم
پ.ن:ژاپنیها در دادن اطلاعات معمولاً بسیار ناخن خشک هستند مگر حس کنند که شما ممکن است یک مشتری بالقوه در آینده باشید! و فقط از این راه می توانید آنها را به دادن اطلاعات بیشتر تحریک کنید!.با این همه چندین کاتالوگ و معرفی محصولات بسیار جدیدشان را توانستم در کنار برنامه بازدید اخذ کنم و شاید ایده های آن بتواند چاره ساز شرکتمان باشد!.پ.ن:یکی از جالبترین تکنولوژیهای پیشنهادی برای آینده, بسته ای بود با نام Exapilot که شاید پس از استقرار در صنایع نفت بتواند رویکرد جذب نیروی انسانی و تکیه بر تجربه را کاملاً منسوخ نموده و فقط با آموزش جوانانی که مهارت کاربری با چنین نرم افزاری را دارند واحدهای بزرگ فرایندی را کنترل و راهبری کنند!.به طور خلاصه تمام دستورالعملهای فرایندی و کنترلهای حین فرایند به صورت اینتراکتیو در این بسته پیشبینی شده و فقط یک کاربر با حداکثر 2-3 سال تجربه کارهای بزرگی چون بستن و راه اندازی واحد را به همراه گروهی از از نوبتکاران عملیاتی با تجربه راهبری خواهد کرد و دیگر نیازی به 20تا30 سال تجربه برای چنین کاری نیست! و این در کشورهای مانند کشورهای تولید کننده نفت حوزه خلیج فارس یعنی فروپاشی نظام سنتی سوپروایزرهای بالاتر از 20 سال سابقه کار!.پ.ن:در ورودی ساختمان اصلی و مدیریتی یوکوگاوا آب نمایی با هیات و شمایل در عکس پیوستی مشاهده می کنید,از آنجا که بسیاری از اعضای گروه از کشورهای حوزه خلیج فارس بودند و کاتولیک تر از پاپهای وطنی! به شوخی به آنها در حین ورود گفتم با این آب نما دیگر نمی شود در اینجا با خیالی راحت از طهارت آب نوشید!,در کمال تعجب بسیاری این شوخی را جدی گرفته و جز آب میوه چیزی نمی نوشیدند!!!.
Posted by چشمهایی که فکر می کنند at 4:16 PM View Comments
Labels: سفرنامه, عکس و مضمون, فرهنگ ملٌل, مدیریت
Sunday, June 27, 2010
سرزمین آفتاب تابان-قسمت چهارم
پ.ن: راهنمای تور یک ژاپنی بسیار جدی بود که در تمام مدت همه ساختمانهای اطراف محل عبور را نیر معرفی می کرد و برای شمردن و حاضر و غیاب کردن نفرات حدت و جدیت خاصی نشان می داد!.معرفی خانواده سلطنتی ژاپن و همه فامیلهای وابسته وی از بامزه ترین بخشهای تور بود که راهنمای مذکور با طمانینه ووقار خاصی به این مبادرت می ورزید!...
پ.ن:فرهنگ بسیار متفاوت این مردم در برخورد با هرچیزی بسیار جالب توجه است, بسیاری از چیزهایی که برای هیچ کس در هیچ کجای دنیا جالب نیست برای ژاپنیها بسیار بامزه و خنده دار و قابل اعتنا است!, دوری این سرزمین از سایر نقاط دنیا ,زبان و منش متفاوتشان باعث شده که مثلاً در یک خیابان برای عکس گرفتن از چند بجه گربه صف بگیرند و با سر و صدای بسیار زیاد ابراز احساسات کنند!.پ.ن:ژاپنیهای معتقد به شینتویسم مراسم عروسی سنتی را در زیارتگاههای آن برگزار می کنند و عروسی در زیارتگاه میجی افتخار بسیار بزرگی است, تصادفاً شاهد یکی از آنها بودم!.پ.ن:هنر تا زدن کاغذ یا همان اوریگامی در همه جای ژاپن قابل مشاهده است و در رستوران کذایی این یکی را بسیار جالب دیدم.
Posted by چشمهایی که فکر می کنند at 4:56 PM View Comments
Labels: جهانگردی, سفرنامه, عکس و مضمون, فرهنگ ملٌل
سرزمین آفتاب تابان-قسمت سوم
Posted by چشمهایی که فکر می کنند at 3:59 PM View Comments
Labels: جهانگردی, سفرنامه, عکس و مضمون, فرهنگ ملٌل
Wednesday, June 23, 2010
سرزمین آفتاب تابان-قسمت دوم
با وجود عدم تسلط عمومی ژاپنیها به زبان انگلیسی , در راهنمایی گردشگرها صبر و حوصله خوبی از خود نشان داده و سعی می کنند تا شما را تا حد ممکن راهنمایی کنند, تجربه رفتن به آکی هابارا بدون همراه و فقط با در دست داشتن یک نقشه مترو و پرسش های متوالی از رهگذران باعث دوستی با آشپزی جوان شد که راه خود را برای رساندن من به ایستگاه مرکزی و آموزش روش خرید بلیط با سامانه های رایانه ای آنجا تا بیش از 1 کیلومتر طولانی تر کرد!. در مسیر هنگام عبور از جلوی سینمایی که فیلم شاهزاده پرشیا را نمایش می داد با اشاره به فیلم, به او حالی کردم که موضوع آن در مورد قهرمانی از کشور باستانی من است و از اینجا به بعد دیگر به قهرمان او تبدیل شدم و با علاقه زایدالوصفی من را تا مقصد راهنمایی کرد!!
.پ.ن: از دیدنیهای این شهر دختران و پسرانی است که خود را به کارکترهای انیمیشنهای ژاپنی بدل می کنند و با همان ریخت و رایت در شهر رژه می روند .به نوعی فاصله نسل جدید ژاپنی با مسن ترها کاملاً مشهود است و در مقایسه نسل بالاتر از40 سال را بدون لباس رسمی و بسیار موقر و ساده پوش نخواهید دید, جوان ژاپنی بدون بازی کامپیوتری حتماً دیوانه خواهد شد! و دیدن جوانی که در مترو با موبایل یا بازی کامپیوتری اش مشغول نباشد تقریباًغیرممکن است!.
Posted by چشمهایی که فکر می کنند at 4:39 PM View Comments
Labels: سفرنامه, عکس و مضمون, فرهنگ ملٌل
Tuesday, June 22, 2010
سرزمین آفتاب تابان-قسمت اول
پ.ن:دیروز عصر سمیناری در مورد اقتصاد ژاپن و چرایی موفقیتهایشان بعد از جنگ جهانی دوم را در حضور یکی ازمشاوران دولت سابق ژاپن داشتیم, یکی از مهمترین انگیزشهای خود را برای رسیدن به نقطه فعلی در اقتصاد جهانی, توهین آشکارای عکس ذیل می دانستند!.لازم به ذکر است که مفهوم امپراطور در فرهنگ سنتی ژاپن با خدا برابری می کند و هیچ انسانی نمی بایست این اجازه را به خود بدهد که در حضور خدا با چنین ژست یانکی واری! جلوه کند!.
پ.ن:اولین مهمانی با غذاهای ژاپنی که تمهیدات مورد نظر خاورمیانه نیز در آن گنجانده شده بود به مذاق من یکی که خوش آمد!,سوشی برنج و ماهی آزاد بریان با پوشش کنجد را بسیار پسندیدم...
پ.ن:اکثر گروه از ملتهای عرب تبار خاورمیانه هستند و همه از تحریمهای جدید علیه ایران می پرسیدند و اظهار نگرانی می کردند که بعد چه خواهد شد و ما نیز شانه ها را بالا می انداختیم و...
پ.ن:کویتیها و عربستانیها با پول بادآورده شان چه مانوری در بازار و شهر توکیو می کنند!,با روزی 600 دلار حق ماموریت حتی از ژاپنیها نیز جلوتر هستند,ولی به شدت از لحاظ ذائقه به خوراکهای عربی و خاورمیانه ای وابسته اند به طوری که حاضر نیستند طعم جدید را تجربه کنند!.
پ.ن:با توجه به عکس ژنرال مک آرتور و خدشه دار شدن غرور ژاپنی از خود بارها این پرسش را پرسیده ام: ما به چه چیزی در سی سال گذشته تا این حد مباهات کرده ایم؟اگر آن را از ما بگیرند چه خواهیم کرد؟...
Posted by چشمهایی که فکر می کنند at 4:42 PM View Comments
Labels: روزانه, سفرنامه, عکس و مضمون, فرهنگ ملٌل
Thursday, June 17, 2010
توکیو با بوئینگ
پ.ن: البته قول نمی دهم چون در مورد هتلهای محل اقامت می دانم که اینترنت رایگان ندارند! و باید از محل برگزاری نشستها و کلاسها فرصتی پیدا کنم و چند خطی بنویسم!.
Posted by چشمهایی که فکر می کنند at 11:01 AM View Comments
Labels: جنبش خانگی, سفرنامه, عکس و مضمون